ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات منابع معتبر/بایگانی ۱۳

روزنامه کیهان

در مقاله انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان (۱۳۹۳) این جمله به نقل از روزنامه کیهان آمده‌است: «تحلیلگران معقتد بودند اشرف غنی احمدزی در این انتخابات نامزد موردعلاقه و حمایت غرب و آمریکا و زلمی رسول نامزد موردنظر حامد کرزی رییس‌جمهور وقت افغانستان بوده‌اند.» آیا روزنامه کیهان در چنین مواردی معتبر است؟--همان (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)[پاسخ]

در پایین توضیح داده ام که رویه کار در ویکی انگلیسی چگونه بود.--سید (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۲۹ (UTC)[پاسخ]
توضیح کلی: روزنامه کیهان که به درغگویی و چرندنویسی شهره است به هیچ وجه معتبر و قابل مقایسه با خبرگزاری‌های واقعی نیست. فقط در موارد بسیار معدودی -برای روشن شدن دیدگاه جناح وابسته به این رونامه- می‌توان از آن نقل کرد.--Taranet (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۴۹ (UTC)[پاسخ]

مدیر گرامی جناب همان ادعا می‌کند که روزنامهٔ کیهان برای انتخابات افغانستان منبعی نامعتبر است؛ و ویرایش‌های مرا از این منبع خنثا می‌کند.

در بحث:انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان (۱۳۹۳) نخست این دلیل مطرح شد که «دقیقا چون خارج از ایران است بدترین مورد است. کدام منبعی وجود دارد که در مورد مسائل افغانستان به روزنامه کیهان ارجاع بدهد؟» بعد در پاسخ به من گفت «من کی گفتم «کسی حق ندارد از خارج کشوری دربارهٔ مسئله‌های داخلیش تحلیلی بکند»؟ گفتم کدام منبع وجود دارد که به روزنامه کیهان برای مسائل افغانستان استناد کرده باشد؟ بی‌بی‌سی رسانه ای است که در مورد تمام مسائل دنیا به آن ارجاع می‌شود چه ایران و چه افغانستان و چه گینه نو. اگر قبول ندارید میتوانید در ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات منابع معتبر بپرسید.». اگر قرار باشد ما تنها از منبع‌هایی در ویکی‌پدیا استفاده کنیم که پیشتر چیزی دیگر از آن منبع دربارهٔ آن موضوع استفاده کرده‌باشد، فکر کنم خیلی از محتواها باید حذف شود!--arfar (گفتگو) پنجشنبه،۲۸ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۰۴ (ایران) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)[پاسخ]

راستش در زمانی که در ویکی انگلیسی در مقالاتی مثل حزب الله و جنگ لبنان 2006 کار می کردم منعی برای ارجاع به مقاله های نشریات جانبدار (partisan) نظیر کیهان وجود نداشت هرچند اولویت با نشریات غیرجانبدار(non-partisan) نظیر همشهری بود. البته در آنجا به مقالات انگلیسی ارجاع می دادیم و مثال ها را صرفا برای شفاف شدن مطلب نوشتم. اما به نظرم مهم این است کجای کیهان کار شده باشد. مثلا اگر سرمقاله ای به قلم حسین شریعتمداری باشد می شود ارجاع داد و گفت نظر وی چنین است و اگر در بخش خبر آمده باشد می شود با ارجاع به روزنامه کیهان نوشت. البته با افزودن کیهان، روزنامه اصولگرا، باید دغدغه دوستانی که حساس هستند رفع شود.--سید (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۲۸ (UTC)[پاسخ]
مدیر می‌گوید چون جای دیگر برای ارجاع به انتخابات از کیهان استفاده نکرده‌اند (به فرض که نکرده‌باشند) من هم نباید بکنم!
مطلب شما هم چیز دیگری است. اینکه فلان نامزد افغان موردحمایت کرزی بوده یا فلان نامزد موردعلاقهٔ غرب، چه ربطی به اصولگرایی دارد؟ البته بالاخره شاید بشود غرضی تعریف کرد ولی در این صورت باید بسیاری از نوشتارها را بزداییم! تازه نکته این است که من در نوشتار نوشته‌بودم «تحلیلگران» بر این باور بودند، ننوشته‌بودم که چنین است!--arfar (گفتگو) پنجشنبه،۲۸ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۳۹ (ایران) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]
باز هم یک موضوع خیلی ساده، مطلب ذکر شده، از دید یک‌کاربر مطلب نشاید، کاربر تواند به مقاله بیافزاید که این مطلب که در مقاله آمده از کدام منبع هست. برای مثال: "بنا به نوشتهٔ کرستین ساینس مانیتور، فلان فلان‌طور خواهد شد." البته که حذف محتوای با منبع به هیچ عنوان جایز نیست. و اما در مورد اعتبار منابع بسیار آشکارا هست که هرکسی تواند اعتبار یک منبع را در بحث‌های منابع معتبر به چالش بکشد، و ایرادی به هیچ عنوان بدان وارد نیست، و آنجا بحث اجماع پیش‌می‌آید و پس از اجماع امکان رفرنس دادن، در آن هنگام است که حذف محتوای با منبع شدنی خواهدشد.
و اما در مورد موضوعی که در بحث فوق پیش‌آمده، افزودن صفات و الغاب که غالباً نیز من در آوردی‌اند (نه من در آوردی کاربر نازنین فوق بلکه من در آوردی عوام) در این مورد به نظر نمی‌آید آوردن القاب و صفات توضیحی نیازی باشد، مخصوصاً آنکه می‌توان با یک پیوند آبی خواننده را به مقالهٔ اصلی رفرنس داد. مانند مثال فوقی که ذکر نمودم. حال اگر شخصی به‌شدت احساس کند که افزودن لقب و توضیحات برای "سورس" ضروری می‌نماید در این حالت منبع‌دهی دقیق، بسیار مهم است. به گونه‌ای که صفت افزوده شده بی برو برگرد مورد تأیید باشد.
با لحاظ نمودن نقشهٔ راه فوق به نظر نمی‌آید موضوع نا روشن و مبهمی وجود داشته‌باشد، ارادتمند دوستان KhabarNegar خبرنگار ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)[پاسخ]
به طور خلاصه: در مورد اعتبار منابع قضاوت با خودِ خواننده‌هست، مگر آنکه از پیش اجماعی موجود باشد. KhabarNegar خبرنگار ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]
ولی نام منبع باید (بهتر هست) ذکر شود، یعنی مثلاً "بنا به نوشته‌ی کرستین ساینس مانیتور، فلان". "به گزارش سی‌ان‌ان، فلان". "براساسی خبری از فاکس نیوز، فلان". دیگر قضاوت با خواننده است که کرستین ساینس مانیتور معتبر است یا فاکس نیوز. KhabarNegar خبرنگار ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]

@ جناب Arfarshchi، من دقیق نمی دانستم شما چه مطلبی را از کیهان آورده اید. اگر صرفا یک خبر است که کیهان به نقل از خبرنگار خودش کار کرده می شود به ذکر نام کیهان اکتفا کرد. اما یک سوال برایم پیش آمده است. تا جایی که اطلاع دارم کیهان خبرنگار خارجی ندارد. آیا منبع اصلی خبر خود کیهان است یا صرفا به کیهان ارجاع شده است. در خبرنویسی، متعارف است که اسم منبع اصلی خبر را بیاورند مثلا به نقل از رویترز فلان یا به گفته پرس تی وی بهمان و ربطی هم به داخلی یا خارجی بودنش ندارد.--سید (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۰۱ (UTC)[پاسخ]

می‌توان در متن آورد، البته این مطلب در سرمقالهٔ کیهان آمده‌بود (البته نه به قلم شریعتمداری). مطلبی هم که من از کیهان آورده‌بودم چیز عجیبی نبود. درواقع اگر مطلب آمده معارضی از رسانه‌های دیگر داشت شاید بشود بدان اشکال گرفت، ولی این مطلب مخالفت و معارضی هم برایش مطرح نشد. بعد آوردن نام خود روزنامه در متن مقاله نیازی نیست، وقتی نوشته‌ام «تحلیلگران» و در منبع پیوند از روزنامهٔ کیهان داده‌ام، کافی است.--arfar (گفتگو) جمعه،۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۷:۰۸ (ایران) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۳۸ (UTC)[پاسخ]
البته در پاسخ به جناب همان که «کدام منبع از کیهان ...» می‌شود این منبع را نشان داد، پس کیهان آن قدر صلاحیت دارد.--arfar (گفتگو) جمعه،۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۷:۱۴ (ایران) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۴۴ (UTC)[پاسخ]
خب سرمقاله دقیقا موضع روزنامه است. مگر آنکه بتوانید نشان دهید تحلیلگران در چند منبع چنین نظری داشته اند که باید به بیش از یک منبع ارجاع دهید.--سید (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)[پاسخ]


فرض کنید در مقاله انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) نوشته شود: «حسن روحانی نامزد موردعلاقه و حمایت غرب و آمریکا و سعید جلیلی نامزد موردنظر علی خامنه ای رهبر ایران بوده‌اند.» و منبع آن هم نشریه یکی از جناح‌های خاص افغانستان باشد که تمام مخالفانش را به وابستگی به کشورهای دیگر متهم می‌کند. آیا اصلا اهمیتی دارد که این نشریه چنین تحلیلی را نوشته؟ اینجا بحث بر سر درست یا غلط بودن تحلیل نیست. بحث این است که وقتی تمام رسانه‌های معتبر دنیا به این انتخابات‌ پرداخته‌اند و در مورد آن تحلیل دارند روزنامه کیهان این وسط چه کاره است. اگر مقاله در مورد انتخابات ایران باشد نظر روزنامه کیهان می‌تواند به عنوان نظر یکی از جناح‌های سیاسی ایران اهمیت داشته باشد ولی وقتی انتخابات در یک کشور دیگر است موضع روزنامه کیهان چه اهمیتی برای آمدن در این مقاله دارد. آن هم در لید مقاله (که مخصوص مهمترین اطلاعات مقاله است) و با سه بار تکرار در طول مقاله (که دو بار تکرار را حذف کردم)؟--همان (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۳ (UTC)[پاسخ]

قبل از ورود به بحث :یادآور می شوم نه اینجا و نه هیچ جای دیگری در ویکی پدیا ما درست و غلط بودن نظر را تحقیق نمی کنیم. لطفا به [۱] و [۲] و [۳] و [۴] دقت کنید. اگر می خواهید می توانیم مصداقی در خصوص جمله مذکور بحث کنیم. من چند موضوع مشخص را در مورد جمله ای که نوشته شده است می آورم:تحلیلگران معقتد بودند اشرف غنی احمدزی در این انتخابات نامزد موردعلاقه و حمایت غرب و آمریکا و زلمی رسول نامزد موردنظر حامد کرزی رییس‌جمهور وقت افغانستان بوده‌اند.:
1- این موضوع یک رویداد نیست که به صورت فکت قابل وارسی ساده باشد. بلکه یک موضع تحلیلی است.در چنین مواردی دیگر نظرات هم برای رعایت بیطرفی باید افزوده شود. لطفا تحقیق شود منابع دیگر چه نظری داشته اند. اگر نظر کیهان صرفا یک دیدگاه اقلیت باشد می توان آن را بنا بر وزن ناکافی حذف کرد.
2- با توجه به اینکه انتخابات در کشور همسایه و فارسی زبان افغانستان بوده است، نظر کیهان و دیگر منابع ایرانی می تواند از ارزش مجاورت برخوردار باشد و البته نظرات روزنامه های هند و پاکستان نیز. یعنی در وحله اول نشریات افغانی و بین المللی ارجحیت دارند و سپس نشریات منطقه ای نظیر کیهان.
3- تحلیلگران معتقد بودند صحیح نیست. باید گفت: به نظر روزنامه کیهان وی نامزد...
بنابراین لطفا بعد از بررسی دیگر نظرات آنها را مشخص فرمایید تا بتوان بهتر نظر داد.--سید (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۵۶ (UTC)[پاسخ]

اکنون در مقاله این عبارت وجود دارد:

«این نتیجه احتمال حضور طولانی‌مدت نظامیان آمریکایی را بسیار افزایش داده است چرا که هر دو کاندیدای پیشتاز بارها اعلام کرده‌اند که در صورت انتخاب شدن با آمریکا توافقنامه امنیتی امضا خواهند کرد. بر اساس این توافقنامه حداکثر ده هزار سرباز آمریکایی تا یک دهه دیگر در افغانستان باقی خواهند ماند. حامد کرزای سرسختانه با این موضوع مخالفت کرده بود اما شکست سنگین نزدیک‌ترین متحد او یعنی زلمی رسول نگرانی‌ آمریکایی‌ها در مورد باقی ماندن قدرت در دستان کرزای را از میان برداشته‌است.» به نقل از armytimes

اینکه اشرف غنی و عبدالله عبدالله گفته‌اند باید توافقنامه امنیتی (که مورد تقاضای رسمی دولت آمریکا بوده) امضا شود هم یک فکت است. در اینکه زلمی رسول نزدیکترین نامزد به حامد کرزی است هم تقریبا اختلاف نظری در منابع وجود ندارد چون برادر کرزی و بزرگان طایفه او از وی حمایت کرده‌اند.

اما در مورد اینکه کاندیدای مورد علاقه آمریکا و غرب در این انتخابات کیست من هیچ منبع معتبری که در این مورد تحلیل مشخصی داشته باشد پیدا نکردم چون مقامات هیچ دولتی به طور صریح یا تلویحی از هیج نامزدی حمایت نکرده‌‌اند و به جز دو نفر از کاندیداهای شکست خورده بقیه آنها به طور کلی رابطه خوبی با آمریکا داشته‌اند و دارند. در ابتدای این مقاله nationaljournal آمده که مقامات آمریکایی از اظهار نظر در مورد انتخابات خودداری می‌کنند تا تصور نشود که کاندیدای خاصی مورد حمایت آنهاست ولی با هر سه کاندیدای پیشرو به خصوص دو نفر اول (اشرف غنی و عبدالله) رابطه خوبی دارند.

البته در بحث انتخابات «رضایت از نتیجه و رابطه خوب» با «حمایت» زمین تا آسمان فرق دارد. منابعی زیادی در اثبات این مورد وجود دارد که تمام کاندیداها با آمریکا و کشورهای اروپایی رابطه خوبی دارند. همین بحث هم در مورد روابط خوب برخی کاندیداها با ایران و پاکستان و کشورهای همسایه افغانستان مطرح است ولی اینکه شخصی مورد حمایت یک کشور خارجی در انتخابات باشد یک اتهام بزرگ است که نیاز به منابع بسیار قوی دارد.--همان (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۲۷ (UTC)[پاسخ]

  • جالب است هیچ‌کس قدمی از مواضع‌اش کوتاه نمی‌آید، ۱- حذف مطلب منبع دار، فقط به صرف آنکه حذف کننده آن‌را جهت‌دار می‌داند، اشتباه‌است. ۲- آوردن نام کامل منبع، مخصوصاً وقتی از طرفِ دیگر کاربر، درخواست شده‌است، در "متن مقاله" الزامی‌ست. در غیراینصورت مقاله می‌تواند جانب‌دارانه گردد. KhabarNegar خبرنگار ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۱ (UTC)[پاسخ]
بحث «جهت‌دار بودن» نیست. بحث در مورد اعتبار منبع و بزرگی ادعا است. مثال حسن روحانی و نشریه افغانی را دقت کنید. «حسن روحانی نامزد موردعلاقه و حمایت غرب و آمریکا..» به نقل از یک نشریه خاص افغانی در لید مقاله انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) قابل قبول است؟--همان (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]
به نظر من در مورد اینکه اشرف غنی کاندیدای مورد حمایت غرب است ، اکتفا به کیهان می تواند در حد یک گمانه زنی و تحلیل باشد و نه نظر تحلیلگران و اگر منبع دیگری از آن حمایت نکند آوردنش در مقاله صحیح به نظر نمی رسد. دست کم می شود بررسی کرد آیا رسانه های همسو با کیهان نظیر فارس و رجا موضع مشابهی دارند. در این صورت این مطلب را در بخش تحلیل مواضع نامزدها و نه لید مقاله اضافه کرد.--سید (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۴۸ (UTC)[پاسخ]
جناب همان بالاخره نمی‌گوید با کدام بخش قضیه مشکل دارد. می‌بینید نظر کیهان به اندازه‌ای مهم هست که حتی خبرگزاری افغان کامل آن را منتشر کند. بنده از لفظ «موردنظر» و «موردعلاقه» درکنار موردحمایت استفاده کرده‌ام برای همین، چون می‌دانم حمایت با علاقه فرق می‌کند.
دوم اینکه معارض ندارد. همان طور که گفته اینکه زلمی رسول موردعلاقهٔ کرزی بوده‌است موید هم زیاد دارد، و اینکه غنی‌زی موردعلاقهٔ غرب هم حداقل معارضی برایش یافت نشده‌است. البته اگر یکی از معتبرترین روزنامه‌های افغان بنویسد «حسن روحانی موردعلاقه و حمایت غرب و سعید جلیلی موردعلاقه و حمایت رهبر ایران بوده‌است» و در داخل یا خارج این قضیه تکذیب نشود، می‌توان او را در نوشتار درج کرد. حتی اگر مخالفتی بشود که نباید مطلب را حذف کرد! می‌توان مطلب معارض را در کنارش افزود تا خوانندگان بدانند. عجبا از مقایسه‌های مع‌الفارق جناب همان که تعجب می‌کنم، اگر کاربری ساده بود این قدر تعجب نمی‌کردم (واقعا می‌گویم، قصد مغلطه ندارم).
البته سید جان کیهان و فارس و رجا سه رسانهٔ مستقل اند. اگرجه کیهان و رجا نسبت نظرهایشان به هم نزدیک است ولی فارس خبرگزاری‌ای بین‌المللی است و نباید در این موضوع همپایهٔ آنها بررسی شود. ولی کیهان شاخص‌ترین روزنامهٔ اصولگرای داخلی است، باید این را هم در نظر گرفت،‌ حداقل تا وقتی معارض ندارد. همچنین رجا اصلا خبرگزاری نیست، پایگاه اطلاع‌رسانی است و از نظر عقیدتی نزدیک به طیف جبههٔ پایداری است.--arfar (گفتگو) جمعه،۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۲۸ (ایران)‍~

پیشنهاد: به نوشته/نظر کیهان اشرف غنی احمدزی در این انتخابات نامزد موردعلاقه و حمایت غرب و آمریکاست. را در بخش مورد نظر، نه در لید، بیاوریم و البته این به معنای این نیست که وی تنها نامزد مورد حمایت یا علاقه غرب باشد. یعنی در بخش های دیگر هم افرادی را می توان به نقل از دیگر منابع افزود.--سید (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)[پاسخ]

صرف علاقهٔ نامزدی به همکاری با غرب دلیل حمایتشان نمی‌شود. دربارهٔ غنی‌زی این خبر مربوط به انتخابات ۸۸ است که او آن سال هم نامزد انتخابات بود. این خبر هم بی‌ربط نیست.--arfar (گفتگو) جمعه،۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۰۴ (ایران) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)[پاسخ]
من مخالفتی ندارم ولی به نظر من این نوع نظرات ارزش آوردن در مقاله را ندارند چون حمایت کشورهای خارجی از نامزد انتخابات یک کشور یک نوع اتهام و یک ادعای بزرگ است و منبع قوی می‌خواهد. مویدش هم اینکه نشریات معتبر آنها را منتشر نمی‌کنند در حالیکه در منابع خبری بی‌اعتبار از این جور مطالب زیاد پیدا می‌شود که می‌نویسند ایران یا پاکستان یا آمریکا از فلان کاندیدا حمایت می‌کند و یا با فلان کاندیدا مخالف هستند. ضمن اینکه در مقاله‌های مربوط به انتخابات‌های کشورهای دیگر در ویکی‌پدیا چنین تحلیل‌هایی نوشته نمی‌شوند، مگر اینکه منابع بسیار قوی داشته باشد.--همان (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۸ (UTC)[پاسخ]

هرچند حذف محتوای با منبع غلط هست اما ایراد وارده واقعی، درست و صحیح است. آوردن چنین مطلبی با این شدت در لید مقاله، "می‌تواند" مورد بحث باشد. راه‌حل این است که : به نوشته/نظر فلان سورس خبری فلان شخص در این انتخابات نامزد موردعلاقه و حمایت فلان کسان و گروه‌ها هست. که این بهتر هست در بخش مورد نظرِ مخصوصِ خودش بیاید، و بهتر هست در لید نباشد(برای بهبود وضع مقاله). اصلاً از همان نخست نیز باید چنین می‌شده‌است. سؤال یا موردی دیگر؟ KhabarNegar خبرنگار ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۵۹ (UTC)[پاسخ]

باشد، در معرف نوشتار نگذاریم، در بخش‌های موردنظر باشد. ولی حتما باید به نام «کیهان» هم در خود متن اشاره شود؟--arfar (گفتگو) جمعه،۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۲۷ (ایران) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)[پاسخ]
قطعا باید به نام کیهان اشاره شود. شما خوب است منابع دیگری را هم بیابی که ادعای مشابه دارند، آن وقت هم مساله کم وزن بودن دیدگاه و هم مساله ضعیف بودن منبع به نسبت ادعای طرح شده رفع می شود.--سید (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۳۷ (UTC)[پاسخ]
قطعا باید به نام و نشان منبع اشاره شود. چه بهتر که با آبی ساختن امکان مراجعه خواننده به مقاله آن نیز سهولت داده‌شود. اگر چنین کنید، ایرادی بدان وارد نیست و نگارش شما بدون ایراد خواهدشد. در غیراینصورت شما به‌بی‌طرفی مقاله آسیب خواهیدزد اما با رعایت این روش شما ویرایش خود را تکمیل ساخته‌اید. KhabarNegar خبرنگار ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]
منظورم این بود که در خود متن منبع نام روزنامهٔ کیهان باشد نه متن نوشتار--arfar (گفتگو) جمعه،۲۹ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۳۴ (ایران) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)[پاسخ]
چند بار عرض کردیم. حتما باید در خود متن اصلی هم نام روزنامه ذکر شود. دقیقا به همان شکل که در بالا گفتیم. --سید (بحث) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۱۶ (UTC)[پاسخ]
جناب @همان: و @Arfarshchi: ارفار گرامی، هرچند اینجا محل ویکی‌پدیا:میانجی‌گری نیست، اما پیشنهاد می کنم برای دستیابی به توافق در بخشی تحت عنوان تحلیل ها و گمانی زنی ها این قبیل موارد آورده شود، تا نگرانی مربوط به اتهام رفع شود و از سوی دیگر اطلاعات نیز حذف نشود.--سید (بحث) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]
انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان (۱۳۹۳)#تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها--همان (بحث) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)[پاسخ]
خوب است.--arfar (گفتگو) شنبه،۳۰ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۴۴ (ایران) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۱۴ (UTC)[پاسخ]

شیعه انلاین

با سلام.ببخشید سایت شیعه انلاین برای افراد زنده معتبر است یا خیر.میخواهم برای مقاله سید محمد باقر پوسایی بیاورم منتهی سه بار به علت نداشتن سرشناسی حذف میشوذhttp://www.shia-online.ir/article.asp?id=29546

این سایت یک منبع خبری مذهبی است. فکر می کنم در موضوعات مذهبی مثلا خبری درباره حوزه علمیه معتبر است. اما مشکل شما سرشناسی ایشان است یا اعتبار منبع؟--سید (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)[پاسخ]

حذف مقاله نوشته شده توسط مرجع تقلید ایرانی بدلیل نامعتبر بودن

 
سلام تابلوی اعلانات منابع معتبر. پیام‌های جدیدی در بحث:تغییر جنسیت در ایران دارید.
شما می‌توانید در هر زمان با حذف الگوی {{بازبحث}} از این صفحه، این اعلان را حذف کنید.

