آنا اندرسون
آنا اندرسون | |
---|---|
نام هنگام تولد | Franziska Schanzkowska |
زادهٔ | ۱۶ دسامبر ۱۸۹۶ |
درگذشت | ۱۲ فوریهٔ ۱۹۸۴ (۸۷ سال) شارلوتزویل، ویرجینیا، ایالات متحده |
دیگر نامها | خانم ناشناس آنا چایکوفسکی آناستازیا چایکوفسکی آناستازیا ماناهان |
شناختهشده برای | سوءاستفاده از نام آناستازیا نیکولائونا رومانوا |
همسر | جان ایکات «جک» ماناهان (ا. ۱۹۶۸) |
آنا اندرسون (۱۶ دسامبر ۱۸۹۶–۱۲ فوریه ۱۹۸۴) یک شیاد بود که ادعا میکرد دوشس بزرگ آناستازیا روسیه است.[۱] آناستازیا، کوچکترین دختر آخرین تزار و تزارینا روسیه، نیکلاس دوم و الکساندرا، همراه با والدین و خواهر و برادرش در ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸ توسط انقلابیون کمونیست در یکاترینبورگ روسیه به قتل رسید، اما محل جسد او تا سال ۲۰۰۷ مشخص نبود.[۲][۳]
در سال ۱۹۲۰، اندرسون پس از اقدام به خودکشی در برلین در یک بیمارستان روانی بستری شد. در ابتدا، او با نام Fräulein Unbekannt (به آلمانی برای دوشیزه ناشناخته) انتخاب شد زیرا از افشای هویت خود خودداری میکرد.[۴] بعداً از نام چایکوفسکی و سپس اندرسون استفاده کرد. در مارس ۱۹۲۲، ادعاهایی مبنی بر اینکه اندرسون یک دوشس بزرگ روسی است برای اولین بار مورد توجه همگان قرار گرفت. بیشتر اعضای خانواده دوشس بزرگ آناستازیا و کسانی که او را میشناختند، از جمله آموزگار دربار، پیر گیلیارد، گفتند که اندرسون یک شیاد بود، اما دیگران باورشان شده بود که او آناستازیا است. در سال ۱۹۲۷، یک تحقیق خصوصی که توسط برادر تزارینا، ارنست لوئیس، دوک بزرگ هسن، انجام شد، اندرسون را به عنوان فرانزیسکا شانزکووسکا، کارگر کارخانه لهستانی با سابقه بیماری روانی شناسایی کرد. پس از یک دعوای قضایی طولانی مدت، دادگاههای آلمان رای دادند که اندرسون نتوانستهاست ثابت کند آناستازیا است، اما از طریق پوشش رسانه ای، ادعای او شهرت پیدا کرد.[۵]
پناهندگی دالدورف (۱۹۲۰–۱۹۲۲)
[ویرایش]در ۲۷ فوریه ۱۹۲۰،[۷] زن جوانی در برلین با پریدن از پل بندلربلاک به داخل کانال لندوهر اقدام به خودکشی کرد. او توسط یک پلیس نجات یافت و در بیمارستان الیزابت در خیابان لوتزوپلاتز بستری شد. از آنجایی که او فاقد مدارک شناسایی بود و از معرفی خود امتناع کرد، به عنوان Fräulein Unbekannt («خانم ناشناس») در یک بیمارستان روانی در دالدورف (اکنون ویتناو، در راینیکندورف) بستری شد، و برای دو سال بعد در آنجا ماند.[۸] این بیمار ناشناس زخمهایی روی سر و بدن خود داشت[۹] و آلمانی را با لهجه ای که توسط کادر پزشکی به عنوان «روسی» توصیف شده بود صحبت میکرد.[۱۰]
آلمان و سوئیس (۱۹۲۲–۱۹۲۷)
[ویرایش]در ماه مه ۱۹۲۲، پوترت، شوابه و تولستوی معتقد بودند که این زن آناستازیا است، اگرچه بوخهودن گفت که هیچ شباهتی وجود ندارد.[۱۱] با این وجود، این زن از آسایشگاه خارج شد و اتاقی در خانه بارون آرتور فون کلایست، یک مهاجر روسی که قبل از سقوط تزار رئیس پلیس لهستان روسیه بود، در برلین به او داده شد. پلیس برلین که پرونده را اداره میکرد، بازرس کارآگاه فرانتس گرونبرگ، فکر میکرد که کلایست "ممکن است انگیزههای پنهانی داشته باشد، همانطور که در محافل مهاجران به آن اشاره شده بود: اگر شرایط قدیمی در روسیه احیا شود، او امیدوار بود که از نظر ظاهری پیشرفت بزرگی داشته باشد.[۱۲]
