سال
ظاهر
- مدت زمان گردش زمین به دور خورشید که برابر است با 12 ماه یا 52 هفته یا 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه یا 8790 ساعت یا 525600 دقیقه یا 31.536.000 ثانیه
- سن، عمر، زاد
- زمانه، زمان، روزگار
- تاریخ
- پیری، سن و سال بسیار
- مدتی مدید
- پیر، سالخورده
- سال هجری شمسی، سال ایرانی که از اول فروردین آغاز میشود.
- سال قمری، سال قمری اسلامی که از اول محرم آغاز میشود.
- سال میلادی، سال مسیحی که از اول ژانویه (11 دی) آغاز میشود.
واژگان همخانواده
- امسال:
- بچهسال
- بزرگسال
- بسال
- بسیارسال
- پارسال
- پیرارسال، پیارسال
- تازهسال
- تنگسال
- خردسال
- خشکسال
- دفترسال
- دیرسال
- دیرینهسال
- سال آزمای: سالدار. سالديده.
- سال آفتاب: سال شمسی.
- سالآور: سالدار.
- سالآورد: که آن را سال آورده است.
- سال آينده: يک سال بعد از سال حاضر.
- سالار [سال + آر]: پیر. شیخ.
- سالاسال: سال بسال.
- سالانه: هر سال. به سالی يک بار.
- سالافزون: نام ماه دوازدهم از سال ملکی.
- سال بابا آدم و ننه حوا را داشتن: بسيار سالخورده بودن.
- سالبر: درختی که سالی بار آورد و سالی نیاورد.
- سال برآمدن: پیر شدن.
- سال به سال: سالی بعد از سالی.
- سالبه: نامی از نامهای مردان ایرانی چون روزبه.
- سال به دوازده ماه: همیشه.
- سال تا سال: از سالی به سالی.
- سال جلالی: سال شمسی که به نام سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی است.
- سالحاصل: محصول سال.
- سالحال.
- سالخداه: صاحبالسّنه.
- سال دادن: به یاد مردهای یک سال بعد از مرگ او احتفال و اطعامی کردن.
- سالدار: مسن.
- سال داشتن: مسن بودن.
- سال دزدیدن: کم گفتن سالهای عمر.
- سالديده: دیرینه. کهن.
- سال ديگر: سال آينده.
- سالروز: سالی بعد از روز معینی.
- سالسال: سال تا سال.
- سالشماری: تقویم. تاریخ.
- سال شمسی: 365 روز و 6 ساعت و کسری.
- سال قمری: 354 روز.
- سالگانی: سالیانه.
- سال گذشته: پارسال.
- سالگرد: گذشتن سالی بر روز معینی.
- سال گرفتن: سال دادن.
- سالگره: سالگشت.
- سال مالی.
- سالمند: سالدار.
- سال میلادی: سال شمسی از میلاد مسیح.
- سالنامه: کتاب گزارش سالیانه.
- سالنما: تقویم.
- سال نو: سال جدید.
- سالنورد.
- سالنه.
- سال و زمانه: سال و روزگار.
- سال و ماه. سال و مه: همیشه.
- ساله: يکساله.
- سالهای سال: سالهای دراز.
- سال هجری: سال از مبدا هجرت پیغمبر اسلام.