سلام مطالب ارسالی من که خلاصه بخش کوتاهی از مقاله آیت الله سبحانی از مراجع تقلید بزرگ قم است بدلیل نامعتبر بودن توسط مدیران ویکی پدیای فارسی حذف می شود (برای بار سوم است که مقاله نوشته شده توسط آیت الله سبحانی حذف می گردد) در حالیکه این مقاله در نشریه ای چاپ شده است که وابسته به آیت الله شاهرودی از مراجع تقلید قم و عضوفعلی فقهای شورای نگهبان ایران است و و من هم به صفحه این مقاله در سایت اینترنتی همین نشریه لینک داده ام و منبع معتبری است Wikibooknet (بحث) ‏۲۲ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)[پاسخ]

من از بحث ها و نیز این ویرایش شما [۵] چنین استنباط کردم که مشکل اصلی نقض حق مولف است. فقط منابع در مالکیت عمومی را می‌توان بدون تغییر تکثیر کرد – یعنی اکثر صفحه‌های وب را نمی‌توان بدون تغییر به ویکی‌پدیا فرستاد. لطفا متن را با بیان خود به صورت مختصر بازنویسی کنید. ضمنا برای رفع مشکل اعتبار منبع به جای منابع خبری مثل سایت رسمی خبرگزاری « بولتن نیوز » به کتاب ها و نشریات حوزوی استناد کنید.--سید (بحث) ‏۲۲ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۰۴ (UTC)[پاسخ]

مقاله نوشته شده توسط آیت الله سبحانی از مراجع تقلید بزرگ قم بطور کامل بازنویسی و خلاصه تر شد

همچنین منابع زیر نیز به مطلب افزوده گردید:

منبعی از سایت رسمی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

منبع و لینکی از کتاب فرهنگ فقه، نوشته شده توسط مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی

لینک مطلبی از خبرگزاری شفقنا (که به نظر می رسد از رسانه های نزدیک به آیت الله سیستانی، مرجع شیعه در عراق باشد.)

آیا الآن دیگر مشکلات مربوط به این مطلبم حل شده است ؟

زیرا اکنون ماهها است که یکی از مدیران ویکی پدیا مطلبم را واگردانی می کند (بیش از سه بار است که مقاله نوشته شده توسط آیت الله سبحانی از مراجع تقلید بزرگ قم را به دلیل نامعتبر بودن حذف کرده است) Wikibooknet (بحث) ‏۲۲ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۵ (UTC)[پاسخ]


حذف مقاله نوشته شده توسط مرجع تقلید ایرانی برای بار چهارم توسط مدیر ویکی(Taranet) با عنوان این دلیل « خلاصه مطالش آمده ولی ایشان قانع نیستند»

برای بار چهارم تمام ویرایش های گذشته مطلب من با کمک روبات (توینکل) حذف گردیده است

و چون کل ویرایش های قبلی من به کمک روبات «توینکل» حذف شده است دیگر امکان ویرایش و خنثی سازی هم ندارد ،

تنها دلیلی که که مدیر ویکی پدیا آورده است این است:

«دیدگاه شفقنا به اندازه کافی بیان شده است. از ویکی فقه و امثالهم مقاله را نچپانید»

همچنین در صفحه بحث مقاله تنها این دلیل را آورده است «خلاصه دیدگاه ایشان در مقاله آمده است اما ایشان قانع نیستند...»

ایشان کل مقاله و تمام ویرایش های قبلی مرا با روبات «توینکل» حذف کرده است و کل مقاله بحث تغییر جنسیت را به گونه ای نوشته اند که فقط نظر خودشان تأیید شود یعنی نظر ایشان که در فقه تغییر جنسیت جایز است و نظر مخالف، با نظر خودشان را در بطور بسیار کم رنگ در این مقاله مطرح کرده اند. و نظر من را هم حذف می کنند تحت این عنوان که خلاصه نظر شما در مقاله من آمده است. یعنی کل مقاله ایشان در مورد این است که تغییر جنسیت در فقه و از نظر امام خمینی جایز است و نظر مخالف را بطور بسیار کم رنگ مطرح می کنند

در مقاله من این مطالب وجود داشت که توسط مدیر ویکی پدیا حذف شده است و این مطالب من در مقاله نوشته شده توسط خود مدیر ویکی پدیا(Taranet) وجود ندارد. زیرا اگر مطلب من حذف نشود، نادرستی تمام مقاله نوشته شده توسط مدیرویکی پدیا (Taranet) روشن خواهد شد.

1- موضع رسمی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در مورد نادرستی فتوای تغییر جنسیت منسوب به امام خمینی مندرج در سایت رسمی مؤسسه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

2- فتوای امام خمینی در تحریرالوسیله مبنی بر حرام بودن هر کاری که منجر به عقیم سازی انسان شود (که در تغییر جنسیت عقیم سازی اتفاق می افتد)

3- نظر پزشکان در مورد امکان پذیر نبودن تغییر جنسیت واقعی مندرج در کتب فرهنگ فقه و حقوق خانواده

4- نظر فقها در مورد معنای تغییر جنسیت واقعی در فقه (که به این معنی است که تغییر جنسیت های فعلی از نظر فقه مجاز و شرعی نیستند)

5- نظر فقها در مورد عدم جواز تغییر جنسیت در صورت اضطرار برای شخص (ولی ایشان در مقاله نوشته تمام فقها در صورت اضطرار تغییر جنسیت را جایز می دانند)

6- در مقاله ایشان آمده فتوای کامل نقل شده فقط و تنها یک «ادعا از خبرگزاری شفقنا» است و من به منابع دیگر هم لینک دادم تا معلوم شود که متن نقل شده فقط ادعای یک سایت نبوده است. بلکه در سایر منابع هم فتوا این گونه نقل شده است نه آن طوری که ایشان ادعا می کند.

7- ایشان فقط بخش تکمیلی فتوای امام خمینی را از شفقنا نقل کرده ولی توضیح معنای بخش تکمیلی از فتوا را که نشان می دهد کل مقاله نوشته شده این مدیر ویکی پدیا در مورد امام خمینی نادرست است را حذف کرده است یعنی در لینکها و منابع من در مقاله من نشان داده شده بود که معنای این بخش تکمیلی از فتوا این است که اصلاً امام خمینی فتوایی در مورد تغییر جنسیت نداشته است و بنابراین تمام مقاله ایشان نادرست است ولی ایشان این قسمت را حذف می کند.

Wikibooknet (بحث) ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]

من سر فرصت مطالب شما را بررسی می کنم و با جناب @Taranet: صحبت می کنم. منابع شما ظاهرا معتبر است. جز خبرگزاری که حتی اگر توسط دفتر مرجع مورد نظر اداره شود برای استناد خبری مناسب است و این مورد مقاله خبری نیست. حتما باید به کتاب و مقاله معتبر و یا سایت رسمی مرجع مذکور که استفتائات وی در آن نوشته شده ارجاع دهید. --سید (بحث) ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۳ (UTC)[پاسخ]
ویکی فقه معتبر است؟؟؟ در مقاله تغییر جنسیت در ایران درباره مسایل مختلف این پدیده نوشته شده و از هر منبع معتبر که بیشترشان نشریات با درجه علمی یا علمی-پژوهشی نورمگز هستند استفاده شده و هر منبع دو سه جمله بیشتر نیست. مقاله ترکیب متناسبی از هر زاویهٔ بررسی مسئله دارد دارد. مثلا از مقاله پزشکی قانونی بیشتر از دو سه جمله آورده نشده پس نمی‌توان کل مقاله را با مطالب فقهی ایشان پر کرد. در ویکی پدیا به آن «وزن نامناسب» می‌گوییم. دیدگاه ایشان از خبرگزاری شفقنا هم نقل شده است و اگر خواننده‌ای ارزش خواندن به آن بدهد خودش برای متن کامل به منبع شفقنا مراجعه می‌کند. اینجا ویکی فقه نیست. برای من خیلی جالب است کاربر:Wikibooknet همیشه آنلاین و ناظر بر ویکی است ولی در شکایت کردن ادای کاربران تازه کار را در می‌آورد!--Taranet (بحث) ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۳ (UTC)[پاسخ]

خیر نمی گویم ویکی فقه معتبر است

اما در کل مقاله من ، تنها مطلبی که از سایت ویکی فقه نقل شده است ، یک عبارت نیم خطی در کل مقاله ام است برای معنای کردن لغت «خنثی» در اصطلاح فقه که این عبارت نیم خطی در سایتهای دیگر هم آمده است و لینک را به سایتهای دیگر تغییر دادم ،

«خنثى: دارنده آلت تناسلى مرد و زن.»

فقط مطلب بالا از ویکی فقه نقل شده است

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي جلد : 3 صفحه : 503

لینک ویکی فقه تغییر کند به این سایت ، اینجا را کلیک کنید Wikibooknet (بحث) ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۵ (UTC)[پاسخ]

دوستان عزیز،‌ دعوا که نداریم. آقای @Wikibooknet: ُ، هر مقاله یا منبعی که مورد اشکال است را بیاورید تا تک تک در موردشان نظر بدهیم. اگر مقصود بیان فتاواست بخش استفتائات وبسایت رسمی هر مرجع کفایت می کند. برای «نظر پزشکان در مورد امکان پذیر نبودن تغییر جنسیت واقعی مندرج در کتب فرهنگ فقه و حقوق خانواده» باید منبع آکادمیک باشد. در خصوص «نظر فقها در مورد معنای تغییر جنسیت واقعی در فقه (که به این معنی است که تغییر جنسیت های فعلی از نظر فقه مجاز و شرعی نیستند)» این قسمت مندرج در پرانتز را چطور مستند می کنید؟ فقیه فتوا می دهد که با فلان شرایط تغییر جنسیت مجاز است یا خیر اما در خصوص تشخیص مصادیق و اینکه تغییر جنسیت مصداق آن فتوا هست یا نه که به موضوع مربوط می شود و نه حکم فقها استناد به نظر مراجع که حجیت ندارد و نهایتا نظر شخصی شان محسوب می شود. شما در این موارد باید مقاله پژوهشی معتبر بیابید. خلاصه اینکه در هر مورد شما می توانید به راحتی فتاوا را در مقاله از استفتائات مراجع یا هر سایت کتاب یا سایت معتبر دیگر بیاوردی و کسی حق اعتراض ندارد، اما در خصوص انطباق مصادیق موضوعات با فتاوا و نظرات پزشکان نمی توان به نظر مراجع و سایت آنها مستند کرد. موفق باشید.--سید (بحث) ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۰۴ (UTC)[پاسخ]

آزار صربها

با سلام. ببخشید آیا سایتهای که حاکی از آزار صربها در سالهای اخیر هستند معتبرند یا خیر. http://www.strategic-culture.org/ http://www.serb-victims.org/ http://www.globalresearch.ca/ Tehrani111 (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)[پاسخ]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پیرو بحثی که در بحث ویکی‌پدیا:قواعد نام‌گذاری (فارسی‌سازی اسامی خارجی)#دو مورد درباره فرهنگستان بنده با @حجت: گرامی داشتم، آیا اگر واژه‌ای به تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی برسد، مجاز نیستیم که در ابتدای نوشتار در کنار عنوان نوشتار آن واژه را بیاوریم و از ذکر منبع کنیم؟ (لطفا نخست بحث آنجا و استدلال‌های دوطرف را بخوانید)--arfar (گفتگو) شنبه،۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۲۲ (ایران) ‏۳۱ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]

سلام. به نظرم لازم است بیاورید اما این چه ربطی به این صفحه دارد!؟ این به وپ:شیوه مربوط است. همان جا طرح کنید و در صورت اجماع به متن شیوه نامه اضافه فرمایید. --سید (بحث) ‏۱ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)[پاسخ]
البته بحث بدینجا مربوط نیست، ولی یک بخشش کاملا مرتبط با اینجاست. بحث این است که «آیا فرهنگستان منبعی معتبر به شمار می‌رود که اگر واژه‌ای را تصویب کرد آن واژه در بالای مقاله کنار عنوان ذکر شود؟». --arfar (گفتگو) یکشنبه،۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۴۳ (ایران) ‏۱ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)[پاسخ]
فرهنگستان قطعا منبعی معتبر است اما محل نوشتن مطلب به وپ:شیوه مربوط است. --سید (بحث) ‏۲ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]
خیلی ممنون. در صفحهٔ بحث وپ شیوه مطرح کنم یا قهوه‌خانه؟ چون تازه می‌خواهم با استفاده از تایید این مطلب سیاست را به قواعد نامگذاری اضافه کنم--arfar (گفتگو) دوشنبه،۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۵۱ (ایران) ‏۲ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)[پاسخ]
در صفحه بحث وپ:شیوه و از کاربران فعال در آن سیاست هم دعوت به مشارکت نمایید. --سید (بحث) ‏۲ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۴۳ (UTC)[پاسخ]
در بحث شیوه‌نامه مطرح کردم و کسی تا کنون هیچ واکنشی نشان نداده‌است. ولی گذشته از آن، چرا بحث باید در شیوه‌نامه مطرح شود؟ مگر بحث دربارهٔ اعتبار منبع نیست؟--arfar (گفتگو) جمعه،۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۰۸ (ایران) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۳۸ (UTC)[پاسخ]
اینکه واژه در ابتدای مقاله نوشته شود مربوط به شیوه نامه است و ربطی به منبع ندارد. شما دو سوال دارید یکی اینکه آیا فرهنگستان معتبر است یا خیر که گفتم هست و اگر کسی به این دلیل حذف کرد اینجا ارجاعش بدهید و دوم اینکه آیا واژه مصوب فرهنگستان در بالای مقاله در کنار عنوان ذکر شود که جایش آنجاست. شما سوال را در بحث وپ:شیوه به شکل واضحی نپرسیده‌اید. اصلا لازم نیست در آنجا به اعتبار بپردازید. فقط بپرسید که واژه مصوب فرهنگستان در کجای مقاله باید بیاید. همین. --سید (بحث) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)[پاسخ]
آهان! من هی فکر می‌کردم شما می‌گویی باید اصل معتبر بودن یا نبودن فرهنگستان را آنجا مطرح کنم. درواقع من فقط در پی این بودم که اعتبار فرهنگستان را جویا شوم که حل شد. --arfar (گفتگو) جمعه،۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۶ (ایران) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]

پس چرا نوشته‌اید: «آیا فرهنگستان منبعی معتبر به شمار می‌رود که اگر واژه‌ای را تصویب کرد آن واژه در بالای مقاله کنار عنوان ذکر شود؟»!!!--سید (بحث) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC)[پاسخ]

ببخشایید، خوب بیان نکردم. سوالم همین بود که آیا منبع معتبر هست که اگر هست تازه برویم سرش بحث کنیم در صفحه‌های دیگر که در بخش آغازین بیاید یا نه. پس کسی قطعا نمی‌تواند اعتبار فرهنگستان را خدشه‌دار کند و بگوید که «اگر واژهٔ مصوب فرهنگستان هنوز در منبع‌های دیگر استفاده نشده‌باشد معتبر نیست». --arfar (گفتگو) شنبه،۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۹ (ایران) ‏۷ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۰۹ (UTC)[پاسخ]

نظر من بر این است که فرهنگستان "مطلقاً" (به صورت تأکیدی بخوانید) بی‌اعتبار است و حتی در یک نوشتار معمولی هم نباید استفاده شود. --MaHaN MSG‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۱ (UTC)[پاسخ]

آنچه مهم است استدلال است. --arfar (گفتگو) دوشنبه،۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۲۵ (ایران) ‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۵۵ (UTC)[پاسخ]
بله، و آوردنش وظیفه کسی‌ست که می‌خواهد اعتبار را ثابت کند. --MaHaN MSG‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۰۳ (UTC)[پاسخ]
همانجا در صفحهٔ بحث مفصلا آورده‌ام--arfar (گفتگو) دوشنبه،۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۳۴ (ایران) ‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)[پاسخ]

@Mahan: نظر شما پیرامون واژگان فرهنگستان «مطلقاً» برای خودتان مرجع عملکردی‌است [و البته محترم]؛ لیکن سنجهٔ اعتبارسنجی اینجا نتواند بود.
@Arfarshchi: گرچه اینجا، جای مناسبی برای پاسخ به پرسش‌تان نیست، اما موجز همین‌جایش بیان می‌دارم: معتبربودن واژگان فرهنگستان در ذات پذیرفته‌است و نیازی به اثبات موردبه‌مورد نمی‌دارد؛ منتهی چناکه می‌دانیم، شیوهٔ قلم‌فرسایی ویکی‌پدیایی تا حدودی مرتجعانه است و بسیار مته بر خشخاش جای‌افتادگی پدیده‌ها نزد اهل فن‌اش می‌گذارد. نظر مرا بخواهید آن واژه‌ای که نزد اهل فن‌اش جای افتاده است (ولو نسبی یا حداقلی)، اولویت با مصوب فرهنگستان است و آن واژه که بخت‌اش نامراد بوده و مقبول نیافتاده را می‌توان در با الگویی همچو (به انگلیسی: Wikipedia) یا دستِ کم در پانویس نوشت. --آرش ۱۹ خرداد ۱۳۹۳/ ‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)[پاسخ]

نظر شما نیز برای من گرچه فوق‌العاده محترم است اما تا زمانی که اجماعی در این رابطه صورت نگیرد (بنا بر روند پیشبینی شده برای منابعی که در چارچوب وپ:معتبر نگنجیده‌اند و قرار است استثنا شوند) ترجیح می‌دهم بچسبم به همان مرجع عملکردی خویش. اگر اجماعی حاصل شد که گردن بنده نازکتر از مو وگرنه [حدأقل در نوشتارهای مورد پی‌گیری‌ام] نمی‌توانم به صرف اعتبار ذاتی این وب‌گاه اجازه دهم تا نوشتارهای مذکور دستخوش تغییر گردند زیرا متأسفانه من به خدافراگیردانی اعتقادی ندارم! :) (شوخی) --MaHaN MSG‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]
جناب ماهان استدلال‌ها را مفصل در صفحهٔ بحث آورده‌ام. --arfar (گفتگو) دوشنبه،۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۰۵ (ایران) ‏۹ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۳۵ (UTC)[پاسخ]
@Mahan: ، @Arfarshchi: و @آرش: توضیحی برای رفع ابهام بدهم. همان طور که در بالاتر هم گفته‌ام دو موضوع باید از هم جدا شود. نخست اینکه آیا می‌توان برای یک معادل در مقاله به فرهنگستان استناد کرد؟ یعنی در متن مقاله مثلا پلیمر بگوییم فرهنگستان واژه بسپار را معادل آن وضع کرده است؟ بله قطعا می‌توان این کار را کرد. یعنی برای بیان اینکه فرهنگستان چه واژه‌ای را معادل چه واژه‌ای وضع کرده است نیازی به منبع دیگری نیست. اما فکر می‌کنم سوال اصلی این نبوده است. این طور که من از بحث فهمیده‌ام سوال این است که آیا اگر فرهنگستان معادلی را برای واژه‌ای برگزید، آیا آن قدر اعتبار دارد که ما برای نام مقاله یا در لید مقاله آن را قرار دهیم؟ این سوال ربطی به سیاست و رهنمود اعتبار منبع ندارد و لطفا موضوع را در جای خودش طرح کنید تا افرادی که در خصوص رهنمودهای نامگذاری، شیوه نامه یا ترجمه کار می‌کنند نظر دهند. موفق باشید. --سید (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]

@Arfarshchi: اگر اشتباه نکنم در همان بحث هم گفته بودم که توضیحات شما هرچه باشند «استدلال» نیستند. این‌که رئیس فرهنگستان خوشحال و ناراحت است یا این‌که فرهنگستان به خودی خود از ذات الهی برخوردار است حدأقل برای شخص من استدلال محسوب نمی‌شوند. شما باید بگویید این کلمات را چه کسانی می‌سازند؟ در چه رشته، مدرک، و دانشگاهی تحصیل کرده‌اند؟ چه آثاری از ایشان منتشر شده؟ آیا اصلاً می‌توان از نهادی که برای کلمه‌سازی پول می‌گیرد برای جامعه مجازی مبتنی بر مشارکت داوطلبانه استفاده کرد؟ و از این دست سوالات که کم هم نیستند. اگر پاسخ دادن به این سوالات شدنی‌ست که من مشتاق شنیدن هستم وگرنه معنایش این است که این وب‌گاه در تعریف ویکی‌پدیا از منبع معتبر نمی‌گنجد و باید از راه دیگری استفاده از این وب‌گاه را به آن سبک و سیاق موردنظرتان مجاز کرد و آن راه هم اسمش اجماع است. (نمی‌دانم دفعاتی که این موضوع را برایتان تکرار کردم دورقمی شده است یا نه)

@Sa.vakilian: منظور من اتفاقاً همان موضوعی است که فرمودید. وب‌گاهی که قابلیت راستی‌آزمایی ندارد زیرا دارد ایده‌های شخصی و تحقیق دست‌اول می‌دهد بیرون از اعتبار کافی برخوردار نیست و اگر فرض را بر این بگذاریم که واژه‎‌های این نهاد عمومی شوند هم نه به صرف اینکه ساخت این نهاد هستند بلکه به دلیل استفاده از منابع دیگر در لید نامش را کنار نام اصلی ذکر کرد (وپ:لید) و واژه‌های عمومی نشده هم که وضع‌شان روشن است. خواندن این مطلب و برنامه این نهاد برای جام‌جهانی به خوبی نشان می‌دهد که خود فرهنگستان برای عمومی شدن امید چندانی ندارد و دست به چنین کارهایی می‌زند؛ سریار به جای کاپیتان و ضربه کنج به جای کرنر!--MaHaN MSG‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۰ (UTC)[پاسخ]

@Mahan: من فکر می‌کنم این جواب شما بیشتر به سوال دوم می‌خورد. یعنی شما می‌فرمایید برای اینکه بنویسیم فرهنگستان فلان واژه را معادل وضع کرده است ارجاع به خود فرهنگستان کفایت نمی‌کند!!! همان طور که گفتم اینکه آن واژه کجا، چطور و تحت چه شرایطی در مقاله بیاید ربطی به وپ:معتبر ندارد و جای بحثش اینجا نیست. مثالی هم که زدید که واژه‌ای که فقط فرهنگستان وضع کرده و هیچ منبع دیگری آن را به کار نبرده وزن کافی برای درج در مقاله ندارد (دیدگاه اقلیت) خب چه ربطی به این صفحه دارد! من فکر می‌کنم از اول جناب @Arfarshchi: به اشتباه این سوال را به این شکل اینجا طرح کرده است. جمع‌بندی: فرهنگستان قطعا منبع معتبر است (بنا بر وپ:معتبر) اما این دلیل کافی نیست که واژه‌ای که وضع کرده را بشود در مقاله به کار برد و مهم است که دیگران هم آن را به کرده برده باشند بنا بر (WP:UNDUE) جیمی خیلی روشن گفته است:

From Jimbo Wales, paraphrased from a September 2003 post on the WikiEN-l mailing list: If a viewpoint is in the majority, then it should be easy to substantiate it with reference to commonly accepted reference texts; If a viewpoint is held by a significant minority, then it should be easy to name prominent adherents; If a viewpoint is held by an extremely small (or vastly limited) minority, it does not belong in Wikipedia regardless of whether it is true or not and regardless of whether you can prove it or not, except perhaps in some ancillary article. --سید (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)[پاسخ]

جل الخالق! از مصائب ایام حاضر ماتمکده‎ای به‌نام ویکی‌پدیای فارسی این است که مدیری مستعفی، خروج کرده و رزم‌جامه‌پوشان، سر بنیان‌کنی از اساس سازوکار واژه‌گزینی زبان فارسی در ویکی‌پدیا می‌دارد و ضمن فروکاستنِ جایگاه نهادی آن سازمان به یک «وبگاه»، طلب‌کارانه پی‌گیر اثبات سواد آکادمیک اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی‌است. جناب ماهان! شما طبق کدام اجماع از «فاصلهٔ مجازی» بهره می‌جویید؟ دستور خط را اجماع کدامین کاربران حق‌طلبی همچو شما مشروعیت بخشیدندی که امروز ایدون در اینجا جاری و ساری‌است؟ محض اطلاع‌تان: فرهنگستان زبان و ادب فارسی زیر نظر «شورای عالی انقلاب فرهنگی»است که خود به‌ریاست رئیس جمهوری، جزئی از بدنهٔ دولت است. اعضایش نیز جملگی از بزرگان زبان و ادب فارسی (با تحصیلات آکادمیک مرتبط) اند (ر. ک: بخش دربارهٔ فرهنگستان وبگاه نهاد مذکور). فی‌المثل، همین‌که ناشر کتابی تاریخی، انتشارات دانشگاه کمبریج باشد و مؤلف‌اش از آکادمیسین‌های مرتبط، یعنی مراحل آکادمیک راستی‌آزمایی [همچو داوری همتا] را گذرانده و سپس منتشر شده‌است. اعتبار فرهنگستان نیز چیزی همانند مثال فوق‌الذکر است. غائلهٔ امروز ما، نقل داستان «اختراع دوبارهٔ چرخ» است اگر «سربالا رفتن آب»اش نپنداریم البته!
@Sa.vakilian: سید جان بحث بهتر است تفکیک شود؛ اینکه مصوب فرهنگستان در چه صورت می‌تواند عنوان مقاله باشد و در چه صورتی تنها به‌ذکر آن در بخش آغازین می‌تواند بسنده کرد، به‌گمان من نیز تابعی از درجهٔ تداول واژه نزد اهل فن است و بایستی موردبه‌مورد بحث شود. تبر به‌دست گرفتن و جایگزینی فله‌ای واژگان نافارسی با مصوبات فرهنگستان هم خلاف عرف ویکی‌پدیای فارسی‌است. در اولین فرصت بحث‌های صورت‌گرفته خوانده و پس از دریافتن «سوال اصلی» به‌بحث خواهم پیوست. --آرش ۲۰ خرداد ۱۳۹۳/ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۲۵ (UTC)[پاسخ]

@آرش: یک نقل کارآمد برایتان می‌آورم «راجع به مطلب نظر بدهید نه مشارکت‌کننده  ———  ویکی‌پدیا:حمله‌های شخصی ممنوع» به هر صورت برای جامعه‌ای که سیستم استدلال «من زورم می‌رسد، هرکاری بخواهم می‌کنم، هر بخواهم می‌گویم، هرچه را به هرچه ربط می‌دهم» حاکم است ماتمکده عنوان برازنده‌ای است. فقط ناگفته نماند که این رزم‌جامه پولادین برای مبارزه با روند کنونی مدتی بسیار طولانی‌تر از آنچه که فرمودید بر تن این حقیر پوشانده شده است.[۶][۷][۸] موارد مذکور که حل و فصل شدند می‌توانیم بعدش درباره عدم اجماع، دستور خط، فاصله مجازی، آب سربالا، طلبکاری، برابری با انتشارات کمبریج و دیگر مصائب ایام حاضر [غیر از وجود بنده] هم بحث کنیم.

@Sa.vakilian: ببینید من هم موافقم که اگر واژه‌ای تصویب‌شده کاربرد پیدا کرد (هرچند کمتر از واژه‌ای دیگر) در لید بیاید و اصلاً این موضوع ارتباط مستقیمی با فرهنگستان ندارد و برای همه همین است اما با اینکه که این نهاد را تبدیل به مرجع عملکرد کنیم که هرچه عبارت شادی‌آفرین تصویب کرد بگذاریم سردر مقاله شدیداً مخالفم و تا زمانی که اجماعی نباشد در مقابلش خواهم ایستاد (من با شما همنظر نیستم که فرهنگستان قطعاً منبع معتبری‌ست) بگذارید مثال بزنم: فرض کنید گروهی از متخصصان و اساتید زبان فارسی گروهی مستقل تشکیل دهند و شروع به تعیین برابر برای واژگان کنند، آیا ما باید آن واژگان را به کار ببریم؟ اگر جوابتان مثبت است چطور باید پذیرفت که یک رهنمود (وپ:فرهنگستان یا آن گروه مستقل فرضی) یک رهنمود دیگر (وپ:رایج) را نقض می‌کنند و چگونه باید با بازشدن راه POV forkهایی که این مسئله برای سره‌نویسان و انحصارطلبان زبان فارسی به ارمغان می‌آورد کنار آمد؟ اگر جواب‌تان منفی است، چه چیز باعث می‌شود نهادی که نامش فرهنگستان است معتبر شناخته شود و نهادی که مستقل است اما همان سازوکار را دارد معتبر شناخته نشود؟

نظر من این است که اگر کلمه‌ای رواج (هرچند کم) را دارد که هیچی وگرنه نباید یک نهاد را تبدیل به یک بت واستثنا کرد و برایش رهنمود جداگانه تعریف کرد (آن هم نهادی که این‌همه انتقاد به عملکردش است) الآن صدها نوشتار که عنوان رایج‌تری برایشان وجود دارد، دارند جور همین استثناسازی را می‌کشند. چند نمونه که با وجود کم‌کاربردتر بودن شده‌اند عنوان مقاله: بارگیری به جای دانلود، موشواره به جای موس، رودگردی به جای قایقرانی آب‌های خروشان و زیرنهنج به جای هیپوتالاموس. این موارد به خوبی نشان‌دهنده ناکارآمدی سیستم فرهنگستان‌محوری است خصوصاً در موارد حساس علمی. --MaHaN MSG‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)[پاسخ]

ماهان عزیز ظاهرا شما هم مانند بسیاری از منتقدان فرهنگستان هیچ آشنایی‌ای با این نهاد نداری. (پیش از بحث عرض کنم که ناراحتی مدیر فرهنگستان قضیه‌اش این بود که واژه‌هایی مانند کش‌لقمه و درازآویز زینتی را به دروغ به فرهنگستان بستند برای تمسخر و محوم حبیبی رییس وقت فرهنگستان با آن برخورد کرد. ولی الان به خیلی‌ها که بگویی ده تا معادل فرهنگستان را بگوی می‌گوید کش‌لقمه به جای پیتزا!)
از کی تا حالا پول گرفتن نهادی از اعتبارش می‌کاهد؟ مثلا اگر در اسپانیا پول خرج کنند و آگاهان زبان اسپانیایی را بیاورند تا هم‌ارز درست کنند چون پول می‌گیرند کم‌اعتبار اند؟ مگر زبان بحث سیاسی است که ربطی به دولت‌ها داشته‌باشد؟ فرهنگستان اول زمان رضاشاه بود که به دلیل مشکل‌های کشور تعطیل شد و رئیسش هم محمدعلی فروغی بود، فرهنگستان دوم زمان محمدرضاشاه بود که آن هم اواخر و به دلیل جنگ و انقلاب تعطیل شد، فرهنگستان سوم هم اکنون ادامهٔ کار می‌دهد.
این هم که عده‌ای بگویند فلان واژهٔ فرهنگستان خوب نیست سلیقهٔ شخصی است. کی گفته «کنج» بد است و «کرنر» خوب که شما اینجور تعجب می‌کنی؟ مثلا اگر انگلیسیش kong بود و فارسیش کرنر که مثلا در فرهنگ لغتی بود احتملا برعکسش را می‌گفتی. نه شما، خیلی‌ها این گونه‌اند. به عمرشان یک بار دربارهٔ فرهنگستان تحقیق نکرده‌اند.
تنزل جایگاه فرهنگستان به یک «وبگاه» به نظر شما درست است؟ کار شما مانند این است که مثلا کل ریاست‌جمهوری ایران را به یک وبگاه president.ir تنزل دهیم! وبگاه فرهنگستان مانند وبگاه‌های دیگر محل اطلاع‌رسانی است.
با کمال احترام، شما اگر اعضای بزرگ فرهنگستان را نمی‌شناسی نباید به همین راحتی زیرآبشان را بزنی! حداقل یک بار به وبگاه فرهنگستان مراجعه کن و نام اعضای فرهنگستان را بخوان و پیشینهٔ‌شان را ببین بعد قضاوت کن.
دلیل‌های بنده برای اعتبار فرهنگستان زبان و ادب فارسی:
  • واژه‌های تخصصی هر رشته را تحصیل‌کردگان و درس‌خواندگان آن رشته درست می‌کنند. آن هم نه یک نفر، بلکه برای هر رشته شورایی هست که با همفکری یکدیگر واژه‌گزینی می‌کنند. قاعدتا اگر پیشنهاد جمعی باشد خیلی متعارف‌تر و ارزشمندتر می‌شود. فرهنگستان بدین کار «برون‌سپاری» می‌گوید. پیشنهاد می‌کنم مقدمهٔ جلد ششم را بخوانی: «فرهنگستان زبان و ادب فارسی طی مدتی نزدیک به بیست سال در عرصهٔ واژه‌گزینی به مجموعه‌ای از اصول و قواعد و ضوابط و نرم‌افزارهای مناسب دست یافته و توانسته‌است دانشی چندرشته‌ای را به نام «واژه‌گزینی» در ایران ایجاد کند. در سال‌های اخیر، فرهنگستان با همکاری انجمن‌های علمی و صاحب‌نظران، دایرهٔ واژه‌گزینی را از محدودهٔ درون فرهنگستان فراتر برده و این وظیفه را به شیوهٔ «برون‌سپاری» بر دوش گروه‌های علمی فعال در بخش‌های مختلف جامعه نیز نهاده‌است...» {غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان، مقدمهٔ جلد ششم مصوبات فرهنگستان.}
اتفاقا نام گروه‌های واژه‌گزینی در جلد ششم آمده‌است. برای نمونه گروه تخصصی تغذیه: دکتر سهیل اسکندری، دکتر نسرین امیدوار، دکتر دالی بنداریان‌زاده، دکتر سیدابوالقاسم جزایری، دکتر رضا راست‌منش، دکتر آرش رشیدی، دکتر سعید قوام‌زاده، مهندس مژگان پورمقیم
  • در فرهنگستان گروهی ادیب و آگاه از زبان فارسی بر این روند نظارت دارند و کار آن‌ها هم شورایی است. پس علاوه بر اینکه متخصصان هر رشته بر واژه دقت دارند متخصصان زبانی نیز هستند. هم بعد زبانی محکم است هم بعد تخصصی.
  • دوری فرهنگستان از سره‌سازی و افراط در واژه‌گزینی. برخی مانند استاد کزازی سلیقهٔ خود را دارند، ولی فرهنگستان متعارف برخورد می‌کند. البته کسانی هستند که فرهنگستان هر کار بکند آن را افراط می‌دانند. آنان معتقد اند که کلا عرصهٔ تخصصی باید انگلیسی باشد و زبان فارسی مربوط به شعر و ادب است! همان وادادگی تاجیک‌ها در برابر زبان روسی را اینها در برابر زبان انگلیسی دارند. از همین باب بود که مثال «پلیس» را زدم که فرهنگستان با عوض کردنش مخالفت کرده‌بود.
  • چند مرحله بازبینی واژه تا تصویب نهایی. واژه‌ها در سیری رفت و برگشتی بازبینی می‌شود. متخصصان نظر می‌دهند تا تصویب شود.
بعد هم قرار نیست که عنوان نوشتار را تعیین کنیم. ملاک آن رواج است. اما در کدام سیاست آمده‌است که اگر نامی معتبر رایج نبود نباید در صدر مقاله ذکر شود؟ چه برسد به متن آن. البته جای این بحث که کجای مقاله باشد به قول سید جای دیگری است.--arfar (گفتگو) سه‌شنبه،۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۱۱ (ایران) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)[پاسخ]
کاربر:Arfarshchi. وقتی خود واژه‌گزینان فرهنگستان از واژه گزیدهٔ خود در آثارشان استفاده نمی‌کنند چرا باید ویکی‌پدیا دایه دلسوزتر از مادر شود؟--همان (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۵۷ (UTC)[پاسخ]
جناب همان اینکه دلیل نمی‌شود. مثلا اگر برخی نمایندگان مجلس به قانونی که خود گذاشته‌اند عمل نکنند، یا برخی از کسانی که سیاستی را در ویکی‌پدیا با اجماع خود تصویب کرده‌بودند زیر پا بگذارند که دلیل بی‌اعتباری قانون یا سیاست نیست. بعد هم کجا فرهنگستان از مصوبه‌های خود استفاده نکرده‌است؟--arfar (گفتگو) چهارشنبه،۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۰۵ (ایران) ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)[پاسخ]

جسارتا فکر می کنم طرح سوال اشتباه در جای اشتباه و بعدش طرح بحث های حاشیه ای نامرتبط با پاسخ آن سوال باعث شده این بحث به سرانجام نرسد و حالت بگومگو پیدا کند.--سید (بحث) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۴۸ (UTC)[پاسخ]

answers.com

آیا نمره‌ای که answers.com به آلبوم‌های موسیقی می‌دهد مثل این و این معتبر است یا خیر و می‌شود در مقاله استفاده کرد؟ بررسی آلبوم را از آل‌میوزیک می‌گیرد اما نمره‌اش با آن فرق دارد. Sandman (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]

اعتبار منبع

سلام. آیا منبع «جلایی‌پور، حمیدرضا، دولت پنهان، بررسی جامعه‌شناختی عوامل تهدیدکننده جنبش اصلاحات (۱۳۷۹ ـ ۱۳۷۸)، تهران: نشر طرح نو: ۱۳۸۳» مستند و معتبر هست؟ از اورمیه (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۳ (UTC)[پاسخ]

بله معتبر است.--سید (بحث) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۷ (UTC)[پاسخ]
مرسی. از اورمیه (بحث) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)[پاسخ]

آیا این سایت معتبر است

asemooni.com یک سایت معتبر است؟ آئـیــل بحث ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۰۹:۴۹ (ایران) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]

من این مقاله‌شان را دیدم که اثری از نویسنده یا غیره نداشت. در مورد سردبیر سایت هم چیزی پیدا نکردم. در این صورت معتبر نیست. طاها (بحث) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۳۶ (UTC)[پاسخ]
من هم این مقالشان را دیدم، کپی کامل از این نسخه ویکیپدیای خودمان بود. آئـیــل بحث ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۰:۱۹ (ایران) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]

منبع معتبر

درود. این نشانی اینترنت iranhealers نقطه کام آیا هرزنگاری است؟ شرایط وپ: پیوند نه را ندارد و از صبح درحال نوشتن آن در این تابلو هستم که هرزنگارانه قابل نمایش نیست. سپاسRE.OV (بحث) ‏۱ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)[پاسخ]

درود. مشخصاً حائز شرایط ویکی‌پدیا:منابع پزشکی نیست اما به چندتا از مقاله‌هایش که نگاه کردم دیدم که از اینجا و آنجا کپی شده است. طاها (بحث) ‏۱ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)[پاسخ]
هیچ وبسایتی هرزنگاری نیست. هرزنگاری (اسپمینگ) عملی است که توسط کاربران اینترنت انجام می‌شود. وبسایتی‌هایی که در فهرست بلک‌لیست قرار می‌گیرند وبسایتهایی هستند که از آنها در ویکی‌پدیا برای هرزنگاری استفاده شده است. یعنی مدیران سایت آمده‌اند پیوند آن را به دویست تا مقاله افزوده‌اند مدیری آن وبسایت را در بلک‌لیست قرار داده تا از هرزنگاری جلوگیری کند.--همان (بحث) ‏۱ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۲۹ (UTC)[پاسخ]
سپاس. راستش من در ایران کسی را نمیشناسم و سن و حوصله و وقت هرزه‌نگاری ندارم. ولی اگر بین وب‌های ایرانی مطلبی ببینم که هرزه‌کاری‌های معمول سایت‌های صدبار کپی پیست از هم نشده٬ بدم نمی‌آید کنترل و استفاده کنم. اگر شما وقت بیشتر گذاشته و کنترل کرده‌اید و مناسب نیست٬ پس مشکلی نیست. می‌ماند غم اینکه چرا زبان میهنم چنین بی‌کس شده.RE.OV (بحث) ‏۲ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۲۰ (UTC)[پاسخ]

اعتبار سایت تابناک

آیا گسترش مقالات بر مبنای منبعی چون تابناک(tabnak.ir) معتبر است؟ RE.OV (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)[پاسخ]

فهرست کامل خبرگذاری ها در فهرست خبرگزاری‌ها و وب‌گاه‌های خبری ایران موجود است. Peredhil (talk) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]

بستگی به وضعیت مطلب دارد. آیا مطلب تولید خود سایت است یا از جای دیگری نقل شده است. در صورتی که ترجمه از سایت خارجی است لطفا به منبع اصلی ارجاع دهید. اگر تولید و نوشته خود سایت باشد می تواند بگویید سایت تابناک چنین می گوید.--سید (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]
کاربر پردهیل...منظورتان خبرگزاری بود؟؟؟ کاربر وکیلیان منظورم کلام آخر یک یا چند مدیر بود که باز بهانه‌ای نباشد. نگاهی بیانداز RE.OV (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۵۸ (UTC)[پاسخ]
سایت خبری تابناک باز نمی‌شود. تحریم است؟ چه باید کرد؟ RE.OV (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۱۷ (UTC)[پاسخ]

لابد مشکل فنی داره. صبر کنید تا درست شه.--سید (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)[پاسخ]