دژ سیون (۱۹۲۷)
[ویرایش]در سال ۱۹۲۷، تحت فشار خانوادهاش، والدمار تصمیم گرفت که هیچ گونه حمایت مالی بیشتری از چایکوفسکی ارائه نکند و سرمایههای دانمارک قطع شد.[۱۳] دوک جورج لوختنبرگ، یکی از بستگان دور تزار، به او خانه ای در قلعه سیون داد.[۱۴] برادر تزارینا، ارنست لوئیس، دوک اعظم هسن، یک کارآگاه خصوصی به نام مارتین ناپف را استخدام کرد تا این ادعاها را که شایکوفسکی آناستازیا است را بررسی کند.[۱۵]
ایالات متحده (۱۹۲۸–۱۹۳۱)
[ویرایش]در سال ۱۹۲۸، ادعای چایکوفسکی در ایالات متحده مورد توجه و توجه قرار گرفت که گلب بوتکین مقالاتی را در حمایت از هدف او منتشر کرد.[۱۶] تبلیغات بوتکین توجه یکی از عموزادههای دور آناستازیا، زنیا لیدز، شاهزاده خانم سابق روسیه را که با یک صنعتگر ثروتمند آمریکایی ازدواج کرده بود، جلب کرد.[۱۷] بوتکین و لیدز ترتیبی دادند که چایکوفسکی با هزینه لیدز با کشتی برنگاریا به ایالات متحده سفر کند.[۱۸] در سفر از سیون به ایالات، چایکوفسکی در پاریس توقف کرد و در آنجا با آندری ولادیمیرویچ بزرگ روسیه، پسر عموی تزار، که معتقد بود او آناستازیا است، دیدار کرد.[۱۹] چایکوفسکی به مدت شش ماه در املاک خانواده لیدز در خلیج اویستر، نیویورک زندگی کرد.[۲۰]
آلمان (۱۹۳۱–۱۹۶۸)
[ویرایش]بازگشت اندرسون به آلمان باعث جلب توجه مطبوعات شد و اعضای بیشتری از اشراف آلمانی را به سمت او کشاند.[۲۱] او دوباره به عنوان میهمان خیرخواهان خود به صورت دورهگرد زندگی کرد.[۲۲] در سال ۱۹۳۲، روزنامه بریتانیایی نیوز آو د ورلد داستانی جنجالی منتشر کرد که او را به عنوان یک هنرپیشه رومانیایی متهم کرد که مرتکب کلاهبرداری شدهاست.[۲۳] وکیل او، فالوز، به دلیل افترا از این روزنامه شکایت کرد، اما این پرونده طولانی تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه یافت، در آن زمان پرونده منتفی شد زیرا اندرسون در آلمان زندگی میکرد و ساکنان آلمان نمیتوانستند در کشورهای دشمن شکایت کنند.[۲۱] از سال ۱۹۳۸، وکلای مدافع اندرسون در آلمان، توزیع دارایی تزار در روابط شناخته شده او را به چالش کشیدند و آنها نیز به نوبه خود هویت او را به چالش کشیدند.[۲۴] دعوا بهطور متناوب بدون حل و فصل برای چندین دهه ادامه یافت. لرد مونت باتن برخی از لوایح حقوقی روابط آلمانی خود را علیه اندرسون ارائه کرد.[۲۵] این دادرسی طولانیمدت به طولانیترین شکایت در تاریخ آلمان تبدیل شد.[۲۶]
سالهای پایانی (۱۹۶۸–۱۹۸۴)
[ویرایش]بوتکین در شهر دانشگاهی شارلوتسویل، ویرجینیا زندگی میکرد و یکی از دوستان محلی او، استاد تاریخ و نسبشناس جان ایکات «جک» ماناهان، هزینه سفر اندرسون به ایالات متحده را پرداخت کرد.[۲۷] او با ویزای بازدید ششماهه وارد کشور شد و اندکی قبل از انقضای آن، اندرسون در ۲۳ دسامبر ۱۹۶۸ در یک مراسم مدنی با مناهان که ۲۰ سال از او کوچکتر بود ازدواج کرد.[۲۸] جک مناهان از این ازدواج راحت لذت برد،[۲۹] و خود را به عنوان «دوک بزرگ در انتظار»[۳۰] یا «داماد تزار» توصیف کرد.[۳۱] این زوج در اتاق خوابهای جداگانه در خانه ای در دانشگاه سیرکل در شارلوتزویل زندگی میکردند و همچنین صاحب مزرعه ای در نزدیکی اسکاتسویل بودند.[۳۲][۳۳] او در دسامبر ۱۹۶۹ درگذشت. در فوریه سال بعد، ۱۹۷۰، پروندههای قضایی سرانجام به پایان رسید و هیچیک از طرفین نتوانستند هویت اندرسون را مشخص کنند.[۳۴]
شواهد دیانای
[ویرایش]در سال ۱۹۹۱، اجساد تزار نیکلاس دوم، تزارینا الکساندرا و سه تن از دخترانشان از یک گور دسته جمعی در نزدیکی یکاترینبورگ نبش قبر شدند. آنها بر اساس هر دو تجزیه و تحلیل اسکلتی و آزمایش DNA شناسایی شدند.[۳۵] به عنوان مثال، دیانای میتوکندریایی برای مطابقت با روابط مادری مورد استفاده قرار گرفت، و دیانای میتوکندریایی از استخوانهای ماده با شاهزاده فیلیپ، دوک ادینبورگ، که مادربزرگ مادری او، شاهزاده ویکتوریا هسن و توسط راین، خواهر الکساندرا بود، مطابقت داشت.[۳۵] اجساد تزارویچ الکسی و دختر باقی مانده در سال ۲۰۰۷ کشف شد. آزمایشهای مکرر و مستقل DNA تأیید کرد که بقایای جسد هفت عضو خانواده رومانوف هستند و ثابت کرد که هیچیک از چهار دختر تزار از تیراندازی خانواده رومانوف جان سالم به در نبردهاند.[۳۶][۳۷]
ارزیابی
[ویرایش]اگرچه کمونیستها کل خانواده امپراتوری رومانوف، از جمله دوشس بزرگ آناستازیا ۱۷ ساله را در ژوئیه ۱۹۱۸ به قتل رساندند، اما سالها پس از آن اطلاعات نادرست کمونیستی شایعاتی را در مورد زنده ماندن اعضای خانواده تزار ایجاد کرد.[۳۸] شایعات متناقض در مورد سرنوشت خانواده به شیادان اجازه داد که ادعاهای جعلی داشته باشند که از کلاهبرداران رومانوف زنده ماندهاند.[۳۹]
در رسانه
[ویرایش]رویس رایتون، نمایشنامه نویس، در سال ۱۹۷۸ دربارهٔ آنا اندرسون، من آن کسی هستم که هستم. مانند نمایشنامههای قبلی، اندرسون را به عنوان «شخصی با ارزش ذاتی که قربانی حرص و طمع و ترس دیگران شده» به تصویر میکشد و تلاشی برای تعیین هویت واقعی خود نداشتهاست.[۴۰]
باله سر کنت مک میلان، آناستازیا، که برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ اجرا شد، از من، آناستازیا، یک زندگینامه به عنوان الهام بخش استفاده کرد و "یک فانتزی دراماتیک دربارهٔ آنا اندرسون است، زنی که خود را آناستازیا میداند. . . . او چه در حافظه و چه در تخیل، قسمتهایی از گذشته آناستازیا را تجربه میکند . . . این سازه نوعی کابوس چرخان آزاد است که توسط شخصیت مرکزی قهرمان با بازی لین سیمور در کنار هم نگه داشته شدهاست.[۴۱] یک منتقد معاصر فکر میکرد که سیمور «پرتره پرتنش و عذابآور آنا اندرسون ناامید» کاملاً خارقالعاده و واقعاً تأثیرگذار است.[۴۲] آنا اندرسون همچنین در باله یوری واموس در سال ۱۹۹۲ برای تئاتر بازل، زیبای خفته به عنوان یک ابزار روایت استفاده شد. - آخرین دختر تزار، بر اساس زیبای خفته پیوتر ایلیچ چایکوفسکی نیز اثر دیگری از زندگی اوست.[۴۳]
پانویس
[ویرایش]- ↑ Coble et al. ; Godl (1998)
- ↑ Coble et al. ; Rogaev et al.