به نظر من اکثر خبرگزاری‌های ایران را نمی‌توان بی‌چون و چرا معتبر دانست. تابناک هم مستثنی نیست. در مسائل مناقشه‌برانگیز بهتر است از چند منبع دیگر نیز شاهد آورده شود. اگر مطلب مقاله است قطعاْ منبعی بهتر از خبرگزاری هم یافت می‌شود اگر خبر است حتماْ در خبرگزاری‌های داخلی و خارجی دیگر هم آمده. بامداد (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۵۰ (UTC)[پاسخ]
البته سوال ایشون خیلی کلی بود و جواب من هم همین طور. اینکه نیاز به منبع دیگر باشد یا خیر باید بررسی موردی شود. مثلا برای خبری مثل «امروز هیئت دولت تشکیل جلسه داد» تابناک به تنهایی هم کفایت می کند. اما وقتی به اخبار مربوط به مسائل پشت پرده برسیم حتما باید چند منبع باشد. در مسائل تحلیلی هم تابناک به عنوان یک دیدگاه نزدیک به میانه طیف سیاسی در کنار دیدگاه های دو طرف طیف قابل استناد است.--سید (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۰۱ (UTC)[پاسخ]
فرمایش شما هم صحیح است. بامداد (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]
بله بستگی به موضوع خبر دارد. در مورد داعش توجه داشت که آن قدر شایعه در مورد آنها درست شده که از معتبرترین سایتهای بین‌المللی هم باید با احتیاط استفاده کرد. مثلا این مورد «ختنه زنان» تکذیب شده. بعید نیست فردا بگویند داعش «نفس کشیدن» را ممنوع کرده.قبل از اینکه این را وارد مقاله کرد باید دید آیا اصلا با عقل جور در می‌آید؟--همان (بحث) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]
اخیرا یکی از کاربران گرامی در نوشتار داعش حجمی وسیع از مطلب‌ها را با استناد به بی‌اعتبار بودن منبع حذف کرده‌است. فارغ از تابناک یا غیر آن، به نظر می‌رسد اینکه به دلیل حجم وسیع شایعه‌ها نباید مطلبی را آورد درست نیست. بهتر نیست در این موردها از تعبیرهایی تردیدآمیز مانند به ادعای و ... استفاده کرد؟--arfar (گفتگو) سه‌شنبه،۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۵۳ (ایران) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۲۳ (UTC)[پاسخ]
(  نکته:تعارض ویراشی، این ویرایش Arfarshchi در این بالا بعد از ویرایش من هست و مطالب زیر را پیش از خواندن آن نگاشته‌ام) اول بگویم مطالب مورد بحث را من دیدم، هیچ‌کدامشان از طرف بنده‌نبوده در نتیجه می‌توان به عنوان یک نظر سومی رو من حساب کرد، بااجازه بزرگترها نظر من را در پایین به خدمت دوستانم عرض می‌کنم:
سایتی مانند سایت تابناک(tabnak.ir) از بسیاری از سایت‌های دیگری که در دانشنامه‌مان دیده‌ام معتبر تر است، این‌طور نیست که بیاییم بگوییم فلان سایت نامعتبر هست و کلاً زیر سؤال ببریمش، در این دست موارد بهتر است مورد مورد ذکر شود که مثلاً این موضوع در تابناک دارای اعتبار است یا خیر. وگرنه از این جهت که آیا سایت تابناک کلاً سایت تقریباً معتبری هست یا نه. می‌توان گفت بله سایت تقریباً معتبری است.
در مورد این مواردی که باعث شده دوستان از اعتبار تابناک بپرسند اتفاقاً من با دوستان شاید موافق باشم، اما این‌که کلاً بیاییم بگوییم مثلاً سایتی همچون تابناک معتبر نیست، نه این‌طور نمی‌شود.
در بدترین حالت می‌توان گفت سایت تابناک چنین می‌گوید، و بعد مطلب عنوان شود.
اصلاً کلاً خیلی خوب بود که همیشه همین‌طور ویرایش می‌شد، یعنی منبع هم نام‌برده می‌شد، در ویکی‌انگلیسی نیز چنین می‌کنند، حذف مطالب با منبع کاری غیر اصولی است، مگرآنکه کلاً به نتیجه رسیده‌شود که سایت مورد نظر به کل نامعتبر می‌باشد، ولی در غیراینصورت نمی‌توان مطالب را حذف کرد بلکه می‌بایست با نام‌بردن از منبع قضاوت را به خواننده‌سپرد. مخصوصاً اگر آن مطلب تکذیب نشده‌باشد و یا روایت دیگری از آن وجود نداشته‌باشد، در نتیجه دلیلی که بر مبنای آن مطالب را حذف کرد وجود ندارد.
در مورد سایت خبری تابناک نیز می‌توان و می‌بایست با ذکر نام مطالب‌اش حفظ شود.
مخصوصاً وقتی هنوز تکذیبی به‌دست نیامده‌باشد، ولی اگر مطلبی تکذیب‌شد آن‌گاه تازه می‌توان براساس اعتبار منابع تصمیم گرفت که آیا خبر صحیح‌است و می‌تواند بماند یا نادرست بوده‌است. ولی این قضاوت‌ها هیچ‌گاه بر عهدهٔ کاربران نیست، بلکه اول باید منبع‌ای معتبرتر خبر منبع دارای اعتبار کمتر را نقض یا تکذیب کند.
همواره ۲ یا چند منبع هم بهتر از یک منبع تنها هست، این‌که مسلم هست.
خلاصه قضاوت در مورد این‌دست چیزها بر عهدهٔ کابران نیست که بتوانند با استناد بر آنها مطالبی را سانسور و حذف نمایند، بلکه همیشه بحث منبع و منبع معتبرتر اول باید مطرح شود.
خلاصه حذف مطالب منبع‌دار غلط است باعث سانسور هست و براساس قوانین ویکی‌پدیا نیست. مخصوصاً مادامی که تکذیب نشده‌باشد و نام خبرگزاری و یا سایت انتشار دهندهٔ آن نیز به‌خوبی ذکر شده‌باشد، دراینصورت با رعایت این موارد نباید کسی دست به سانسور و حذف بزند، اگر چنین کند رفتار صحیحی نداشته‌است. این‌ها را کلی می‌گویم نه تنها در این مورد بلکه در کل روند ویکی، کارِ اصولی این‌شکل هست و هممان نیز به‌گمانم این را می‌دانیم. تنها کمی بی‌حوصلگی می‌کنیم و بی‌خیالی طی می‌کنیم ولی این درستش نیست، هیچ‌کدام ما حق نداریم مطالب با منبع را چون دوست‌شان نداریم حذف کنیم. و یا چون تصور می‌کنیم درست نیستند. بهترین کار این‌است که با روشن کردن دقیق منبع برای خواننده قضاوت برعهدهٔ وی گذارده شود.
مثلاً در مورد همین «ختنه زنان» که همان گفت، چه بسیار منابع که تأیید کردند و چه منابعی که تکذیب کردند، در این حالت بهترین حالت روشن‌کردن نام و نشان منابع در مقاله است تا برای خواننده روشن باشد که چه منابعی خبر را داده‌اند و چه منابعی آن را رد کرده‌اند. حذف کردن که راحت‌ترین راه هست ولی لزوماً بهترین راه نیست. دوست‌دار و ارادتمند همگی رفقا KhabarNegar خبرنگار ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]
خب، گمان کنم من همان کاربر بده‌ای باشم که مطالب را حذف کرده، دوستان مطالب حذف شده، تنها شامل مطالبی می‌شود که منحصراً در خبرگذاری‌های نامعتبر بازتاب داده شده و این تنها شامل تابناک نمی‌شود، چیزهایی مثل ممنوعیت شلوار جین، راه‌اندازه تلویزیون، روپوش گذاشتن روی مانکن‌ها، آزادی همسر ابوبکر بغدادی، فروش تیشرت، چاپ نشریه و ... این خبرها در هیچ خبرگذاری معتبری بازتاب داده نشده‌اند و نمی‌توان انها را با اینچنین منابعی قبول کرد. خبرنگار عزیز، شایعه‌هایی که در هیچ منبع معتبری نیامده‌اند چگونه می‌توانند در مقاله بمانند؟ ویکی‌پدیا جای شایعه‌ها ان هم با منبع نامعتبر نیست. این وظیفه کاربر است که برای ویرایش‌های خود (چند) منبع معتبر ارائه کند. اگر این مطالب حقیقت داشته باشند، مطمئنان می‌توان منابع معتبر بین‌المللی برای آنها پیدا کرد. ما فقط وقتی مجاز هستیم اینگونه شایعات را در مقاله بیاوریم که یک منبع معتبر از آنها «به عنوان شایعه» یا «به عنوان حقیقت» نام برده باشد، چون اینجوری ما خود تبدیل به یک منبعی برای پخش کردن شایعه می‌شویم. این که نمی‌شود من خودم بیایم یک خبرگذاری نامعتبر درست کنم و در آن هر شایعه‌ای که دوست داشتم منتشر کنم و به بقیه بگویم، در مقاله بیاورید «فلان خبرگذاری چنین می‌گوید» و انتظار حذف آن را نداشته باشم، چون سانسور است! یک نکته دیگر که من فراموش کردم بگویم اینکه در ویکی انگلیسی هم تا جایی که من دیده‌ام به همین صورت عمل می‌کنند، مطالب با منبع نامعتبر را درجا حذف می‌کنند و این روالی است که در همه جا طی می‌شود، مثلاً خبر (یا بهتر بگوییم شایعه) مربوط به افشای ادوارد اسنودن راجع به اینکه امریکا، انگلیس و اسرائیل خود داعش را توسعه دادند، دو یا سه بار در مقاله ابوبکر بغدادی (نسخه انگلیسی) حذف شد. -- bkouhi (بحث) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۰۱ (UTC)[پاسخ]
یک مسئله دیگر هم وجود دارد. اگر بخواهیم کل مطالبی که در مورد «داعش» منتشر شده را در مقاله بیاوریم تبدیل به یک کتاب هزاران صفحه‌ای می‌شود که به سرعت در حال قطورتر شدن است. همانطور که هر خبری که در مورد ایران یا فوتبال یا سوسک منتشر می‌شود حتی اگر منبع معتبر هم داشته باشد را نمی‌توان در مقاله آنها آورد.--همان (بحث) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)[پاسخ]
@Bkouhi: شما کاربر بده نیستی، شما عزیز مایی. ویکی‌نویسی فعال. برای همین هم اینجا از شما نام نبردم و به ذکر «کاربری گرامی» بسنده کردم که دربارهٔ کسی مطلبی نباشد. اگر هم کدورتی هست ازت عذر می‌خواهم ;)
من با نظر خبرنگار موافقم. برایم از گذشته مطرح بوده‌است که چرا به جای بررسی منبع بررسی موضوع را در پیش نمی‌گیریم؟ مثلا همین جا باید بخشی درست کرد به نام «داعش» و بعد ذیلش به بررسی منبع پرداخت. من هم می‌خواستم این کار را بکنم دیدم دوستان ذیل تابناک بحث کرده‌اند چنین نکردم. به‌هرروی تا وقتی خبری تکذیب نشده نمی‌توان صرفا به دلیلی «زیادی شایعه‌ها» آن را نیاورد.--arfar (گفتگو) سه‌شنبه،۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۵۳ (ایران) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)[پاسخ]
Arfarshchi عزیز، اینکه «تا خبری تکذیب نشده می‌توان آن را اورد»، به نظر من یکی که یک سفسطه است. مثل این است که من ادعا کنم «دیشب موجودی را دیدم که از فضا آمده بود و به جای کله، یک تلویزیون روی گردنش نصب شده بود، حالا شما بیا ثابت کن که من چنین چیزی ندیدم!». مسلماً اگر چنین بگویم، سفسطه کرده‌ام، چرا که این وظیفه من است که گفته‌ام را ثابت کنم، نه وظیفه شما که ثابت کنی من چنین موجودی را ندیده‌ام! از ان گذشته، چرا خبرگذاری‌های معتبر باید بیایند شایعه‌هایی که بی‌پایه هستند را تکذیب کنند و به این ترتیب توجه بی‌خود به انها جلب کنند؟ اصلا تا به حال خبرگزاری را دیده‌اید که بیاید خبری مثل اینکه «آهای مردم، اینکه امروز کاربر bkouhi اعلام کرد کرد یک موجود با فلان مشخصات دیده حقیقت ندارد»، خبرگذاری‌ها اگر خبری را تکذیب کنند، تنها خبرهایی را تکذیب می‌کنند که یک پایه یا پشتوانه معتبر داشته باشند. مثلا یک مأمور سازمان ملل می‌گوید «داعش فرمان ختنه زنان را صادر کرده»، یک خبرگذاری این را از قول این منبع می‌نویسد، بعد این خبر تکذیب می‌شود و خبرگذاری هم بالطبع این خبر را تکذیب می‌کند. وگرنه هیچ خبرگذاری نمی‌آید شایعه‌های بی‌پایه که هیچ پشتوانه معتبری ندارند را تکذیب کند. -- bkouhi (بحث) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۳۷ (UTC)[پاسخ]
رسانه‌ها فقط اخبار خودشان را تکذیب می‌کنند. در مورد ختنه زنان هم رسانه‌هایی که خودشان را اعلام کرده بودند آن را تکذیب کردند. این اصلا کار حرفه‌ای و درستی نیست که رسانه‌ای اخبار رسانه‌های دیگر را تکذیب کند. حتی زمانی که شایعه‌ای در بین عموم مردم پخش می‌شود باز هم رسانه‌ها به همین دلیل آنقدر از مطرح کردن آن اجتناب می‌کنند تا دیگر کار از کار بگذرد. مثلا در ماجرای لوگوی پپسی روی ماه با این که این مطلب بین همه مردم پخش شده بود هیچ رسانه معتبر و نیمه‌معتبری نبود که آن را تکذیب کرده باشد تا اینکه آن شب گذشت و کسی پپسی را ندید و بعد رسانه‌ها آن را به صورت یک خبر کار کردند.--همان (بحث) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)[پاسخ]
(به‌طرز فجیعی تعارض ویرایشی، نوشته‌های bkouhi و همان پیش‌از مطالب زیر من نگاشته‌شده‌اند، ولی خب متن زیر درمورد آن‌ها نیز صدق می‌کند) در نهایت با در نظر گرفتن نکات تمامی دوستان (که همگی نکات صحیحی‌درگفته‌هایشان هست) راه‌کاری که به ذهن می‌رسد این است که در مورد ویرایش‌ها به صورت دانه‌به‌دانه در صفحهٔ خودِ مقالات گفتگو شده و به نتیجه رسید. فکر می‌کنم این راهش باشد، و احتمال زیادی می‌دهم دوستان فوق خودشان به‌راحتی به توافق‌هایی برسند، تنها مورد اینکه بهتر هست تغییرات به آرامی و قدم‌به‌قدم انجام شود (همان‌گونه که الآن این‌طور بوده‌است) مثلاً مورد به صفحهٔ بحث مقاله آورده شود، بر روی آن بحثی انجام شود و نتیجه‌گیری شده و تغییر اعمال شود، چیز لاینحلی نیست، دوستان فوق نیز همگی افرادی منطقی و کاردرستی هستند، در نتیجه لطفاً بحث در مورد ویرایش‌ها را به صورت مورد به مورد و در صفحهٔ بحث خودِ مقاله پی‌گرفته‌شود، در مورد اعتبار تابناک این سایت سایت‌معتبری تقریباً هست، اگر در مورد ادعاها بحث خاصی بود، کاربر چالش‌گر می‌تواند در صفحات بحث درخواست منابع بیشتری کند و به کمک حداقل ۳ - ۴ کاربر صاحب‌نظر در مورد آن‌مقاله، در همان صفحهٔ بحث مقالات به‌خوبی بحث شود و در نهایت در همان صفحهٔ بحث مقاله جمع‌بندی‌ای (حتی نسبی) صورت پذیرد و پس از پایان جمع‌بندی تغییرات صورت‌پذیرد. کل این پروسه شاید چندروز (ماکزیمم خیلی خیلی طول بکشد شاید حول‌وحوش یک هفته) وقت ببرد، اما ارزش یک کار اصولی را دارد. KhabarNegar خبرنگار ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۵۸ (UTC)[پاسخ]

من با این ایده که در صفحه بحث خود مقاله مورد به مورد مطرح کنیم موافقم. اما خبرگزاری‌های بین‌المللی مثل بی‌بی‌سی و دویچه‌وله به نظرم دیگر انقدر معتبر باشند که استفاده از آنها نیاز به بحث نداشته باشد، اینطور نیست؟ اگر نیاز باشد می‌توانیم در مورد خبرگزاری‌های اینچنینی بحث کنیم. تابناک هم بله، همانطور که دوستان در بالا فرمودند، در بعضی موارد می‌توان بدون مشکل به آن استناد کرد، اما در بعضی موارد دیگر نه. نکته دیگری که من لازم می‌دانم ذکر شود این هست که مقاله حمله به شمال عراق (۲۰۱۴) شدیداً نیاز به بررسی دارد. این مقاله پر از شایعات تأییدنشده با منابع نامعتبر هست که نیاز هست بر روی آنها بحث کنیم و آنها را بزداییم. من از دوستان علاقه‌مند درخواست دارم که همه مقالات مرتبط را در فهرست پیگیری‌ها اضافه کنند. -- bkouhi (بحث) ‏۵ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)[پاسخ]

با تشکر از همه دوستان بزرگوار که در بحث شرکت کرده اند اجازه می خواهم جمع بندی کنم. اول یک مقدمه جالب بگویم که دستمان بیاید وضع چطور است. در ویکی انگلیسی بحثی درگرفته بود در خصوص اینکه آیا داعش وهابی است یا خیر. راستش من منابع معتبری که در مقالات به آن لینک شده بود را گشتم و جالب بود که اصلا این انتساب به شکل جدی در هیچ یک طرح نشده بود!!! بعدش تحقیق کردم و دیدم در منابع بیشتر داعش را سلفی جهادی می دانند که نوعی دیگر از سلفی گری است.[۹] و [۱۰] مقدمه دوم، با یکی از دوستان در خبرگزاری تسنیم در خصوص تبارشناسی داعش کار می کنیم و می گفت مصاحبه هایی با صاحبنظران بین المللی در دست تهیه دارد که اگر منتشر شد خدمتتان عرض می کنم. به هر حال در این مورد خاص من می توانم مطالب را با ایشان چک کنم تا بررسی کند و ببیند آیا منبع معتبری برای این اخبار مثلا در رسانه های انگلیسی و عربی هست یا خیر. البته همان طور که در بالا نوشته شده تکذیبیه برای شایعات نمی نویسند.
جمع بندی: خبرگزاری های ایران در این خصوص سرشار از غلو و مطالب غیر دقیق است. ممکن است از روی هم کپی کنند و تعداد منابع بالا برود و نتوان با استناد به دیدگاه اقلیت حذفش کرد. اگر مطالبی اینچنینی مثلا انتساب داعش به وهابیت در منابع ایرانی بود اما در خبرگزاری های بین المللی ذکر نشده بود به نظر می توان تحت عنوان اتهامات علیه داعش ذکر کرد. این کار به خواننده امکان می دهد این ها را به عنوان یک فرض در نظر بگیرد و به تحقیق بیشتر بپردازد. مثلا در همان مقاله انگلیسی من اتهام خوارج بودن را با استناد به چند فتوا به مقاله افزودم و تا کنون که دو سه هفته گذشته کسی اعتراضی نکرده است.[۱۱] و [۱۲] هر چند می توانستند بگویند چرا بی بی سی نگفته است اما به نظرم لازم نیست مرجع همه چیز بی بی سی و رویترز باشد چون گاه آنها فهم متاخری از مسائل جهان اسلام دارند. در نهایت من با اینکه موضوع اول در صفحه بحث طرح شود و سپس در مقاله به شدت موافقم.--سید (بحث) ‏۶ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]
سید جان مثال شما غلط است. لازم است برای شما و دوستان توضیح دهم که «وهابیت = سلفی‌گری» و «وهابی = سلفی». پسر تیمیه که فردی به غایت تندرو بود نظری داشت که ما باید به سلف پیشین برگردیم و «سلفی‌گری» را مطرح کرد. مسلمانان به دلیل اندیشه‌های عجیب و ضددینیش پدرش را درآوردند و کارش نگرفت. بعدها محمد پسر عبدالوهاب این اندیشه را با کمک حاکمان سعودی در عربستان حاکم کرد. برای همین هم‌اکنون وهابی‌ها اصلا دوست ندارند که آنان را «وهابی» بخوانند و می‌گویند ما اصلا مذهبی به نام وهابیت نداریم خود را سخت «سلفی» می‌نامند. وهابی نامی است که مسلمانان برایشان نهاده‌اند.
اما اینکه جناب ب‌کوهی دربارهٔ آدم فضایی حرف زد، حق با شماست، یعنی باید از منعبی نوشت که سرش به تنش بیرزد. ولی اگر منبع از اعتبار نسبی برخوردار بود با استفاده از تعبیرهای تردیدآمیز مانند «به ادعای» و ... تا هنگامی که تکذیب نشده‌است می‌توان خبر را گذاشت. تابناک پایگاهی بی‌ارزش و اعتبار نیست. اینی هم که خبرگزاری‌ها تنها خبر خودشان را تکذیب می‌کنند همیشه درست نیست. بعد هم وقتی بنویسیم «طبق ...» دیگر منبع را معرفی کرده‌ایم.
سخن سوم دربارهٔ خبرگزاری‌های خارجی است. چه کسی گفته که بی‌بی‌سی و صدای آلمان کامل معتبر است؟ این خبرگزاری دولتی است. «بی‌طرفی‌نمایی» با «بی‌طرفی» فرق می‌کند. مگر می‌شود که دولت انگلیس صرفا برای آگاه کردن مردم این همه هزینه کند. همان‌گونه که دولت ایران نیز بی‌هدف بودجه برای خبرگزاری‌ها تخصیص نمی‌دهد. پس نمی‌توان مطلقا هیچ یک را تایید کرد. بحث سر دقت است. در میان نهادهای خبری برخی بادقت‌تر و دقیق‌تر است مانند فارس، برخی بی‌دقت‌تر که گزارش‌های نامعتبر را نیز بازتاب می‌دهد. برای همین اگر از تعبیر تردیدزا استفاده کنیم مشکل تا حد زیادی حل می‌شود.
نکتهٔ چهارم دربارهٔ اینکه خبرنگار عزیز گفت در صفحهٔ بحث خودش مطرح کنیم. خبرنگار جان مشکل این است که دور پیش می‌آید. یعنی ما از آنجا آمده‌ایم اینجا که اعتبار منبع را بسنجیم، حالا از اینجا باز برگردیم آنجا؟ ولی این پیشنهادت خیلی منطقی است که به جای کلی‌گویی دربارهٔ منبع خبری گاهی هم موضوعی را مطرح کنیم. ذیل عنوانی دربارهٔ موضوعی اینجا اعتبارسنجی کنیم.--arfar (گفتگو) چهارشنبه،۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۱۹ (ایران) ‏۶ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]
@ کاربر:Arfarshchi اینکه سلفی ها و وهابی ها چه نسبتی دارند که ربطی به این صفحه ندارد. در جای خودش طرح بفرمایید تا منابعم را ارائه کنم. ااما سایر مواردی که فرموده اید:
من هم موافقم اگر منبع از اعتبار نسبی برخوردار بود با استفاده از تعبیرهای تردیدآمیز مانند «به ادعای» و ... تا هنگامی که تکذیب نشده‌است می‌توان خبر را گذاشت.
بی طرفی مطلق که معنا ندارد و همه رسانه ها خواه ناخواه دیدگاهی را منعکس می کنند. وقتی گفته می شود بی ی سی بی طرف است مقصود این است که non-partisan است و سوگیری مشخص سیاسی ندارد. مثلا همشهری non-partisan است اما کیهان خود مدعی است که طرفدار اصولگرایان است. --سید (بحث) ‏۶ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۵۴ (UTC)[پاسخ]
ممنون. پس از وبگاه‌هایی که از اعتبار نسبی برخوردار است برای احتیاط با تعبیرهای تردیدآمیز عبارت‌ها افزوده می‌شود.--arfar (گفتگو) شنبه،۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۳۵ (ایران) ‏۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۰۵ (UTC)[پاسخ]
@Arfarshchi: لطفا پیش از افزودن چنین عباراتی سیاست «گفتگو در صفحه بحث» را در پیش بگیرید، تا مقاله آکنده از شایعه نشود. ادعاهای بزرگی که منابع نامعتبر دارند، همچنان باید واگردانی شوند. هرچه ادعا بزرگ‌تر باشد، منبع هم باید معتبرتر باشد. نمی‌توان هر شایعه‌ای را با هر منبع نامعتبری تنها با این خیال که «تردیدآمیز» است به مقاله اضافه کرد. -- bkouhi (بحث) ‏۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)[پاسخ]
دور پیش می‌آید، زیرا بحث سر اعتبار است. البته این قدرها هم ادعاها بزرگ نیست. من بخشی را بازگرداندم.--arfar (گفتگو) شنبه،۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۴۴ (ایران) ‏۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)[پاسخ]
پیرو درخواست جناب bkouhi برای نظر سوم از بنده، در بحث:دولت اسلامی عراق و شام پاسخ دادم و فکر نمی کنم نیازی به بحث بیشتر در اینجا باشد. اگر سوالی داشتید همان جا جواب دهید.--سید (بحث) ‏۱۰ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۴۲ (UTC)[پاسخ]

اعتبار سایت‌ها و خبرگزاری‌های ایرانی فقط در زمینه خبرهای داخلی ایران معتبر است، البته گاهی اخبار اینگونه سایت‌ها با اخبار خبرگزاری‌های خارج از ایران هم به تعارض میخورد، کلا چون سایتی همچون تابناک خبرنگار در کشورهای دیگر ندارد (البته نمیدانم در ایران هم دارد یا نه) و با توجه به اصول نظام جمهوری اسلامی پیش میرود نمیتوان یک منبع معتبر در زمینه‌های پرحاشیه و مهم به حساب آورد. Kasir بحث ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۱۱ (UTC)[پاسخ]

دانشنامه احادیث پزشکی

در دانشنامه احادیث پزشکی محمدی نوشته محمد ری شهری احادیثی در مورد خواص خوراکی‌ها آمده. بخشی از کتاب--همان (بحث) ‏۱۸ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۴۴ (UTC)[پاسخ]

رسول جعفریان می‌گوید که اکثر احادیث پزشکی جعلی‌اند و شیخ صدوق به جعلی‌بودن این‌گونه احادیث در کتاب کافی یقین داشت. منبع این یا این یادم نیست. باید نوشته‌اش هم تو خبرآن‌لاین پیدا شود. طاها (بحث) ‏۱۸ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۱۵ (UTC)[پاسخ]
@همان به هر حال دانشنامه احادیث پزشکی کنبع درجه دوم یا سوم معتبری است و ما نمی توانیم با استناد به نظر جناب جعفریان آن را بی اعتبار بشماریم. لذا ارجاع به آن اشکال ندارد هرچند در مطلب حتما دیدگاه جناب جعفریان و دیگر صاحبنظرانی که مطلب را جعلی می دانند هم باید آورده شود.--سید (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]
@همان و Sa.vakilian: خوب اگر صدوق (یکی از متقدمان) یقین داشته‌باشد که این احادیث از معصوم نقل نشده‌اند در آن صورت با هر دو معیار رجالی این احادیث مخدوش محسوب می‌شوند، نه؟ هر دوی شما از من بیشتر رجال می‌دانید؛ احتمالاً این نکته به این معنی باشد که این کتاب‌ها از نظر حدیث‌شناسی از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند، نه؟ طاها (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)[پاسخ]
ممکن است به لحاظ رجالی حق با شما باشد، اما اینجا بحث اعتبار ویکی پدیایی است نه رجالی ! به هر حال آقای ری شهری محدث معتبری هستند و این هم از تولیدات علمی ایشان و احتمالا با همکاری دانشکده علوم حدیث است. قطعا باید در خصوص اعتبار رجالی حدیث در متن مقاله صحبت کرد اما نمی توان با استناد به آن منبع را بی اعتبار کرد. --سید (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۵۱ (UTC)[پاسخ]

نقدهای مسعود فراستی

از نقدهای مسعود فراستی می‌توان در مقاله‌های فیلم‌ها و بخش نقد فیلم استفاده کرد؟ آئـیــل بحث ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۲۰ (ایران) ‏۱۸ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)[پاسخ]

بله ایشان یک منتقد هنری معتبر در ایران هستند. البته دیدگاه خاصی را دارد و باید سایر دیدگاه ها نیز آورده شود تا مطلب جانبدارانه نشود.--سید (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۳۵ (UTC)[پاسخ]

اعتبار دو منبع

با سلام خدمت مدیران گرامی دو منبع هست که می خواهم اعتبار آن بررسی شود.

انقلاب اسلامی در ارومیه

کتاب انقلاب اسلامی در ارومیه توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نویسنده آن داود قاسم پور [۱۳] نوشته گردیده است تخصص وی کارشناس ارشد تاریخ است و در حوزه های:تاریخ،سیاسی،اسلامی به صورت تخصصی فعالیت دارند[۱۴]

مجموعه مقالات همایش هم اندیشی شهر ایرانی شهر تاریخی فرهنگی مذهبی ارومیه

کتاب مجموعه مقالات هم اندیشی نوزدهمین شهر ایرانی زیر نظر (15 ارگان و سازمان دانشگاهی و علمی) و زیر نظر فرهنگستان هنر چاپ گردیده است [۱۵] که توسط 10 داور علمی که تخصص کامل و اشرافیت کامل دارند تایید و چاپ گردیده اسامی داوران ( دکتر محبوب طالعی ، مهندس مظفر عباس زاده ، میرعسگر ایلدوستی ، پرویز عقلمند ، یوسف پیربوداغی ، محمدرضا قدیم خانی ، ساحل دژ پسند ، بهمن کارگر ، فرشید جهاندیده ، پری ملک زاده) با تشکر--Amir a57 (بحث) ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)[پاسخ]


درباره مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نویسندگان و جعل تاریخ هایش مراجعه کنید به:[۱۶]،[۱۷]،[۱۸]

در آخر نقل قول سلیمی نمین خالی از لطف نیست[۱۹]خوب است که برای نمونه بدانید همین مرکز اسناد انقلاب اسلامی که مؤسسه‌ای دولتی است که وضع‌اش از همه بهتر است، اگر چلوکباب‌‌فروشی نکند نمی‌تواند خود را اداره کند؛ به این معنا که به این مؤسسه یک رستوران داده‌اند تا از قبل اداره آن، بتواند خود را به لحاظ مالی تأمین کند. این نشان می‌دهد که ما آن نگاه عمیق را به تاریخ نداریم.

شما خود می‌دانید مؤسسه‌ای که در پی آن باشد که از طریق چلوکبابی سودی به دست آورد تا چند تا کتابش را چاپ کند، چه تأثیرات سویی بر محتوای کتاب‌ها خواهد گذاشت.»شاه بابل (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۱۷ (UTC)[پاسخ]

islam-watch.org

دوستان متخصص، آیا این سایت به اندازهٔ کافی اعتبار دارد که در ویکی‌پدیا برای یک اعادی بحث‌برانگیز استفاده شود؟ -- bkouhi (بحث) ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)[پاسخ]

@User:bkouhi این یک سایت اسلام ستیز است و همان طور که گفته ام منابع اسلام گرا و اسلام ستیز، منابعی معتبر محسوب نمی شوند. شما سری به درباره ما بزنید تا گرایش بشدت جانبدارانه سایت را ببینید.--سید (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۴۳ (UTC)[پاسخ]

آیا digiato.com بعنوان منبع، معتبر است؟

درود بر شما.

آیا وب‌گاهdigiato.com بعنوان منبع، معتبر است؟ -- علیرضا (بحث) ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۳۲ (UTC)[پاسخ]

این سایت برای من باز نمی‌شود، اعتبار هر منبعی به صورت موردی بررسی می‌شود، اما قانون سرانگشتی اینکه اگر ماهیت عمومی دارد و هر کسی می‌تواند در آن مطلب بگذارد (مثل ویکی‌پدیا) معتبر نیست، اگر خودچاپ‌کرده است باید فقط در مورد همان موضوع استفاده شود، اگر ناشر آن معتبر است یا سایت متعلق به یک سازمان سرشناس و معتبر است، احتمالاً می‌توان از آن در بعضی موارد مربوط به همان موضوع استفاده کرد، اگر نویسنده آن یک شخص متخصص هست، احتمالا می‌توان در زمینهٔ تخصص همان فرد استفاده کرد، به شرطی که محتوایش منبع‌دار باشند. اگر خود سایت توسط منابع معتبر، به عنوان یک منبع معتبر شناخته شده و صحتش تأیید شده، احتمالاً معتبر هست. -- bkouhi (بحث) ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)[پاسخ]
برای اظهار نظر در رابطه با تایید پذیری سایت چیزی برای گفتن ندارم. فقط از علی رضا عزیز برای معرفی این سایت ارزشمند تشکر می‌کنم. -- MohandesWiki گفتمان ۱۸ شهریور ۱۳۹۳‏۹ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]
  • یک وبلاگ گروهی است و معتبر نیست. تمام مطالبش هم ترجمه از وبلاگ‌های خارجی هستند. بعضی از مطالبش ممکن است از منابع معتبری ترجمه شده باشند اما در این موارد بهتر است که منبع اصلی را ذکر کنیم. ARASH PT  بحث  ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۳۷ (UTC)[پاسخ]
خواهش می‌کنم مهدندس جان. آره منم باهاش تازه آشنا شدم و به نظرم طبق گفته‌های کاربر:Arash.pt عزیز، یک «وبلاگ گروهی» ارزشمند هست. ممنونم آرش جان برای آگاهی مفیدت. مرسی -- علیرضا (بحث) ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)[پاسخ]
@علیرضا من فکر نمی کنم که این وبلاگ باشد. [۲۰] در این صورت مثلا آی تی من را هم می شود وبلاگ دانست؟ به نظرم بسته به موضوع و نحوه گزارش می شود مورد به مورد ارزیابی کرد و حکم کلی نمی توان داد. اگر مطلب ترجمه است ولی منبع ندارد نمی شود به آن ارجاع داد. اگر مطلب ترجمه دارای منبع است می توان ارجاع داد. اگر تولیدی است در حوزه کشور ارزش دارد اما در خصوص مطالب تولیدی جهان فناوری با احتیاط برخورد شود.--سید (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)[پاسخ]
سید جان، یک وبلاگ گروهی است و این وبلاگ‌ها اعتبار ندارند. فرقشان با وبلاگ‌های بلاگفا و پرشین بلاگ یک دومین چند هزار تومانی است. ARASH PT  بحث  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۳ (UTC)[پاسخ]

داعش

با توجه به مسائل پیش آمده در رابطه با مقالات مرتبط با داعش و اینکه به طور کلی تقریبا تمام رسانه‌های جهان (به غیر از بعضی رسانه‌های عربی) نگاهی مخالف و منفی نگر درمورد این گروه دارند این مساله نیازمند بررسی است که ادعاهایی نظیر فروش زنان و دختران ایزدی، هرنوع قتل و یا فعالیتی که به این گروه منتسب می‌گردد آیا می‌بایست در مقالات مرتبط ذکر شود؟ آیا می‌بایست در انتظار تایید صحت مثلا فیلم‌های لحظه به قتل رساندن افراد ماند؟ یا صرف پخش این فیلم در شبکه‌های خبری و اشاره به آنها به عنوان منبع در این موارد از لحاظ اثبات پذیری کافی است؟ مشاهده شده که بعضی خبرگزاری‌ها ادعاهایی در رابطه با مثلا شکست خوردن این گروه به دست نیروهای ویژه ایران و آمریکا در آمرلی عراق منتشر می‌کنند (رک به:[۲۱])، در حالیکه تکذیبیه‌های دولت آمریکا و ایران در اینباره بسیار قاطعانه است. آیا نمی‌بایست این موارد دارای منبع ذکر شوند چون تکذیبیه دارند؟ آیا می‌توان آنها را ذکر کرد ولی می‌بایست قبل از توضیح این موارد به وجود تردید در آن موارد اشاره شود؟ هدف ما در اینجا پوشش فعالیت‌ها و جنایاتی است که این گروه انجام می‌دهد و در رسانه‌های عمدتا مخالف آنها پوشش داده می‌شود است یا هدف صرفا جمع‌آوری آن بخش از ادعاهاست که پس از مطرح شدن در رسانه‌ها توسط دولت‌های درگیر یا غیر درگیر تایید می‌شوند؟ در رابطه با آمرلی و وقایع مشابه آن که گزارش‌های رسانه‌ای معتبر وجود دارند ولی دولت‌های بزرگ آنرا تکذیب می‌کنند تکلیف چیست؟188.34.75.235 ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)[پاسخ]

شما می‌توانید در ویکی‌پدیا هر متنی را که دارای منبع معتبر است بنویسید و این شامل بحث تکذیب‌ها هم می‌شود. شما متن‌تان را می‌توانید طوری بنویسید که مشخص کند این مسئله هست اینم منبع معتبرش اما فلان دولت‌ها آن را تکذیب می‌کنند. نهایتاً اگر در آینده هر بخش از متن‌تان یا تمام آن کاملاً تکذیب شود و واقعاً مشخص شود که صحت ندارد، به مرور توسط ویراستاران حذف و با متنی بهتر جایگزین می‌شود. اما به یاد داشته‌باشید که این جور بحث‌ها می‌تواند جنجال برانگیز شود و برای هر چیز مرتبط با این مسئله باید چندین منبع معتبر ذکر کنید.
مسئلهٔ عدم ارائه منبع برای ویدئوهای پخش‌شده در سراسر وب نیز، شما نباید به پیوند مستقیم دادن به ویدئو روی یوتیوب مثلا تکیه کنید بلکه باید به منابع خبری معتبری هم اشاره کنید که به طور مستقیم ویدئو را روی وب‌گاهشان قرار داده‌اند. از این رو، برای ویدئوها هم باید منابع معتبر ذکر کنید. به طور کلی، به قول ویکی‌پدیا، حتی اگر یک چیز حقیقت داشته باشد، باز هم باید برای آن منبع معتبر ارائه کنید. -- علیرضا (بحث) ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۴۳ (UTC)[پاسخ]
اینها که شما می‌فرمایید غلط نیست ولی در رابطه با داعش کافی نیست. به عقیده من در رابطه با موضوع داعش: اولا به هیچ عنوان از منابع عربی-اسلامی به خصوص العربیه نباید استفاده کرد. حتی اگر اشارات آن به موضوعاتی باشد که تردیدی در مورد آن وجود نداشته باشد. دوم به هیچ عنوان از منابع اسلامی-شیعه-ایرانی-کردی نباید استفاده کرد حتی اگر در رابطه با موضوعاتی باشد که تردیدی در مورد آن وجود نداشته باشد. همه این منابع متعلق به طرف‌هایی هستند که موضع له یا علیه داعش دارند و اخبارشان بیش از اینکه مبتنی بر واقعیات باشد بر مبنای مصالح سیاسی تنظیم می‌شود. (مثال در این رابطه فراوان است اگر لازم باشد لینک قرار می‌دهم). آنچه باقی می‌ماند خبرگزاری‌های فرامنطقه ایست. آیا موافق استفاده صرف از منابع خبری فرامنطقه‌ای در این مورد بخصوص هستید؟188.34.75.235 ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)[پاسخ]
دیدگاه شما در مورد سیاسی نگریستن کشورهای عربی و اسلامی به موضوع داعش کاملاً درست است و اگر خلافش ثابت شود باز این مسئله غیرمنطقی نیست. اما بر محتوای ویکی‌پدیا سیاستی غیر از سیاست‌های خود ویکی‌پدیا حاکم نمی‌شود. پیش از این به موضوع مطرح‌شدهٔ شما پاسخ دادم؛ باید متن را طوری نوشته و بخش‌بندی کنید که دیدگاه هر کشور نسبت به مسئله داعش با ارائه منابع معتبر آشکار باشد و تصمیم‌گیری را بر عهدهٔ خواننده بگذارید؛ ولی پیشنهاد می‌کنم صبر کنید تا دیگران هم نظرشان را اعلام کنند. -- علیرضا (بحث) ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)[پاسخ]
این فقط داعش نیست که موضوع اختلاف آراست. بسیاری از موضوعات دیگر هم این گونه است. مثل این است که بگوییم در مورد حزب الله لبنان نباید از منابع اسرائیلی استفاده کرد. در مورد جمهوری اسلامی ایران نباید از منابع آمریکایی استفاده کرد و... چنین چیزی برخلاف سیاست وپ:دبط است و منجر به جانبدارانه شدن مطالب خواهد شد. ما هر منبعی معتبری را له یا علیه هر گروهی استفاده می‌کنیم و فقط باید بتوانیم ادعاهای طرفین را با لحنی غیرجانبدارانه پوشش دهیم. لطفا یک بار سیاست بی طرفی ویکی‌پدیا را دقیق بخوانید تا متوجه شوید که برداشت شما چقدر با آن تعارض دارد. --سید (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۴۶ (UTC)[پاسخ]
من کوچکترین اشاره‌ای به برداشت خودم هنوز نداشته‌ام. موضوع هم فقط لحن نیست. در مقالاتی مشاهده شده که مطالبی حذف شده‌اند و دارای منابعی هم بوده‌اند. در اینجا می‌بایست به این نتیجه برسیم که آیا در رابطه با داعش تابناک معتبر محسوب می‌شود یا خیر؟ العالم معتبر محسوب می‌شود یا خیر؟ المنار؟ العربیه؟ و ... معتبر محسوب می‌شوند؟ یا فقط می‌توان به ایندیپندنت و مشابه آن ارجاع داد.188.34.75.235 ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۱ (UTC)[پاسخ]
راجع به سایر موضوعات هم اگر مورد خاصی در نظر دارید می‌توانید بخش جداگانه‌ای در این صغحه بسازید و در مورد آن بحث کنید.188.34.75.235 ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۲ (UTC)[پاسخ]
دوست عزیز شما خیلی بر این مسئله پافشاری می‌کنید. من در ابتدا هم به شما گفتم. منبع معتبر منبع معتبر است، اگر ویرایش‌تان منبع معتبر دارد، بگونه‌ای غیرجانبدارانه آن را بنویسید و تصمیم‌گیری را بر عهده خواننده بگذارید. منابعی که شما ذکر کردید بیشترشان را می‌شناسم و اکثرا معتبر محسوب می‌شوند. سوال‌تان را هم نپیچانید. خواستید بدانید اینها منبع معتبر هستند ما هم می‌گیم هستند. بفرمایید در راستای هدف خلقت ویکی‌پدیا و مطابق با سیاست‌های آن در مقالهٔ مربوط به داعش ویرایش کنید. سپاسگزارم -- علیرضا (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)[پاسخ]
ضمنا در خصوص اعتبار سایت‌هایی نظیر تابناک در چنین مواردی کمی بالاتر در همین صفحه بحث مفصلی شده که نیازی به تکرارش نیست. ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات منابع معتبر #اعتبار سایت تابناک--سید (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۳۲ (UTC)[پاسخ]

———————————————————————————————————

من راجع به چه چیزی پافشاری کردم؟ به هر روی اگر هیچ‌کدام از منابع ذکر شده مشکلی نمی‌دارند می‌توان گفت که راجع به داعش برخلاف بیانات کاربر بی کوهی خبرگزاری تابناک، راسخون و ... معتبر محسوب می‌شوند. مواظب زیباییهایتان باشید.188.34.75.235 ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۰۱ (UTC)[پاسخ]
اگر مایل به بحث حرفه‌ای هستید، لطفاً با حساب کاربری واقعی خود وارد شوید تا در شرایطی برابر بحث کنیم، سایت‌هایی که نام بردید برای موضوعات بین‌المللی معتبر محسوب نمی‌شوند و هرگونه مطلب بحث‌برانگیزی که بر اساس این سایت‌ها باشد، می‌بایست درجا حذف شوند (که تاکنون چنین شده و می‌شود)، در مورد مباحث بین‌المللی مثل داعش، تنها خبرهایی می‌بایست در ویکی‌پدیا منتشر شوند که در رسانه‌های mainstream بین‌المللی بازتاب داده شده‌اند و نمی‌توان با ارجاع به سایتی مثل تاب‌ناک خبر کشته‌شدن شخصی مثل ابوبکر بغدادی را نوشت یا عنوان کرد که فلان بازیگر معروف هالیوود به ایدز مبتلا شده است. -- bkouhi (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)[پاسخ]
من که فقط سوال پرسیدم و دوستان دیگر جواب دادند. به هر روی این مشکلی است که الان وجود دارد و باعث شده شما و کاربر خبرنگار کلاهتان برود توی هم. من شخصا هیچ اظهار نظری نخواهم کرد ولی برایند نظرات هرچه باشد را در نظر میگیرم و دستی به سر و گوش داعش خواهم کشید.188.34.75.235 ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)[پاسخ]
بسیار خوب، شما تشویق به بهبود مقالهٔ داعش می‌شوید، من هم جای این مقاله را در فهرست پی‌گیری‌هایم محکم می‌کنم تا «محافظتی ویژه» از آن صورت گیرد. -- bkouhi (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)[پاسخ]
@Bkouhi: یک توضیح لازم است بدهم. علت عدم استفاده از رسانه های داخلی در اخبار بین المللی نه جهت گیری بلکه دست چندم بودنشان است. در ویکی انگلیسی روال این است که pressTV هم به عنوان یک دیدگاه قابل پذیرش است اگر منبع واقعی یک خبر یا گزارش باشد. همان طور که در نسخه انگلیسی مقاله داعش ملاحظه می فرمایید ما در خصوص اتهام داعش به خوارج بودن از رسانه های محلی عربی هم استفاده کردیم چون آنها منبع اصلی نقل فتاوای علمای سنی بوده اند و کسی هم اعتراض نکرد و الان بیش از یک ماه است که مطالب در آنجاست. نگاه کنید به منابع 127 و 128 در این نسخه [۲۲] جناب @Sicaspi: این یکی از روش های جلوگیری از جانبداری نظام مند است.--سید (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۱۹ (UTC)[پاسخ]

بله درسته، در همان بحثی که لینکش را گذاشتم، نوژن لینکی گذاشته‌اند که نوشته: «" برنا" از "فارس"، "فارس" از "رجا"، "رجا" از "درنا"، "درنا" از "ترنا"، "ترنا" از "دبرنا"، "دبرنا" از "منبع آگاه"، "منبع آگاه" از "صحبتهای به دست آمده از شنودهای داخل حزب مشارکت" و ...» این به کنار، اما حداقل PressTV پشتش یک سازمان درست و حسابی وجود دارد و بحثش با چیزی مثل «خردادنیوز» که اصلاً معلوم نیست که هستند و چه می‌کنند فرق دارد. صرف داشتن پسوند «نیوز» باعث اعتبار سایت نمی‌شود و باید واقعاً به نحوی ثابت شود که این سایت، متعلق به پسرعموی قلیدون‌خان نیست (و این کار هم بر عهدهٔ کسی است که قرار است به این سایت ارجاع دهد). اگر من برای خودم یک سایت با پسوند نیوز بزنم، این سایت همینجوری معتبر خواهد بود و یک نفر می‌تواند در ویکی به آن استناد کند؟ مسلماً نه. -- bkouhi (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۴۲ (UTC)[پاسخ]

مبنای اعتبار یک منبع، عواملی چون حرفه ای بودن آن و شهرت و سرشناسی آن در محافل خبری به درستی و دقت است. زبان منبع، کشور قرارگیری آن و عواملی این چنینی معیار سنجش اعتبار منابع نیستند و هیچ سیاست ویکیپیدیا چنین اجازه ای نمی دهد که بر مبانی ملی، نژادی، زبانی منابعی را یکسره معتبر/بی اعتبار بدانیم. صد البته که در برخی سایت های فارسی مطالبی دیده می شود که نادرستند. در منابع انگلیسی هم از این نوع منابع کم نیست. در این موضوع مشخص، به دلیل کمبود خبرنگار در محل و گزارش دست اول خبری، هیچ رسانه ای به تنهایی از اشتباه و دروغ مستثنی نیست. رسانه هایی نظیر گاردین هم مطالبی منتشر کرده بودند که دروغ بودنش بعدتر مشخص شد [۲۳]. مسلماً اگر این سایت ها مطلبی عجیب و در تناقض آشکار با منابع معتبر دیگر منتشر کردند باید از به کاربردن آنها اجتناب کرد. 1234 (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۰۷ (UTC)[پاسخ]

من گمان میکنم فرمایشات سیکاسپی به حد لازم روشنگر مساله بود و بحث خاصی در مورد داعش با کاربر بی کوهی باقی نمی ماند. می توان از تابناک و گاردین استفاده کرد و در صورت وجود اشتباه در ادعاهای تابناک یا گاردین می توان در مقاله داعش اصلاحات لازم را اعمال کرد.188.34.234.215 ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۵ (UTC)[پاسخ]
فرمایش سیکاسپی در تضاد با گفته‌های بنده نیست، بنده هم سایت‌ها را مطابق نژاد و زبان و این‌چیزها تقسیم‌بندی نکرده‌ام، این شما بودید که چنین تقسیم‌بندی انجام دادید و سوال خود را بر این مبنا مطرح کردید. همانطور که قبلاً گفتم، منابع دست چندم (برنا از رجا از فارس از منبع آگاه) و منابعی که هنوز اعتبار آنها ثابت نشده و معلوم نیست متعلق به پسرعموی قلیدون نباشند (خردادنیوز و ...) به سرعت واگردانی خواهند شد و خصوصاً شما و کاربرانی که «مشکوک به شمابودن هستند» را به شدت تحت نظر خواهم داشت و در این گفته جدی هستم. -- bkouhi (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]
شما تابناک را معتبر نمی دانید. مگر غیر از اینست؟ ضمن اینکه مقاله داعش و تروریست های مرتبط با آن توسط شما به صورت سیلیبیریتی آرتیکل در آمده اند و خلاصه اش میشود اینکه اوضاعشان برای ویکیپدیای فارسی خجالت آور است. مثل مقاله ویکی فارسی در رابطه با فردی نظیر جان جهادگرا که صرفا اشاره به بیتلز و جان لنون دارد!188.34.234.215 ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۱۸ (UTC)[پاسخ]

آیا yaftenews.ir معتبر است؟

سلام دوستان،

در [۲۴] از وب‌گاه [۲۵] بعنوان منبع استفاده شده‌است. آیا این منبع معتبر است؟ -- علیرضا (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)[پاسخ]

سلام. این یک وبگاه خبری محلی درباره اخبار لرستان است. در همین حوزه اخبارش معتبر است چون خبرنگار محلی دارد.--سید (بحث) ‏۵ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۳۸ (UTC)[پاسخ]

درخواست تأیید اعتبار

سلام. من پرسشی را که جناب @bkouhi در صفحه بحثم طرح کرده اند را اینجا می آورم تا دیگر دوستان هم اگر خواستند نظر دهند.