- ↑ Discovery solves mystery of last Czar's family, CNN, 30 April 2008, archived from the original on 21 May 2008, retrieved 1 July 2009
- ↑ Klier and Mingay, p. 93; Berlin Police report, quoted by Krug von Nidda in I, Anastasia, p. 89
- ↑ Klier and Mingay, p. 109; Kurth, Anastasia, pp. 10, 53
- ↑ Kurth, Anastasia, p. 270; Krug von Nidda in I, Anastasia, p. 273
- ↑ Berlin Police report, quoted by Krug von Nidda in I, Anastasia, p. 89
- ↑ Klier and Mingay, p. 93; Berlin Police report, quoted by Krug von Nidda in I, Anastasia, p. 89
- ↑ King and Wilson, pp. 82–84; Massie, p. 163
- ↑ Nurse Erna Buchholz and Dr Bonhoeffer quoted by Krug von Nidda in I, Anastasia, pp. 95–96
- ↑ I, Anastasia, p. 93; Klier and Mingay, p. 95
- ↑ Letter from Grünberg to his superior, Councillor Goehrke, quoted by Krug von Nidda in I, Anastasia, p. 92
- ↑ Kurth, Anastasia, pp. 151–153; Massie, p. 181
- ↑ Klier and Mingay, pp. 105–106; Kurth, Anastasia, pp. 151–153; Massie, p. 181
- ↑ Anderson's supporters claimed that Ernest Louis's hostility towards Anderson arose from her allegation that they had last met when he had visited Russia in 1916. Anderson claimed that in the midst of a war between Russia and Germany, Ernest Louis had visited Russia to negotiate a separate peace. Ernest Louis denied the allegation, which if true would have been tantamount to treason. There was no conclusive proof either way. (See: Klier and Mingay, pp. 100–101; Kurth, Anastasia, pp. 93–95; Massie, pp. 177–178; Krug von Nidda in I, Anastasia, pp. 127–129)
- ↑ Godl (1998); Klier and Mingay, p.108; Massie, p. 182
- ↑ Klier and Mingay, p. 108; Kurth, Anastasia, p. 202; Massie, p. 182
- ↑ Kurth, Anastasia, pp. 202–204
- ↑ King and Wilson, p. 208; Klier and Mingay, p. 109; Kurth, Anastasia, pp. 204–206
- ↑ Klier and Mingay, p. 109; Kurth, Anastasia, pp. 214–219; Massie, pp. 175–176, 181
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ Klier and Mingay, p. 127
- ↑ Kurth, Anastasia, pp. 271–279
- ↑ Klier and Mingay, p. 127; Kurth, Anastasia, p. 276
- ↑ Klier and Mingay, p. 115; Kurth, Anastasia, pp. 289–356
- ↑ Klier and Mingay, p. 128; Massie, p. 189
- ↑ King and Wilson, p. 236; Klier and Mingay, p. 115
- ↑ Klier and Mingay, p. 142; Kurth, Anastasia, p. 370; Massie, pp. 191–192
- ↑ King and Wilson, p. 246; Kurth, Anastasia, p. 375
- ↑ Kurth, Anastasia, p. 375; Massie, p. 192
- ↑ Massie, p. 192
- ↑ Klier and Mingay, p. 145
- ↑ Kurth, Anastasia, p. 381
- ↑ Klier and Mingay, p. 162; Kurth, Anastasia, p. 376
- ↑ King and Wilson, pp. 236–238; Klier and Mingay, p. 139; Kurth, Anastasia, p. 377
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Gill et al.
- ↑ Coble et al. ; Rogaev et al.
- ↑ Discovery solves mystery of last Czar's family, CNN, 30 April 2008, archived from the original on 21 May 2008, retrieved 1 July 2009
- ↑ King and Wilson, p. 67; Klier and Mingay, pp. 70–71, 82–84; Massie, pp. 144–145
- ↑ King and Wilson, p. 71; Klier and Mingay, pp. 84, 91; Massie, pp. 144–145
- ↑ Wardle, Irving (18 August 1978), "New angle on the Anastasia affair", The Times (60383): 10
- ↑ Percival, John (23 July 1971), "Reworked ballet short on dancing", The Times (58232): 16
- ↑ Percival, John (11 October 1971), "Anastasia", The Times (58295): 10
- ↑ Vàmos, Youri, Sleeping Beauty – Last Daughter of the Czar, archived from the original on 18 July 2011, retrieved 15 March 2010
منابع
[ویرایش]- I, Anastasia: An autobiography with notes by Roland Krug von Nidda translated from the German by Oliver Coburn, London: Michael Joseph, 1958
- Clarke, William (2007), Romanoff Gold: The Lost Fortune of the Tsars, Stroud: Sutton Publishing, ISBN 978-0-7509-4499-1