سلام سید جان، خواستم درخواست کنم که اعتبار این منبع که در ویکی مقاله دارد را هم بررسی کنید: مجله موسیقی ملودی. مطلبی که نظر مرا جلب کرده و قصد استفاده از آن را دارم، این هست که لحنی انتقادآمیز و گاه تخریبی دارد. ممنون. -- bkouhi (بحث) ‏۹ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۱ (UTC)[پاسخ]
راستش من خیلی لحن انتقادی و تخریبی ندیدم و خود اداره کنندگان هم مدعی بی طرفی اند. این سایت خبری در حوزه موسیقی است. برخی مطالب آن نظیر این نویسنده مشخص دارد و بهتر می توان آنها را ارزیابی کرد اما برخی دیگر نظیر موردی که شما آوردید خبری است که نویسنده مشخص ندارد و حتما باید در مقاله بیان شود که به گفته این سایت چنین است. ضمنا مفاد ویکی‌پدیا:زندگی‌نامه زندگان را هم لحاظ کنید: در مورد استفاده از منابع پرکیفیت بسیار سختگیر باشید. همهٔ گفتاوردها و مطالبی که به چالش کشیده می‌شوند یا احتمالاً به چالش کشیده خواهند شد باید به صراحت به منبع قابل اعتمادِ منتشر شده نسبت داده شده باشند؛ این کار معمولاً‌ با استفاده از یادکرد درون‌خطی انجام می‌شود. مطالب مناقشه‌برانگیز، دربارهٔ افراد زنده (یا به‌تازگی درگذشته) که منبع ندارند یا منبع ضعیفی دارند—بدون در نظر گرفتن منفی، مثبت یا خنثی بودن مطلب یا اینکه تنها سؤال‌برانگیز باشد—باید بی‌درنگ و بدون صبرکردن برای بحث حذف شوند. من آن مطلبی را که مدنظر بود بنا بر این سیاست قابل استفاده نمی دانم اما بقیه مطالب آن سایت با ذکر منبع درون متن مشکلی ندارد.--سید (بحث) ‏۹ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۴۶ (UTC)[پاسخ]
نمی دانم شما مطلب درست را لینک کرده اید یا نه، ولی چیزی که من می بینم متتی توصیفی است « برگرفته از جدیدآنلاین.» من اصلاً مطلب منفی درش نمی بینم. --1234 (بحث) ‏۹ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۵۷ (UTC)[پاسخ]
@Sicaspi: در واقع حق با شماست، مطلب را اشتباهی لینک کرده‌ام و لینک درست این هست. پوزش. -- bkouhi (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۵۴ (UTC)[پاسخ]

دويچه وله و ریحانه جباری

در مقاله ریحانه جباری ٬ در دو مورد در استنادپذيري دويچه وله اختلاف نظر پيش آمده است و ميخواهم نظر ويراستارستاران ديگر را بدانم . كاربر @Bkouhi: اعتقاد دارند چونكه دويچه وله آورده است كه ريحانه ۱۹ ساله طراح Interior design بوده ٬ لزومي ندارد كه به منع منطقي گرفتن مدرك طراحي در حداكثر يكسال توجه نمود . و باز اينكه آيا دويچه وله در مسائل مربوط به محكوم كردن ايران در نقض حقوق بشر منبع غير قابل مناقشه هست و يا خير ؟ با توجه به اينكه دويچه وله مقتول را عضو سابق وزارت اطلاعات خوانده است ، پرسش من در مورد اينكه عضو بودن در وزارت اطلاعات چگونه قابل اثبات است ؟ هنوز وجود دارد . --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۴۴ (UTC)[پاسخ]

@Alborz Fallah: ، من در بحثی در قهوه خانه هم گفتم در چنین مواردی رسانه های تخصصی محلی که دسترسی بهتری به منابع دارند نظیر نشریات تخصصی داخلی مرتبط با وکالت و قضاوت ارجح است. اینکه دویچه وله وی را عضو سابق وزارت اطلاعات خوانده را صرفا می توان به عنوان یک دیدگاه بیان کرد. یعنی به گفته دویچه وله مقتول عضو سابق وزارت اطلاعات است شیوه فعلی نگارش مقاله همه دیدگاه ها را به صورت فکت آورده است و اصلا قابل قبول نیست.--سید (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)[پاسخ]
@Sa.vakilian: ٬ در مقاله فارس نیوز هم معترض نامیدن ایشان بصورت مامور سابق وزارت اطلاعات بودند . صرف نظر از واقعیت ( که اعتراف میکنم خودم هم فکر میکنم عضو سابق بوده است ) ٬ الآن دو گروه داریم که شایسته نیست نظر یک گروه آنها را بصورت گزارش بدون معارض بیان کنیم .به عبارت دیگر خود دویچه وله یک طرف مناقشه است . به هرحال ٬ من نظر دیگران را هم احتیاج دارم چونکه ظاهرا كاربر @Bkouhi: مخالف بنده ( و شما ) باشند - گرچه دعوت بنده به مشارکت در بحث را لبیک نگفته اند - --Alborz Fallah (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)[پاسخ]
جناب @Bkouhi و Alborz Fallah: طبق سیاست بی طرفی تمام دیدگاه ها به عنوان نظر منتسب به منبع گفته شود و نه فکت. من امروز می خواستم مقاله را برچسب جانبداری بزنم اما فکر کنم بهتر است خود کسانی که در تکمیل آن فعال بوده اند اصلاحش کنند.--سید (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۵۱ (UTC)[پاسخ]
جدا از بحث اعتبار منابع، دويچه وله تنها منبعی نیست که مقتول را کارمند سابق وزارت اطلاعات دانسته و حتی پسرش در مصاحبه با نشریات داخلی همین مسئله را تایید کرده است. ARASH PT  بحث  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۵۴ (UTC)[پاسخ]
من نمی دانم چند منبع این را گفته اند اما اگر چند دیدگاه با وزن قابل اعتنا وجود دارد باید موضوع را از منظر همه آنها نوشت. خیلی روشن است.--سید (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۱۴ (UTC)[پاسخ]
  • @Alborz Fallah در مورد بحث اولیه و اعتبار دویچه‌وله، بله، دویچه‌وله به طور گسترده‌ای توسط دیگر منابع معتبر، به عنوان یک منبع معتبر شناخته شده و از جمله خبرگزاری‌های رده‌بالای دنیا هست و بعید می‌دانم حتی در مورد خبرهای داخلی ایران هم بتوان به فارس‌نیوز اعتماد کرد، اما به دویچه‌وله نکرد (خبرهای تکذیب‌شده خبرگزاری فارس). بعضی از این خبرگزاری‌های داخلی آنقدر سیاه‌سابقه هستند که تحت هیچ شرایطی نمی‌توان به آنها اعتماد کرد، حتی اگر مدارک دست آنها باشد. من ندیده‌ام در منبع معتبر دیگری خلاف این دو نکته (طراح داخلی بودن، کارمند سابق وزارت اطلاعات بودن) گفته باشند، اگر یک منبع معتبر دیگر، متفاوت از این ذکر کرده، آن هم می‌تواند در مقاله بیاید، اما اگر می‌خواهید صرف اینکه دویچه‌وله آن را گفته، این بخش را از مقاله بردارید که اکیداً مخالفم. -- bkouhi (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۶ (UTC)[پاسخ]
@Arash.pt: عجالتا اينجا قابل استناد مطلق بودن يا نبودن دويچه وله را در مورد مسائل حقوق بشري ايران بررسي ميكنيم و صفحه بحث ريحانه جباري نيست . اما در همان صفحه بحث هم نوشتم كه هركسي هويت اطلاعاتي واقعي يا خيالي خودش را فاش كند حتما دنبال نفع بردن از اين مطلب است . فرزند ايشان ( حتي خود آن مرحوم ) ممكن است براي ترساندن ديگران و/يا تبرئه كردن خودشان ٬ عضويت اطلاعاتي را ساخته باشند و ادعاي خود فرد يا فرزندش قابل استناد بعنوان مسئله غير قابل چون و چرا محسوب نميشود . --Alborz Fallah (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۹ (UTC)[پاسخ]
  • @Bkouhi: سلام . خوش آمديد ! من سعي ميكردم خدمت شما بگويم در اين مورد خود دويچه وله يك طرف دعوا است و منظور حذف ادعاي دويچه وله نيست بلكه بالانس كردن اظهار نظرها است . خود خواننده ويكي عقل دارد و وزن خبرگزاريها را سنجش ميكند . در مورد مسائلي مثل برنامه هسته اي ايران و حقوق بشر برهان خلف دليل ابطال كليه نقطه نظرهاي يك مجموعه نمي شود . به فرض خبري در يك خبرگذاري تكذيب شده باشد - كه مسئله بسيار بسيار بسيار شايعي است و همين خبرگزاريهاي خارجي هم به كرات داشته اند- باز دليل نميشود كه كل اخبار يك سيستم حكومتي نه تنها رد شود بلكه مورد سكوت خبري قرار گيرد . --Alborz Fallah (بحث) ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۲۸ (UTC)[پاسخ]

وب‌گاه‌های کشاورزنیوز و سیمرغ

درود: در مقالهٔ بی‌واژه، مطالبی از دو وب‌گاه کشاورزنیوز و سیمرغ استفاده شده و از آنجا که مقالهٔ بی‌واژه در حال خوبیدگی است، نیاز است که اعتبار این دو وب‌گاه اثبات شود؟

سپاس از همگی؛ Ismail.Sharifi (بحث) ‏۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۰۵ (UTC)[پاسخ]
کشاورزنیوز یک پایگاه خبری در حوزه کشاورزی است و اگر در این حوزه از آن خبر یا مطلبی نقل شود معتبر است. سیمرغ به نظر یک رسانه عوام پسند است و باید احتیاط و با توجه به اعتبار نویسنده مطلب از آن استفاده شود. آیا مطالب تولیدی بوده یا اینها به نقل از جای دیگر کار کرده اند.--سید (بحث) ‏۲ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۱۹ (UTC)[پاسخ]

Gar2bong (بحث) ‏۲ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)[پاسخ]

مطالب مرتبط در وبگاه کشاورزنیوز که در این لینک است، از آنجا که منبعی نداده است پس تولیدی خود سایته، اما مطلب سیمرغ که در این لینک است از هفته‌نامه همشهری جوان گرفته شده است. Ismail.Sharifi (بحث) ‏۲ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)[پاسخ]
پس از این دو استفاده نکنید. خبرگزاری کشاورزی نامرتبط با موضوع و در نتیجه نامعتبر است و در مورد سیمرغ هم به منبع اصلی ارجاع شود.--سید (بحث) ‏۳ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۳۱ (UTC)[پاسخ]

@Sa.vakilian: :درود؛ در مورد سیمرغ باشه، ولی مطلب خبرگزاری کشاورزی‌نیوز وقتی الان جستجوی کردم دیدم منبع اصلی آن از روزنامهٔ جوان است که این نسخهٔ آنلاین آن هست؛ لطفا مشاهده نمائيد، الان دیگه این طوری میشه از منابع استفاده کرد درسته!؟ Ismail.Sharifi (بحث) ‏۳ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]

خب در این صورت اصلا این دو منبع واسطه را استفاده نکنید و به منابع اصلی ارجاع دهید.--سید (بحث) ‏۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)[پاسخ]
  سپاس فراوان @Sa.vakilian: جان، پیروز و سربلند باشی؛ Ismail.Sharifi (بحث) ‏۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]

سایت تعامل نیوز

سلام. یکی از دوستان اعلام کرده که سایت تعامل نیوز (www.taamolnews.ir) معتبر نیست اما من چیزی که نشان از غیر معتبر بودن آن باشد، پیدا نکردم. لطفا راهنمایی کنید که معتبر هست یا نه و اگر نیست نشانه آن چیست تا دوباره گرفتار اشتباه نشم. ممنون.Arn1387 (بحث) ‏۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۵۲ (UTC)[پاسخ]

به هیچ‌وجه معتبر نیست. یک سایت خبری است که عمر زیادی ندارد و همه خبرهایش کپی از دیگر سایتها و خبرگزاری‌ها است. صفحه درباره ما در سایت، کاملا خالی بوده در بخش تماس با ما فقط یک شماره تلفن موبایل اعتباری گذاشته شده است و کلا مشخص نیست سایت متعلق یا وابسته به چه شخص و سازمانی است. سوال این است که چرا باید این وبگاه را معتبر بدانیم ؟! بعضی از وبلاگ‌ها هستند که اعتبارشان از این سایت بیشتر است. ARASH PT  بحث  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)[پاسخ]

سلام. ممنون از راهنمایی. به نظر دلیل قابل توجهی است. درضمن شما در صفحه نظر خواهی علی ریاحی نبی، نظر به حذف شدن آن داده اید. آیا منابع معتبر نیست یا دارا بودن این ویژگی‌ها علمی که شاید در کمتر کسی وجود داشته باشد، نشانه سرشناسی نیست. ممنون اگر راهنمایی کنید.Arn1387 (بحث) ‏۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]

عسل

درود
آیا این سایت که در اینجا به عنوان منبع استفاده شده، معتبر است؟ سپاس Peredhil (talk) ‎‏ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۳۰ (UTC)[پاسخ]

خیر، یک وبلاگ شخصی است و به هیچ‌وجه معتبر نیست. ARASH PT  بحث  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)[پاسخ]

تبریز

درود
آیا این معتبر است؟ سپاس Peredhil (talk) ‎‏ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)[پاسخ]

بله دانشنامه بزرگ اسلامی معتبر است.--1234 (بحث) ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]

سایت تل‌تهران

برای مقاله اسیدپاشی زنجیره ای در اصفهان، آیا این سایت معتبر است ؟--امید کریمی (بحث) ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۰۰ (UTC)[پاسخ]

بهترین سخن

درود
آیا معتبر است سپاس Peredhil (talk) ‎‏ ‏۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۹ (UTC)[پاسخ]

خیر. ARASH PT  بحث  ‏۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۳۷ (UTC)[پاسخ]
@Peredhil و Arash.pt: این سایت سخنرانی ها را جمع می کنه و ظاهرا خودش در آن دخل وتصرفی نمی کند. لذا به نظرم اعتبار آن لبستگی به اعتبار سخنران در موضوع سخنرانی دارد. برای مثال سخنرانی مرتضی مطهری درباره پیامبر [۲۶] معتبر است. البته در صورت دسترسی به سایت رسمی یا منبع مکتوب ، ترجیحا از این سایت استفاده نشود. اما مثلا اگر در موضوعی منبع معتبر و رسمی تر یافت نشد، استفاده از آن به خودی خود بی اشکال است.--سید (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]
پیوند موردنظر یک وبلاگ تک نویسنده کوچک و کم‌بازدید است و مطالبش هم کپی از دیگر سایتها و نمی‌توان مطمئن بود که دخل و تصرفی در مطالب آن شده یا خیر. سخنرانی افراد سرشناس معمولا در چند خبرگزاری معتبر هم چاپ می‌شود و برای سخنرانی‌های مرتضی مطهری منابع بهتر و معتبری وجود دارد. ARASH PT  بحث  ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۰۴ (UTC)[پاسخ]

www.parsegard.com

درود آیا سایت های زیر متبر اند؟

  1. http://www.parsegard.com ()
  2. http://www.beytoote.com ()
  3. http://www.migna.ir ()
  4. http://www.jahannews.com در زمینه ی علوم ()
  5. http://neotecir.com ()
    سپاس Peredhil (talk) ‎‏ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)[پاسخ]
درود. از نظر من که معتبر نیستند.--چالاک بحث ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]
@Peredhil:  :
  1. http://www.parsegard.com: این سایت ظاهرا مجموعه ای از مطالب ترجمه شده است و خودش کار تولید نمی کند. در انتهای مطالب منبع اصلی آورده شده است. از آنجا که کیفیت کارش روشن نیست باید مستقیما به منبع اصلی مراجع شود و ارزش و اعتبار هر مطلبی هم بر اساس منبع اصلیش ارزیابی شود.
  2. http://www.beytoote.com: مثل قبلی
  3. http://www.migna.ir: این یک مجموعه مطالبی را با منبع یا بی منبع کپی کرده و معتبر نیست.
  4. http://www.jahannews.com: قاعده نخست، این یک سایت خبری است. در موضوعات علمی از منابع آکادمیک استفاده می شود نه منابع خبری. مثلا در خصوص مسائل فیزیکی مربوط به ذره هیگز به بی بی سی ارجاع نمی شود. اما درباره خبر انجام آزمایش درباره این ذره به منابع خبری ارجاع می شود. قاعده دوم، این یک سایت خبری در سطح ایران است و مسائل داخل ایران را پوشش می دهد. اگر خبری مرتبط با علم در ایران رخ داد این سایت می تواند معتبر باشد مشروط بر آنکه خودش تولیدکننده مطلب باشد. اما اگر خبری را به نقل از نثلا خبرگزاری ایرنا کار کرد برای سنجش اعتبار مطلب باید سراغ همان خبرگزاری رفت.
  5. http://neotecir.com/: این یک سایت تجاری برای معرفی محصولات یک شرکت است! شرکت برای معرفی محصولات خودش بی طرف محسوب نمی شود و باید منبع شخص ثالث باشد. (طبق قاعده هیچ بقالی نمی گه ماست من ترشه!)

سید (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۱۴ (UTC)[پاسخ]

--Saman hakimi (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۱ (UTC)/[پاسخ]

ایران و قضیه ایران اثر لرد کرزن

آیا کتاب ایران و قضیه ایران نوشته لرد کرزن در سال 1892 میتواند مستقیما در مقالات استفاده شود؟ در وپ:منابع معتبر (تاریخ) در چه کارهایی دانشورانه نیست شامل این بند میشود : کارهای مخاطب عام که نقد و بازبینی نشده‌اند مانند (خاطرات، نوشته‌های روزنامه‌نگاران (ژورنال‌ها))- این آثار فقط تا زمانی که منابع معتبر و دانشورانه موجود نیستند قابل استفاده هستند و در صورت موجود بودن منابع معتبر باید جایگزین شوند.

و همینطور این منبع شامل بند منابع اولیه می شود. همچنین در تحقیقات دانشورانه اخیر چیست بصراحت آمده:

تاریخ‌مانند همه علوم پویا و در حال تکامل است. تحقیقات دانشورانه اخیر، کارهایی است که به شیوه‌های تاریخ‌نگاری مورد قبول کنونی انجام گرفته‌باشد. تحقیقات دانشورانه «اخیر» بسته به زمینه‌های مختلف مطالعات تاریخی، متفاوت است و برای استفاده از تحقیقات دانشورانه اخیر باید از مباحثات در جریان در سطح آکادمیک و مطالب تاریخی آگاهی کافی داشت. این مهم فقط با مطالعه منابع معتبر برای وزن‌دادن به مطالب و شکل دادن استخوان‌بندی مقاله مقدور است.

مثال: بیشتر تحقیقات قدمت‌شناسی آثار تاریخی، پیش از سال ۱۹۶۰ میلادی و پیش از ظهور تکنولوژی تعیین تاریخ با کربن ۱۴، مناسب نیستند.(گو اینکه این کتاب نوشته سال 1892 است) این کتاب توسط یک غیر تاریخدان (وحید مازندرانی ) ترجمه شده و در مقاله ارومیه به آن استناد گردیده(آنهم قسمت بحث برانگیزی که ساکنین ارومیه را در اوایل قرن بیست بر میشمرد و ادعایی بزرگ در این باب دارد آنهم با اشاره به سفر کرزن به این شهر و استناد به گفته او درباره جمعیت این شهر که هویداست این اظهار نظر آنهم در این منبع آنقدر وزن ندارد که در آن قسمت مقاله بیاید و مشخصا در آن بزرگنمایی صورت گرفته).متاسفانه علیرغم بارها تذکر در خلاصه ویرایش یکی از مدیران(نوژن) آمد و ویرایشم را خنثی کرد[۲۷]سردشتی (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]

نه به احتمال زیاد، ولی منابع ثانویه خیلی مواقع اشاره می کنند به این نقل قولها، که می تواند جالب و مفید باشد.1234 (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]
گفته جایگزین کنید نه اینکه حذف کنید. اگر منبعی دارید که ترکیب قومیتی ارومیه در اواخر قرن نوزدهم را نوشته به جای آن بیاورید.--همان (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۳ (UTC)[پاسخ]

بهرحال مطابق چه کارهایی دانشورانه نیست؟ و ذکر ممنوعیت استفاده از هرگونه منبع اولیه درآن فکر نمیکنم بتوان از منابع اولیه استفاده نمودآنهم با این توجیه که منبع ثانویه ای بیاوریم که آن را رد کند شاید تا صد سال دیگر هم این موضوع برای منبع ثانویه نویسی اهمیت نداشته باشد که آنرا رد کند در نتیجه ما باید از منبع غیر معتبر استفاده کنیم؟ کجا چنین چیزی ذکر شده؟ آنهم در ان مقاله که منابع خوب و استانداردی در آن استفاده شده(بجز منبع فوق)سردشتی (بحث) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

وبگاه moviemag

دوستان آیا وبگاه moviemag .ir اعتبار کافی برای استفاده در مقالات سینمایی را دارد؟ این وبگاه به بررسی و نقد فیلم‌ها می‌پردازد. البته قسمت درباره ما در وبگاه از دسترس خارج شده است. اگر اعتبار دارد از فهرست هرزنامه خارج کنیم.-- آرمان (بحث) ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۴ (UTC)[پاسخ]

به نظر من که معتبر نیست و بیشتر در حد یک وبلاگ شخصی است. تمامی نقدها را یک نفر می‌نویسد و اخبارش هم که کپی از دیگر سایت‌های خبری است. ARASH PT  بحث  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۰ (UTC)[پاسخ]
معتبر به عنوان منبع نیست و اعتبار آن در حد IMDB است، اما همانند همان IMDB در بخش «پیوند به بیرون» می‌تواند قرار گیرد. ●مـهـران گفتمان ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۹ (UTC)[پاسخ]

http://www.afkarnews.ir/vdcjyye8ouqeoxz.fsfu.html

آیا منبع معتبر است؟

تاریخ مکتوم

مقدمه: باور دینی و اعتقادی اشخاص امری کاملاً شخصی بوده و در نوشتن زندگینامه ملاک اصلی، گفته خود شخص و یا وجود یک منبع کاملاً معتبر و بیطرف است که امکان اثبات پذیری بالایی داشته باشد. در اینجا و اینجا.

اخیراً یکی از نویسندگان ویکی‌فا با استفاده از یک منبع غیر بیطرف بنام کتاب تاریخ مکتوم نوشته سید مقداد نبوی رضوی اقدام به انجام ویرایش‌های وسیعی در سابقه شخصیت‌های جنبش مشروطه نموده و دین و آئین آنان را زیر سوال برده است. این کتاب در حقیقت شرح وبسط کتاب روزگاری که گذشت نوشته صنعتی زاده کرمانی است که خود و پدرش بابی بودند و در آن کتاب اکثر فعالان مشروطه را بابی نامیده است.

این کتاب بدلایل زیر بنظر من فاقد اعتبار لازم برای تعیین دین و اعتقاد اشخاص درگذشته است:

  1. کتاب برای تبیین دین اشخاص بیطرف نیست: این کتاب درحقیقت خود شرح و بسط کتاب دیگری است بنام روزگاری که گذشت نوشته صنعتی زاده که خود بابی بوده و نوشته او نمی‌تواند بیطرف بحساب آید و استفاده از آن همانند استفاده از تحقیق منبع دست اول است.
  2. کتاب با یک روال قابل اعتماد نوشته و چاپ نشده است: متاسفانه در سالهای اخیر درخارج از ایران و بخصوص در داخل کشور تمایلاتی وجود دارد که جنبش مشروطه را یک جنبش صرفاً بابی و یا انگلیسی جلوه دهند و با کشف منابع نویافته (ویا بگوییم نوبافته) با چاپ مقاله و کتب مختلف آنرا بزعم خود اثبات کنند و در این راستا مساعدت‌های بیشماری انجام می‌گردد؛ و واضح است که این کتاب از این شرایط سود جسته است.
  3. درهمین راستا اشخاص صاحب نظر انتقادات اساسی به این نقطه نظر و هدف کتاب داشته‌اند که در جستجوی اینترنتی قابل دسترسی است. مثل:

لیلا چمن خواه در نقد کتاب می‌نویسد:

از یاد نبریم که بابی گری در بسیاری موارد اتهامی بود که از سوی حکومتیان و متشرعین هر دو به فعالان مشروطه خواه داده می‌شد تا بدین وسیله هم مشروطه بی اعتبار شود و هم راه برای تکفیر مخالفان هموار گردد.

به گفته تورج امینی:

تفکرات حجتیه‌ای مقداد نبوی باعث شده است که برای تحقیر و تخفیف آیین بهایی، بر حضور ازلیان در مشروطه تاُکید کند.

همچنین در میزگرد اختصاصی خبرگزاری ایبنا برای بررسی و نقد کتاب «تاریخ مکتوم» اثر سید مقداد نبوی رضوی با نقادی علی موجانی، رئیس کتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه و دکتر الهام ملک‌زاده، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اشاره شده است:

نویسنده در کتابش مطالب را به شکلی برگزیده تا بتواند با کمک این منابع به تبیین هدفی که در ذهن خود دارد، برسد. نویسنده بدون داشتن پیشینه پژوهشی قوی به مطالعه در جریانی پرداخته که نظریه دادن در آن نیازمند پژوهشی عمیق است.

در این کتاب اشخاصی مانند هادی نجم‌آبادی – ملک المتکلمین – سید جمال الدین و دیگران بابی قلمداد شده‌اند و این درحالی است که خود این اشخاص به این نکته اشاره‌ای نکرده‌اند. باتوجه به اینکه رهنمود منبع معتبر بما می‌گوید:

  1. کتاب با یک روال قابل اعتماد نوشته و چاپ شده باشد.
  2. احتیاط ویژه‌ای در مورد انتشارات و ژورنال‌هایی که صرفا در جهت اشاعه دیدگاه خاصی چاپ می‌شوند باید به خرج داد.
  3. ادعاهای بزرگ منابع قوی می‌طلبند

به سادگی نمی‌توان دین و اعتقاد مذهبی را که یک باور شخصی است و خود شخص درمورد آن انکار و یا سکوت کرده است، با نوشته‌های یک شخص ثالث و غیر بیطرف، تعین نمود. با توجه به موارد بالا درخواست می‌نمایم اعتبار کتاب فوق درمورد تعین دین اشخاص مورد بازبینی قرار داده شود. --Anvar11 گفتگو ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۲۱ (UTC)[پاسخ]

در قسمت دیگری از مصاحبه بیان شده‌است:

کتاب «تاریخ مکتوم» از اشخاص و باورهای آنها در نهضت مشروطه صحبت می‌کند و ارتباطاتی را درباره روی دادن این نهضت شرح می‌دهد که ظاهرا در درون کتاب به درستی روایت شده است و هنگامی که روایت این کتاب را با سایر منابع مقایسه می‌کنیم دچار تعارض می‌شویم.

علاوه بر این، به نظر می‌رسد ناشر این کتاب هم آکادمیک نیست. نظرم بر این است که انتساب افراد به ازلی بودن تنها بر پایهٔ این کتاب مناسب نباشد. من چند تا از کاربرانی که به نظرم صاحب نظر می‌رسند را پینگ می‌کنم: @همان،‏ درفش کاویانی،‏ Mehran و Behzad.Modares: طاها (بحث) ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
ناشر کتاب‌های معتبری چاپ کرده است. مورخی چون کاوه بیات مسئولیت بخش تاریخ این انتشارات را بر عهده دارد. آی بی توریس و ... هم وابسته به یک دانشگاه نیستند ولی کتاب هایشان آکادمیک است. 1234 (بحث) ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)[پاسخ]

جزئیات این که کتاب چه کرده به ما مربوط نیست. سنجش متدلوژی کتاب در صلاحیت مورخین است نه ویکیپدیا. اما وقتی به بررسی کارشناسان می‌نگریم، درست نیست که فقط مطالبی گزینش شود که به پیشبرد نظرمان کمک می‌کند. همان لیلا چمن خواهی که دکترایش در زمینهٔ بهاییت بوده این‌ها را هم گفته که شما بهشان اشاره‌ای نکردید:

مقاله در زمره یکی از بدیع ترین مقالاتی است که این اواخر خوانده‌ام. بر خلاف کلی گویی‌ها و تکرار مکرراتی که یا در قالب کلان نظریات اجتماعی و یا در هیأت تحلیل‌های امنیتی که بعضاً برخاسته از ترس و بیم‌های نانوشته و اعلام نشدهٔ نویسندگان است و امروزه به وفور در مجلات علمی دیده می‌شود، مقالهٔ حاضر از آن دست تحقیقاتِ بدیعی است که مثل کوه یخ تنها چند درصد از تحقیق یا تحقیقات انجام شده را نشانمان می‌دهد. درِ باغ سبزی است که ما را وسوسه می‌کند هر چه زودتر به این باغ سرک بکشیم و به درونش پای بگذاریم. معلوم است نویسنده اشراف کامل به موضوع و ادبیات دارد و به همین دلیل است که توانسته چند نکته را همزمان مطرح کند.

تورج امینی این‌ها را هم گفته است:

مقالهٔ نبوی را خواندم و آن را محققانه یافتم زیرا معلوم بود که اطّلاعات وسیعی در باب علوم اسلامی و هم‌چنین آئین بهائی دارد. افزون بر این، او به مآخذ و منابعی کمیاب دسترسی داشت که به بعضی از آنها دسترسی نداشتم. کتاب او را می‌توان نقطهٔ عطفی در بازنگری تحوّلات عصر مشروطه دانست.

مسلماً کتاب جدید است و طول می‌کشد محک بخورد. تا زمانی که مورخین صاحب نام نقد کاملی از آن ارائه ندهند ما نمی‌توانیم نتیجه‌ای له یا علیه آن بگیریم. تا آن زمان، اگر صریحاً منابع معتبری وجود دارند که خلاف نظر آن می‌گویند وزن این کتاب کمتر در نظر گرفته شود؛ ولی اگر در زمینه‌ای حرفی زده که تا به حال بیان نشده، یا حرف دیگران را تکرار نکرده، دلیلی بر عدم استفاده از آن وجود ندارد. مثلاً این که ملک المتکلمین بابی بوده حرف این کتاب نیست، ادوارد براون، فریدون آدمیت و منصوره اتحادیه هم بر همین نظرند. 1234 (بحث) ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۹ (UTC)[پاسخ]

جناب سیکاسپی موضوع بحث ما این نیست که ناشر معتبر است و یا حتی نویسنده اشراف کامل به موضوع دارد ویا این کتاب نقطه عطفی در ارائه مطلب است، اگر آنها را هم به فرض قبول کنیم باز اصل مساله سرجایش است و آن اینست که کتاب تاریخ مکتوم شرح و باز نویسی مطالب کتاب دیگری است که نویسنده آن بابی بوده و نوشته‌های وی در مورد بابی بودن اشخاص نمی‌تواند مورد استناد باشد و در حکم منبع اولیه است. شاید بتوان از موضوعات دیگر این کتاب استفاده کرد ولی بخصوص برای بابی نامیدن مثلاً شیخ هادی نجم‌آبادی به نوشته‌های صنعتی زاده نمی‌توان استناد کرد. اگر مطالب کتاب تاریخ مکتوم از یک منبع بیطرف بود شاید می‌توانستیم آن نظر را در ویکی‌پدیا بیاوریم. --Anvar11 گفتگو ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]
همان طور که گفتم روش کتاب به ما ارتباطی ندارد. کار ما بررسی میزان پذیرش تحقیق در جامعهٔ علمی است. اگر معیارهای لازم را داشته باشد، از هر روشی که باشد، باشد. مثلاً طبیعیست که کتاب صنعتی دربارهٔ پدرزنش شیخ هادی دولت‌آبادی مطلب داشته باشد و استفاده شود. اگر ادعای بزرگی شده و دلایل کافی برایش آورده نشده (چنان که می‌گویید) پس لابد نباید این تحقیق از سوی متخصصان پذیرفته شود یا باید ردیه‌ای علیه آن انتشار یابد. 1234 (بحث) ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]
البته برای دانستن اعتبار کتاب از نظر ویکی‌پدیا، روش کتاب مهم است و اینکه از منبع اولیه استفاده شده. نکته مهم اینست که بابی خواندن افرادی که خود چیزی در مورد دینشان نگفته‌اند آنهم توسط یک فرد بابی مصداق منبع اولیه است و نمی‌توان در ویکی به آن استناد کرد. --Anvar11 گفتگو ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۴ (UTC)[پاسخ]
در ویکیپدیاست که استفاده از منبع اولیه ممنوع است، تحقیق تاریخی مسلم است که باید از منبع اولیه استفاده کند. تحقیق تاریخی که مبتنی بر منبع اولیه نباشد اصلاً اعتبار ندارد. روش شناسی، و ارزیابی پژوهش در صلاحیت کارشناسان است نه ویکی‌پدیا. ضمناً وقتی از کسی نام برده می‌شود و کار او در معرض بررسی قرار می‌گیرد شایسته است به او هم اطلاع داده شود. 1234 (بحث) ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۷ (UTC)[پاسخ]
به چه کسی باید اطلاع داده می‌شد؟ --Anvar11 گفتگو ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۲۷ (UTC)[پاسخ]
همان نویسندهٔ ویکی پیدیا آن بالا--1234 (بحث) ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۱۹ (UTC)[پاسخ]

درود بر شما

در ابتدا از اینکه دوستان بزرگواری در این بحث شرکت نموده‌اند کمال قدر دانی را می‌نمایم.

قبل از هر چیز باید به موضوع تهمت و افترا زدن برخی معترض گردم. اینکه بدون دلیل بک محقق را عضو انجمن حجتیه بنامیم ان هم در حالتی که بقول خودتان در هیچ مرجعی به این موضوع اذعان ننموده است جای بسی تعجب و تاسف دارد.

شما نوشته‌اید که جناب صنعتی زاده بابی هستند> شما از کجا چنین استنباطی را نموده‌اید؟

نوشته‌اید در بابی بودن دولت‌آبادی‌ها هم شک وجود دارد. اگر تصویر خاندان ایشان در حالی که تابلوهای از تصاویر سید علی محمد باب و صبح ازل بر دیوار نصب می‌باشد را در اختیار شما قرار دهم چه خواهید گفت؟

جناب تورج امین را ملاک قرار داده‌اید اولا که جناب اقای امینی بعنوان یک بهایی متعصب باید هم چنین برخوردی با منابعی که تاثیر ازلی‌ها را اثبات می‌کند مخالفت نمایند در هر حال جواب خود نویسنده یعنی جناب سید مقداد نبوی در خصوص اتهامات جناب امینی خواندنی است لطفاً کامل بخوانید. http://meqdad-nabavi.com/روایت-حجتیه-از-فعالان-ازلی-دوره‌ی-قاج/

از میزگرد اختصاصی هم بصورت گزینشی مطالبی را ذکر کرده‌اید. از نام اقای موجانی وام گرفته‌اید تا متن خانم ملک‌زاده را درج کنید. اگر خواننده به میزگرد مراجعه نکند تصور می‌کند که جناب موجانی دقیقا با خانم ملک‌زاده موافق بوده‌اند !!! در تیتر گزارش به نقل از رئیس کتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه امده:

«تاریخ مکتوم» چالشی عمیق در پژوهش‌های تاریخ معاصر ایجاد کرد.

تصور می‌کردم ویکی‌پدیا از کتبی که نگاهی نوین به یک موضوع دارد استقبال می‌کند؛ ولی گویا عافیت اندیشی مانع از حضور در عرصه‌های چالش برانگیز شده است.

در همین جا از کلیه دوستانی که تمایل به شرکت در این بحث دارند تقاضا می‌کنم که قبل از مطالعه اصل کتاب (و نه انچه که منتقدین نگاشته‌اند) به این بحث وارد نشوند. کتاب فصلنامهٔ مطالعات تاریخ اسلام، ش ۱۷، تابستان ۹۲ را نیز پیشنهاد می‌نمایم. Arianarian (بحث) ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)[پاسخ]

جناب انوار - پراگراف دوم خیلی جالب آغاز شده "اخیراً یکی از نویسندگان ویکی‌فا با استفاده از یک منبع غیر بیطرف بنام ... " تصور می‌کردم که تابلو اعلانات منابع معتبر به جهت همفکری و بررسی معتبر بودن یک منبع شکل یافته است. در تیتر همین صفحه آمده است "در این صفحه کاربران می‌توانند در مورد اینکه آیا یک منبع معتبر است پرسش کنند، و کاربرانی علاقمند به موضوع منبع دهی به پاسخ به پرسش‌ها می‌پردازند." اما شما که بجای پرسش، پیش داوری کرده‌اید و قبل از اعلام نظر هیات منصفه، اقدام به صدور حکم فرموده و از همان ابتدا کتاب را غیر بی طرف خوانده‌اید.Arianarian (بحث) ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC)[پاسخ]

من نظر خودم را که منطبق با نظر نقد کننده‌های کتاب است نوشته‌ام. --Anvar11 گفتگو ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)[پاسخ]

دوست ارجمند، شما اول حکم «غیر بیطرف» بودن داده‌اید بعد با انتخاب کاملاً گزینشی مطالب سایرین، نظر خودتان را به نوعی تائید کرده‌اید. تازه فقط سایت بهایی پژوهی http://www.bahairesearch.org/ar/node/2169 مثل شما عقیده دارد که تاریخ مکتوم بر اساس نوشته‌های کتاب صنعتی زاده است. غیر از فصل «روزگاری که بر تکاپوگران بابی گذشت» که بیشتراز کتاب روزگاری که گذشت اقای صنعتی زاده استفاده شده مابقی کتاب با استفاده از منابع تحقیقی دیگر نوشته شده است. شما قبلا فرموده بودید که کتاب را خوانده‌اید و نه نقدها را؛ ولی با کمال معذرت، هرچه نقدهای شما را می‌خوانم بیشتر احساس می‌کنم که اصل کتاب را نخوانده‌اید. Arianarian (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)[پاسخ]

به درخواست یکی از کاربران در صفحه بحثم، نظر خود را می‌نویسم. بنده سررشته آنچنانی در زمینه منابع تاریخی ندارم، اما نظرم را از دیدگاه ویکی‌پدیا می‌نویسم. در ویکی‌پدیا مقاله‌ها باید از سه سیاست اصلی وپ:تایید، وپ:تحقیق و وپ:دبط پیروی کنند. در وپ:تایید به طور مختصر بیان می‌شود که «محک گنجاندن مطالب در ویکی‌پدیا قابل تأیید بودن آنها است و نه حقیقت‌داشتن‌شان». بنابراین در بحث فوق، ویکی‌پدیا قضاوتی در این باره که کتاب حقایق را نوشته یا خیر انجام نمی‌دهد، تنها چیزی که باید اثبات شود این است که مطالب واقعاً در کتاب نوشته شده باشند. به عبارتی اگر مطلب در یک منبع معتبر نوشته شده باشد کافی است و دیگر به اینکه مطالب حقیقت دارند یا خیر نباید پرداخت. پس استفاده از کتاب فوق به طور پیش‌فرض بدون مانع خواهد بود.
اما استثنائاتی در وپ:نامعتبر آمده، منابعی مانند وبلاگ‌ها، خودچاپ‌شده و تبلیغاتی به عنوان معتبر شناخته نمی‌شوند. همچنین مطالبی که در به طور وسیع توسط منابع مختلف پوشش داده شده ولی در یک منبع خاص، خلاف آن بیان شود را می‌توان نامعتبر به حساب آورد. از نقد افراد مختلف می‌توان برای سنجش میزان استفاده نمود، اما نباید آن را ملاک قرار داد، ملاک همان سیاست‌های اصلی ویکی‌پدیاست که در مورد آن صحبت شد.
از طرفی تحقیق دست اول در ویکی‌پدیا به این معنی است که کاربر خودش چند منبع مختلف یا مطالبی که هنوز اثبات نشده را کنار هم قرار دهد تا به هدفی خاص برسد. این کار در ویکی‌پدیا ممنوع است، اما اگر کتابی خودش این کار را انجام دهد به ویکی‌پدیا مربوط نشده و اتفاقاً این کتاب به منبع ثانویه نزدیک خواهد شد.
با توجه به بحث‌هایی که شد، برداشت بنده این است که اگر مطالب مورد مناقشه تنها در کتاب مذکور آمده باشد و در کتب دیگر (که تعدادشان هم کم نباشد) خلاف آن نوشته شده باشد، بهتر است این کتاب را نامعتبر دانست. اما اگر منبعی دیگر در این زمینه وجود ندارد یا تعداد کمی (مثلاً یک یا دو) باشند، بهتر است از همه آنها به عنوان منبع استفاده نمود و لحن منابع را هم تا حد ممکن بی‌طرف ساخت و دیدگاه‌های بیان شده به نسبت منابع در کفه‌های ترازو قرار گیرند.
برخی از بحث‌های انجام نظر شخصی کاربران است و در نظری که نوشتم آنها را دخیل نکردم، با این حال اگر در صحبت‌هایم چیزی از قلم انداخته شد می‌توان در مورد آن بحث نمود. ●مهـران گفتمان ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۵ (UTC)[پاسخ]

  • لب مطلب و سوُال. با توجه به اینکه:
  1. در ویکی تاکید شده است که در ساخت مقاله و رده، دین و تمایلات جنسی افراد بایستی بر اساس گفته خودشان نوشته شود.
  2. کتابی توسط نویسنده‌ای نه چندان مشهور با روالی نه چندان قابل اعتماد نوشته شده و اکثر فعالان مشروطیت را به یک دین و آیین خاصی نسبت داده است.

سوال اینست که آیا این کتاب برای تعین دین آن اشخاص معتبر است یا نه؟ جواب آن یک کلمه است: آری، خیر. --Anvar11 گفتگو ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۴۴ (UTC)[پاسخ]

کجای ویکی چنین حرفی زده شده؟ 1234 (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)[پاسخ]
اینجا. --Anvar11 گفتگو ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۴۰ (UTC)[پاسخ]
این برای زمانیست که شخص برای بیان تمایلش آزادی داشته باشد، وقتی شخص دارای عقیده‌ای باشد که به خاطرش مورد آزار و تعقیب قرار بگیرد، و در صورت اظهار آن حتی کشته شود، و مجبور باشد به تقیه روی بیاورد، این موارد استثنا را که نباید وقتی محققین به نتیجهٔ خاصی رسیده‌اند با یک شخص آزاد یکسان گرفت. اصل منابع معتبر است.1234 (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)[پاسخ]
ما از قلب آن اشخاص خبر نداریم که اگر آزاد بودند در مورد دینشان چه می‌گفتند. وقتی به شخصی که مرده و دستش از دنیا کوتاه است در مورد اعتقاداتش چیزی ذکر می‌شود که خود به آن اعتراف نداشته، همانند ترور است مثل ترور شخصیتی نه فیزیکی. --Anvar11 گفتگو ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۳ (UTC)[پاسخ]

انوار گرامی - میشه به من لطف کنید و بفرمائید (روالی نه چندان قابل اعتماد) یعنی چی؟ ملاک قابل اعتماد بودن چیه؟ کتابی که فهرست منابعش ۳۳ صفحه است آیا قابل اعتماد نیس؟Arianarian (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۵ (UTC)[پاسخ]

:من پیشنهاد می‌کنم در صورتی که تنها منبع ثانویه که چنین ادعایی را طرح کرده است این کتاب می‌باشد طبق قاعده وزن کم([۲۸]) (نه منبع نامعتبر) کنار نهاده شود اما در هر موردی که یک منبع معتبر دیگر هم وجود دارد ادعا حتما با ارجاه به هر دو منبع آورده شود و البته سایر دیدگاه‌ها نیز بیان شود. --سید (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۱ (UTC)[پاسخ]

@Arianarian منظور از (روال نه چندان قابل اعتماد) اینست که متاسفانه در جمهوری اسلامی هر نوشته‌ای که فعالان مشروطه را بابی یا انگلیسی قلمداد کند براحتی پذیرفته و امکانات چاپ می‌یابد.