- Coble, Michael D; Loreille, Odile M; Wadhams, Mark J; Edson, Suni M; Maynard, Kerry; Meyer, Carna E; Niederstätter, Harald; Berger, Cordula; Berger, Burkhard (11 March 2009), "Mystery Solved: The Identification of the Two Missing Romanov Children Using DNA Analysis", PLoS ONE, 4 (3): e4838, Bibcode:2009PLoSO...4.4838C, doi:10.1371/journal.pone.0004838, PMC 2652717, PMID 19277206
- Gill, Peter; Ivanov, Pavel L. , Kimpton, Colin, Piercy, Romelle; Benson, Nicola; Tully, Gillian; Evett, Ian; Hagelberg, Erika; Sullivan, Kevin (February 1994), "Identification of the remains of the Romanov family by DNA analysis", Nature Genetics, 6 (2): 130–135, doi:10.1038/ng0294-130, PMID 8162066
{{citation}}
: نگهداری یادکرد:استفاده از پارامتر نویسندگان (link) - Godl, John (August 1998), "Anastasia: The Unmasking of Anna Anderson", The European Royal History Journal, Oakland: Arturo Beeche (VI): 3–8
- Godl, John (25 March 2000a), Remembering Anna Anderson, Boise, Idaho: Archimandrite Nektarios Serfes, archived from the original on 25 March 2009, retrieved 3 July 2009
- Godl, John (26 March 2000b), Remembering Anna Anderson: Part II, Boise, Idaho: Father Nektarios Serfes, archived from the original on 13 November 2010, retrieved 7 September 2009
- Gutterman, Steve (23 August 2007), Bones turn up in hunt for last czar's son, Associated Press, retrieved 3 July 2009
- Hall, Coryne (1999), Little Mother of Russia: A Biography of Empress Marie Feodorovna, London: Shepheard-Walwyn, ISBN 0-85683-177-8
- King, Greg; Wilson, Penny (2011), The Resurrection of the Romanovs, Hoboken: John Wiley & Sons, ISBN 978-0-470-44498-6
- Klier, John; Mingay, Helen (1995), The Quest for Anastasia, London: Smith Gryphon, ISBN 1-85685-085-4
- Kurth, Peter (1983), Anastasia: The Life of Anna Anderson, London: Jonathan Cape, ISBN 0-224-02951-7
- Kurth, Peter (1995), Tsar, Toronto: Little, Brown, ISBN 0-316-50787-3
- Lovell, James Blair (1991), Anastasia: The Lost Princess, London: Robson Books, ISBN 0-86051-807-8
- Massie, Robert K. (1995), The Romanovs: The Final Chapter, London: Random House, ISBN 0-09-960121-4
- Rogaev, Evgeny I; Grigorenko, Anastasia P; Moliaka, Yuri K; Faskhutdinova, Gulnaz; Goltsov, Andrey; Lahti, Arlene; Hildebrandt, Curtis; Kittler, Ellen LW; Morozova, Irina (31 March 2009), "Genomic identification in the historical case of the Nicholas II royal family", Proceedings of the National Academy of Sciences, 106 (13): 5258–5263, Bibcode:2009PNAS..106.5258R, doi:10.1073/pnas.0811190106, PMC 2664067, PMID 19251637
- Sieff, Martin (1 May 2008), Romanov mystery finally solved, United Press International, archived from the original on 24 June 2009, retrieved 3 July 2009
- Stoneking, Mark; Melton, Terry; Nott, Julian; Barritt, Suzanne; Roby, Rhonda; Holland, Mitchell; Weedn, Victor; Gill, Peter; Kimpton, Colin (9 January 1995), "Establishing the identity of Anna Anderson Manahan", Nature Genetics, 9 (1): 9–10, doi:10.1038/ng0195-9, PMID 7704032
- Sykes, Bryan (2001), The Seven Daughters of Eve, New York: Norton, ISBN 0-393-02018-5
- Tucker, William O. Jr. (5 July 2007), "Jack & Anna: Remembering the czar of Charlottesville eccentrics", The Hook, Charlottesville, Virginia: Better Publications LLC, archived from the original on 25 February 2014, retrieved 3 July 2009
- Van der Kiste, John; Hall, Coryne (2002), Once A Grand Duchess: Xenia, Sister of Nicholas II, Phoenix Mill: Sutton Publishing, ISBN 0-7509-2749-6
- Welch, Frances (2007), -9780393065770 A Romanov Fantasy: Life at the Court of Anna Anderson, New York: W.W. Norton & Co, ISBN 978-0-393-06577-0
{{citation}}
: Check|url=
value (help)
پیوند به بیرون
[ویرایش]- Anna Anderson Exposed: Busting the Myth of the most infamous royal imposter, archived from the original on 5 March 2008
- LIFE Magazine article, 14 February 1955
- Newspaper clippings about Anna Anderson in the 20th Century Press Archives of the ZBW