@جناب وکیلیان. برای بعضی اشخاص منابع دیگری وجود دارد و این کتاب تنها مرجع نیست؛ ولی وسعت و گسترش استفاده از این کتاب بیش از وزن اعتباری آن است. اگر پیشنهاد شما به اجماع برسد من بعضی ویرایش‌ها را تصحیح خواهم نمود و این بحث بی پایان فعلاً متوقف خواهد شد. --Anvar11 گفتگو ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۹ (UTC)[پاسخ]

این که می‌دانیم یا نمی دانیم در حیطهٔ تخصص مورخین است. آنها که شانسی و بی حساب چیزی نمی‌گویند. این کتاب هر چه باشد اعتبارش از امثال ابوالحسن منذز کمتر نیست. 1234 (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)[پاسخ]
شما بهتر از من می‌دانید که مورخین نیز بشر هستند و از حب و بغض برکنار نبوده‌اند؛ و بیشتر مورخین خارجی منبع سخنانشان در مورد انتساب بابی، گفته‌های دربار و روحانیان وابسته دربار قاجار بوده ولی چون پاره‌ای از آنها معتبر هستند و واقع شده است در مقالات آورده می‌شود هرچند ممکنست حقیقت نداشته باشد اما وزن این کتاب درحدی نیست که همه جا به آن استناد گردد-Anvar11 گفتگو ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]

@Anvar11: نیازی به اجماع نیست. این سیاست صریح ویکی‌پدیا و از ارکان آن است و من هم خیلی واضح نوشتم. یا علی--سید (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۴ (UTC)[پاسخ]

یاعلی. --Anvar11 گفتگو ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۶ (UTC)[پاسخ]

برای اطلاع دوستانی که اصل کتاب را در اختیار ندارند عرض می‌کنم که این کتاب از منابع گوناگون داخلی و خارجی استفاده نموده اسناد کتابخانه ملی - تاریخ بیداری ایرانیان - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران - روزگاری که گذشت - واقعات اتفاقیه روزگار- یکسال درمیان ایرانیان ادوارد براون - هشت بهشت - حیات یحیی - نوشته‌های عطیه روحی و... ۳۳ صفحه آخر کتاب رفرنس‌ها را لیست نموده است. اساتید بزرگی ضمن اظهار تعجب از این شجاعت آنرا پسندیده‌اند و صراحتا آنرا بدیع تشخیص داده‌اند. کتاب توسط بهایی‌ها و بهایی ستیزها نقد شده و شما احتمالا نقدجناب تورج امینی و البته پاسخ نویسنده - سایت بهایی پژوهی را خوانده‌اید. نویسنده قبلا در فصل نامه تاریخ اسلام مقالاتی در خصوص فعالین مشروطه خصوصا کسانی که با شیخ هادی نجم‌آبادی در تماس بوده‌اند نوشته است. Arianarian (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)[پاسخ]

دیگه ببخشید. دیدم خیلی رو موضوع منابع کتاب مانور شده و شاید برخی کتاب رو در اختیار نداشته باشن. به‌ناچار کتابنامه کتاب رو خلاصه نویسی می‌کنم:اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی آدمیت- ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران- فکر آزادی و مقدمهٔ نهضت مشروطیت ایران-صبا تا نیما-وصیتنامه، تصاویر نسخ خطی، محمد صادق ابراهیمی- سلطنت علم و دولت فقر-فرماندهان کرمان-دربار شاهی- شرح صعود حضرت ثمره ازلیه، نسخ خطی، مجموعهٔ ادوارد براون کتابخانه کمبریج- شرح حال و آثار سیدجمال الدین اسدآبادی، به کوشش سیدهادی خسروشاهی-استنطاق میرزا رضای کرمانی، روزنامه صوراسرافیل ش۹و ۱۰- بهجة الصدور، حاج میرزا حیدعلی اصفهانی، چاپ بمبئی- المآثر و الآثار، اعتماد السلطنه- خاطرات من یا روشن شدن تاریخ ۱۰۰ ساله، اعظام الوزرا- مختصری از شرح حال میرزا آقاخان کرمانی،شیخ محمود افضل الملک -شرح زندگانی میرزا اقاخان فیلسوف کرمانی، نسخه خطی، کتابخانه دانشگاه تهران- عهد اعلی زندگانی حضرت باب، ابولقاسم افنان، اکسفورد- سنعتی نویسنده‌ای از کرمان- بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل تسنن- دلیل المتحیرین، میرزا مهدی امین- خاطرات سیاسی امین الدوله- کرمان در نهضت مشروطیت- بیان عربی- کتاب بیان فارسی- قیوم الاسماء، نسخه خطی- رساله بدون نام، تصویر نسخه خطی- صحیفه بین الحرمین، نسخه خطی، مجموعه ویلیام میلر، کتاب‌خانه پرینستون- صحیفه عدلیه، نسخه خطی، دانشگاه پرینستون- الصحیفة فی شرح دعاء الغیبیه، نسخه خطی، دانشگاه پرینستون- صحیفه مخزونه، نسخه خطی پرینستون- کتاب الفهرست، نسخه خطی، دانشگاه پرینستون- آسیایی هفت سنگ، باستانی پاریزی- اندیشه‌های میرزا اقاخان، ماهنامه وحید- شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد- حاشیه‌ای بر ترجمه تاریخ باب، شیخ مهدی بحرالعلوم انقلاب ایران، ادوارد براون- یکسال در میان ایرانیان، ادوارد براون- اثبات بی اعتباری کتاب اقدس، محمد حسن بروشکی- کتاب ایقان - لوح مبارک- خاطرات عبدالله بهرامی- پهلوی ها-روزنامه صوراسرافیل، میرزا قاسم خان- روزنامه اخبار مشروطیت و انقلاب ایران- تقریرات ملا حبیب خادم استانه- تاریخ اوائل انقلاب مشروطیت- تاریخ انقلاب مشروطیت، عزیز الله علیزاده- زندگانی طوفانی- قصص العلماء- تاریخ اصفهان- باب کیست و سخن او چیست- بهائیت چگونه پدید امد- خاطرات حاج سیاح- ........................................... تازه این متن دونیم صفحه کتابنامه بود ۱۰ صفحه دیگه موووووووووووووووونده. بقیه رو از جناب انوار خواهش می‌کنم که زحمت درج اونو بکشهArianarian (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)[پاسخ]

هرکسی از اندیشه و اعتقادی که دارد دفاع می‌کند حق اوست و به آن بایستی ارج گذاشته شود، پیگیری و اصرار شما هم قابل درک است ولی همانطور که در سطور بالا بحث شد در استناد و منبع دهی مقالات ارزش و وزن منبع بایستی متناسب با موضوع باشد بخصوص موضوعی که چالش برانگیز است و اثبات آن منابع قوی می‌طلبد. منابعی که این کتاب استفاده کرده اگر دوهزار منبع هم باشد بازهم برای بابی نامیدن بعضی اشخاص از منابع بابی استفاده کرده است و نمی‌توان تنها به آن اکتفا کرد. مثلاً در مورد خانواده دولت‌آبادی وجود چند منبع ظاهراً بیطرف شک ما را به بابی بودن بعضی از آنها برطرف می‌کند اما وقتی این کتاب سید حسن رشدیه و یا جمالزاده و یا شریف کاشانی و یا شیخ هادی نجم‌آبادی را بابی می‌نامد این حق من ویرایشگر یا خواننده ویکی است که برای اثبات حداقلی آن، منابع دیگر و مستقلی را درخواست نمایم. --Anvar11 گفتگو ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC)[پاسخ]
کتاب خود شیخ هادی نجم‌آبادی منبع بابی محسوب می‌شود؟ 1234 (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)[پاسخ]
امیدوارم منظورتان تفسیر تورج امینی از تحریرالعقلا نباشد. --Anvar11 گفتگو ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)[پاسخ]
تحریر العقلا یکی از منابع این پژوهش است. معتبرتر از این برای اعتقاد نویسنده ش چه می‌خواهید؟ مگر نمی‌گویید خود این‌ها این حرف را نزده‌اند؟ این که خودش چنین چیزی را نوشته. 1234 (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)[پاسخ]
جناب سیکاسپی کجای این کتاب ایشان نوشته‌اند من بابی هستم، اینها تراوشات فکری و استنباط شخصی نویسنده تاریخ مکتوم است. من چاپ آخر کتاب تحریر العقلاء را دارم لطفاً صفحه مربوطه را ذکر فرمایید تا من هم استفاده کنم. --Anvar11 گفتگو ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۳۲ (UTC)[پاسخ]
تفسیر این نوشته در صلاحیت مورخین است که با اتکا به روش علمی بر اساس شواهد و قراین نتیجه بگیرند. این نویسنده این طور استدلال کرده، شاید مورد تأیید قرار نگیرد (مخالفتی هم با آن تا به حال نشده، شده؟). در مقاله نجم‌آبادی اصلاً به این پژوهش استناد نشده؛ ولی این نشان می‌دهد تنها منبع این پژوهش آن کتابی که گفتید نیست.1234 (بحث) ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۹ (UTC)[پاسخ]
پس در خود کتاب نیست و این سخن به اصطلاح شما سخن مورخین با صلاحیت است و نه گفته خود شخص در کتابش. ضمناً بنظر می‌رسد منبع شماره هفت در مقاله هادی نجم‌آبادی بایستی حذف شود چون بناحق گفته است که بابی بودن در خود کتاب آمده است. --Anvar11 گفتگو ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)کتاب[پاسخ]
آن را من ننوشته‌ام و به این پژوهش هم ربطی ندارد من مشکلی با حذفش ندارم. 1234 (بحث) ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)\[پاسخ]

انوار عزیز در صفحه بنده نوشتن که داری همه مشروطه طلب‌ها رو بابی می‌کنی !! انوقت خودشون همه نویسندگان کتاب‌هایی که در لیست ۱۳ صفحه‌ای کتابنامه تاریخ مکتوم آمده را بابی و کتب ایشان را منابع بابی می دونن!! البته برخی مانند اداورد بروان، فروغی، دهخدا، افضل الملک، شیخ مهدی بحرالعلوم و ... که در این لیست آمده پیرو آئین بیانی بوده‌اند ولی اینکه ایشون نویسندگان ۱۳ صفحه لیست رو یکجا به دین بیان مشرف فرمودند و همه رو بابی و کتب ایشان را منبع بابی دونسته‌اند هم در نوع خودش جالبه !! صلوات بفرستید. این کتاب اگه راه در رو داشت و منابعش معتبر نبود با نویسنده اش به شدت برخورد می‌شد. می دونم که شما هم مثل اکثر محققین متعجب شده‌اید ولی از حقیقت فراری نیستArianarian (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۷ (UTC)[پاسخ]

اولا من ننوشته‌ام همه منابع بابی است نوشته‌ام برای بابی نامیدن فعالان مشروطه از منابع بابی استفاده کرده. برخلاف نظر شما با اینجور نوشته‌ها برخورد نمی‌شود و تمایل زیادی در داخل و خارج ایران وجود دارد که جنبش مشروطه را یک جنبش بابی صرف جلوه دهند. --Anvar11 گفتگو ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۲ (UTC)[پاسخ]

نوشته‌اید: «اگر دوهزار منبع هم باشد بازهم برای بابی نامیدن بعضی اشخاص از منابع بابی استفاده کرده است و نمی‌توان تنها به آن اکتفا کرد» یعنی شما همه منابع این کتاب را بابی دانسته‌اید دیگه! بالاخره این همه منبع بابی و غیره بابی به این موضوع اشاره کرده‌اند. فصل مقدمه کتاب رو خوانده‌اید؟ براندازی نظام قاجار و برپایی نظام مشروطه به نوعی دستور مذهبی محسوب میشه. حکومت بیانی پادشاهی مشروطه اس. البته جنبش مشروطه یک جنبش ملی میهنی است که آزادگان طرفدار آن بوده‌اند. از مسلمان زرتشتی و بابی حتی دو نفر بهایی هم بر خلاف دستورات مذهبی شان به گروه فعالین انجمن باغ میکده می‌پیوندند. پس این جنبش ملی است ولی سران و نفرات کلیدی این جنبش اکثرا بیانی بوده‌اند. Arianarian (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]

من نمی دانم که اکثراً بابی بوده‌اند یا نه، این نیاز به اجماع گسترده دارد و باید وزن هر گروهی به اعتدال ذکر شود، ولی مورد به مورد، اگر اثبات بشود کسی اعتقاد خاصی داشته باید ذکر شود. 1234 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۵۸ (UTC)[پاسخ]
کاربر Anvar11 شما دو تاریخ مکتوم را با هم اشتباه می‌گیرید. اولی مقاله تاریخ مکتوم است که دو سال پیش چاپ شده و تحلیلی ست بر اساس کتاب صنعتی زاده. دومی کتاب تاریخ مکتوم است که منابع بسیار متعدد دیگری دارد. شما مدام می‌گویید یک منبع دارد در حالی که این طور نیست. 1234 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]

والا منم شک دارم که کتاب تاریخ مکتوم به دست دوستان رسیده باشه ولی در بالا هر وقت انوار جان نوشته‌اند از کلمه کتاب تاریخ مکتوم استفاده کرده‌اند. بعید می دونم که منظورشون مقاله بوده باشه از طرفی اینکه مدام می نویسن که فقط یک منبع داره آدمو به شک می اندازهArianarian (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۰ (UTC)[پاسخ]

دوستان عنایت به جواب چند سطر بالاتر داشته باشند موضوع دستشان می‌آید. با تشکر از اینهمه توجه. --Anvar11 گفتگو ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)[پاسخ]

انوار جان، اگر موافق هستید بصورت موردی روی افرادی چون شیخ مهدی بحرالعلوم کرمانی ملا محمد جعفر کرمانی میرزا آقا خان کرمانی شیخ محمود افضل الملک شیخ احمد روحی شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، ملک المتکلمین، سید جمال واعظ، سید محمدرضا مساوات، سید اسدالله خرقانی، ابوالحسن میرزا قاجار - آقا میرزا محسن (برادر صدرالعلما) - شیخ هادی نجم‌آبادی- سلیمان خان میکده - یحیی دولت‌آبادی - محمدعلی خان نصرت السلطان - جهانگیرخان صوراسرافیل، میرزا عباس علی خان شوکت، حامدالملک شیرازی، میرزا محمود شیرازی، حاج میرزا علی محمد دولت‌آبادی بررسی کنیم. مقالات افرادی که اتفاق نظر رو بیانی بودنشان هست را ابتدا معین کنیم بعد رو بقیه بحث کنیم. چطوره؟Arianarian (بحث) ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۷ (UTC)[پاسخ]

جناب آرین این بحث راه بجایی نخواهد برد و مشکل ما راحل نخواهد کرد. تا این اصل پذیرفته نشود که در ارتباط با اعتقاد دینی و مشخصه جنسی، نظر خود شخص در مقاله ارجحیت داده شود (همان سیاستی که من در مقدمه این بحث آورده‌ام) مشگل سرجایش خواهد بود.
در اینکه افرادی با اعتقاد بابی در جنبش مشروطه فعال بودند و خدمات برجسته‌ای نموده‌اند شکی وجود ندارد، اما این جنبش مردمی را صرفاً بابی یا بختیاری یا آذربایجانی قلمداد کردن و کمک به افرادی که امروزه برای کوبیدن آن انقلاب می‌خواهند آنرا جنبش بابی نام نهند، دردی از دانشنامه دوا نمی‌کند. با وچود اینکه نویسندگان ویکی فا را بری از چنین نیت‌هایی میدانم، از همصدایی آنان با مغرضین تعجب می‌کنم.
بنظرم برای پایان دادن به این بحث، فعلاً بایستی پیشهناد سید (چناب وکیلیان) که من آنرا در قسمت وسط این بحث پررنگ کرده‌ام عمل شود. --Anvar11 گفتگو ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]

درود- مشکلی نیست. اکثر مطالب این کتاب با ارجاع به کتب دیگری که در ویکی‌پدیا فارسی بعنوان منبع به دفعات استفاده شده‌اند تهیه گردیده است. منبعد در هنگام استفاده از مطالب تاریخ مکتوم، منبع ذکر شده را هم ذکر می‌کنیم خوبه؟Arianarian (بحث) ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۳ (UTC)[پاسخ]

بنظر می‌رسد صحیح نباشد منابعی که نویسنده آن بابی است برای بابی نامیدن اشخاص وزنی بیش از دیدگاههای مخالف داشته باشد مگر خود شخص به بابی بودن خود معترف باشد که در اینصورت بایستی برعکس، وزن منابع مخالف کم گردد. --Anvar11 گفتگو ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]
کاربر:Anvar11 خان معلوم است که در تعیین اعتقاد شخص باید نظر شخص نه تنها ارجح بلکه تنها عامل مؤثر باشد! مگر کسی اینجا هست که بگوید برای پی بردن به نظر شخص، حرف خودش ملاک نیست! مساله اینست که برای یافتن نظر قلبی و باطنی شخص، نیاز به پژوهش علمی هست. ما به باطن کار داریم نه ظاهر. خیلی قاتل‌ها در ظاهر می‌گویند ما بیگناهیم، اما تحقیقات می‌گوید که این‌ها مرتکب قتل شده‌اند. شما می‌فرمایید به صرف گفتهٔ آنها نباید گفت آنها قاتلند؟ اینجا هم همین طور است. شخص برای بیان اعتقاد قلبیش در جو خفقان آزاد نبوده. هیچ شخص عاقلی باور نمی‌کند که مثلاً عمار یاسر وقتی زیر شکنجه اعلام کرد مسلمان نیست، پس ما هم باید حرفش را قبول کنیم گرچه شک نداریم او مسلمان بوده است (باطناً). پس لطفاً این مساله را خاتمه بدهید. 1234 (بحث) ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]
واضح است که هر گروهی در دنیا بخصوص گروه‌های اقلیت دنبال یارگیری هستند. بابی نامیدن اشخاص توسط منابع بابی را پژوهش علمی نام نهادن و استفاده وسیع از آنها دور از منطق حتی دور از سیاست ویکی است و ادهای بزرگ منابع بیطرف قوی می‌خواهد. اطلاع از نیت قلبی نیز با پژوهش بدست نمی‌آید و با نقل قول دیگران گمانه‌زنی می‌شود و این دیگران در اینمورد نباید به بها دادن به منابع بابی منجر گردد. حالا که شما به گفته خود شخص اهمیت می‌دهید در بحث:محمدمهدی شریف کاشانی جواب مرا بدهید که چرا در جعبه زندگینامه بر طبق سیاست‌های ویکی که در آنجا ذکر کرده‌ام عمل نکردید--Anvar11 گفتگو ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۱۹ (UTC)[پاسخ]
به همین دلیل است که باید بر منابع معتبر پذیرفته شدهٔ آکادمیک اتکا شود نه امثال البواحسن منذر. شما اگر منبع قوی دارید که خلاف این منابع به کار رفته ارائه کنید. در آنجا گفتهٔ تورج اتابکی و مهدی بامداد استفاده شده. دیگر چه چیز لازمست؟1234 (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۹ (UTC)[پاسخ]
من نمیگویم شما چرا آن دو منبع را آورده اید حرف من اینست که در آن مقاله جای آن منبع در جعبه زندگینامه نیست بلکه در متن آورده شود صحیح است.--Anvar11 گفتگو ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)[پاسخ]

درود- یک چیزی هنوز واسه من شفاف نشده- انوار عزیز میگه برای اعتقاد باید خود شخص ابراز کرده باشه از یه طرف دیگه میگه منابع بابی قبول نیستندخوب ؟ کدام منبع رو ایشون بابی می دونن؟ اول بریم تو مقاله این دوستانی که صراحتا خودشون گفته اند که بابی هستند و انوار جان آنها را بدون شک بابی می دونن اون صفحه ها رو اصلاح کنیم. انوار عزیز بارها عبدالحسین صنعتی‌زاده را بابی اعلام نموده اند اول بروند و در صفحه ایشون با ذکر منبعی از جناب صنعتی زاده دین ایشون رو اصلاح کنند بعد بریم سراغ نفرات بعدی- خوبه ؟ Arianarian (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۲۷ (UTC)[پاسخ]

علاقه ای ندارم راجع به اعتقاد قلبی و یا دین اشخاصی که خودشان راجع به آن چیزی نگفته اند مطلبی بنویسم و آنهایی را هم که نوشته ام مجبور شده ام چون در مقابل نوشته های کاربران دیگر بوده. شما که بواسطه علایق خودتان همه را بابی قلمداد می کنید با کمی جستجو راجع به عبدالحسین صنعتی‌زاده میتوانید ایشان را هم به لیست بابی ها بیافزایید.--Anvar11 گفتگو ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۰۴ (UTC)[پاسخ]

ای آقااااا شما از ابتدای این بحث مدام نوشته اید که ایشان بابی بوده اند و چون تاریخ مکتوم از کتاب ایشان هم استفاده نموده پس تاریخ مکتوم نا معتبر است.حالا می فرمائید که علاقه ندارید بنویسید؟ 90% بحث شما روی همین موضوع دور می زده حالا می فرمائید در مقابل کاربران دیگر بوده!!!! بی خیال. پس تکلیف بازی جوانمردانه چه می شود. هرجا بحث صنعتی زاده بود را ضخیم کردم. خودتان کلاهتان را قاضی کنید .Arianarian (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]

من نگفتم بابی نبوده، در منابع هست که خودش و پذرش بابی بودند. همه حرف من از اول این بوده که از منابع بابی برای بابی نامیدن دیگران استفاده نکنید. اینکه نمیخواهم در صفحه مربوط به ایشان منبع بابی بودنش را بیاورم اینست که خودش نگفته من بابی هستم یا حد اقل من ندیدم گفته باشد. به اعتقاد من باور دینی هر شخصی به خود او مربوط است باوجودیکه بابی بودن او تقریباً محرز است ولی با گفته دیگران هرچند در دانشنامه باشد من برای اشخاص دین تعین نمی کنم، بخاطر کرامت انسانی--Anvar11 گفتگو ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۹ (UTC)[پاسخ]

ببین دوست عزیز، شما حداقل بابد به قوائدی که مطرح می کنی استوار باشی. مرحوم صنعتی زاده جایی نگفته اند که بیانی هستند. طبق نظر شما هم چون نگفته نباید آنرا نشر داد. حالا از آنجا که باز هم خود شما گفته ای "وقتی به شخصی که مرده و دستش از دنیا کوتاه است در مورد اعتقاداتش چیزی ذکر می‌شود که خود به آن اعتراف نداشته، همانند ترور است مثل ترور شخصیتی نه فیزیکی. " چون خودتان مرتکب این موضوع شده اید و بارها در همین صفحه ایشان را بابی خطاب نموده اید در حالی که از خود ایشان نخوانده اید که بابی باشند پس با کمال احترام باید عرض کنم شما تروریست هستید. البته مطابق قانون خودتان. البته بازم ببخشید. قربان شما Arianarian (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۱ (UTC)[پاسخ]

بحث خیلی طولانی است، ولی افرادی که در بالا اشاره شده‌اند مانند ملک المتکلمین، حاج میرزا یحیی دولت آبادی، سید جمال الدین واعظ اصهفانی (پدر جمالزاده) بابی ازلی بودند و گروه منتفذی را در نهضت مشروطه تشکیل می‌دادند، می‌توانید مقالات AZALI BABISM، CONSTITUTIONAL REVOLUTION i. Intellectual background و DAWLATĀBĀDĪ, SAYYED YAḤYĀ در دانشنامه ایرانیکا را ببینید (البته اگر نگویید چون دکتر یارشاطر بنیان گذار ایرانیکا از خانواده بهائی است بی طرف نیست). Farvartish (بحث) ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۰ (UTC)[پاسخ]
Anvar11 طبق چه معیاری می گویید صنعتی زاده و پدرش بابی هستند؟ پس چطور وقتی محققین اجماع دارند که کسی بابی بوده است قبول نمی کنید و به منذرذ ارجاع می دهید؟1234 (بحث) ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۶ (UTC)[پاسخ]
خود نویسنده تاریخ مکتوم در مقدمه مقاله که در مجله گفتگو چاپ شده بود اینرا گفته.--Anvar11 گفتگو ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۹ (UTC)[پاسخ]
خوب شما چطور این یکی حرف را قبول می کنید بقیه را نه؟ 1234 (بحث) ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۷ (UTC)[پاسخ]
من میگویم نویسنده این کتاب، از یک منبعی که خودش میگوید بابی است برای بابی نامیدن دیگرانی که خود را بابی نگفته اند سود برده است.--Anvar11 گفتگو ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۴۱ (UTC)[پاسخ]
  • ختم کلام من. ادامه این بحث بیفایده است چون به نکته هایی که من نوشتم و بنظرم جز اصول هر دانشنامه باید باشد، توجه نمی شود:
  1. این جزء سیاست های ویکی است که در نوشتن اعتقاد دینی و منش جنسی اشخاص به گفته خود شخص بهای بیشتری داده شود. مثلاً اگر به کسی که مرده است یک منبعی آورده شود که او را همجنسگرا بنامد، وزن اصلی مقاله بر گفته یا سکوت خود وی استوار باشد.
  2. منابعی که برای موضوعات مناقشه برانگیز نوشته میشود لازم است از منابع معتبر ثانوی باشد و وزن زیادی را در مقاله بخود اختصاص ندهد. منبع ضعیف شیعه که شخص مشهور به سنی را شیعه بنامد و یا منبع بابی که شخص مشهور به شیعه را بابی بنامد بایستی منبعی قوی باشد که این ادعای بزرگ را بتوان قبول کرد.
  3. در جعبه زندگینامه آن چیزی را که مسلم و بدون مناقشه است و خود شخص (چه مرده و چه زنده) آنرا قبول دارد نوشته شود.من این بحث را نوشتم بعنوان وظیفه ای که در مقابل دانشنامه احساس می کنم و تعصب مذهبی ندارم و خداوند بر حقایق امور آگاه است.--Anvar11 گفتگو ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۴۱ (UTC)[پاسخ]

انوارجان - یک ماهه داریم سر این کتاب بحث می کنیم ولی من هنوزم شک دارم شما اصل کتاب رو خونده باشی میشه لطف کنی رفرنس های ص 83 رو بنویسی تا من مطمئن بشوم کتاب را در اختیار داری؟ امروز من و مطمعن کن Arianarian (بحث) ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۵۸ (UTC)[پاسخ]