پرش به محتوا

انگشتان و پاهای پرندگان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
برکه‌نورد آفریقایی. انگشتان بسیار بلند دارد[۱] و پنجه‌ها به پخش وزن برکه‌نورد در یک منطقه وسیع کمک می‌کند تا بتواند روی برگ‌های شناور راه برود.[۲]

کالبدشناسی پاها و انگشتان پرنده (به انگلیسی: Bird feet and legs) متنوع است و امکانات بسیاری را برای انجام کارکردهای متنوعی دربر می‌گیرد.[۱]

بیشتر پرندگان به عنوان جانوران پنجه‌رو طبقه‌بندی می‌شوند، به این معنی که آنها به جای کل پا، روی انگشتان خود راه می‌روند.[۳][۴] برخی از استخوان‌های پایینی پا (دیستال‌ها و بیشتر استخوان‌های کف پا) به هم می‌پیوندند تا استخوان مچی‌کفی را تشکیل دهند (بخش سوم پا، مخصوص پرندگان).[۵][۶] استخوان‌های بالایی پا (پرگزیمال) به نوبه خود با استخوان درشت‌نی ترکیب می‌شوند تا استخوان ساق پا را تشکیل دهند، زیرا با گذشت زمان سانترالیا ناپدید شد.[۷][۶][۴][۸] نازک‌نی نیز کاهش یافت.[۵]

پاها به یک مجموعه قوی متشکل از کمربند لگنی متصل می‌شوند که به‌طور گسترده با استخوان یکنواخت ستون مهره‌ها (همچنین مخصوص پرندگان) به نام سینساکروم ساخته شده‌است که از برخی از استخوان‌های جوش‌خورده ساخته شده‌است.[۸][۹]

اسکلت پای چپ پرنده و کمربند لگنی

اندام‌های عقبی

[ویرایش]

پرندگان به‌طور کلی جانورانی پنجه‌رو هستند که روی انگشتان پا هستند،[۷][۱۰] که بر ساختار اسکلت پاهای آنها تأثیر می‌گذارد. آنها تنها از اندام عقبی خود برای راه رفتن استفاده می‌کنند (دوپایی).[۲] اندام‌های جلویی آنها به بال تبدیل شد. بیشتر استخوان‌ها در پای پرندگان (به استثنای انگشتان پا) به یکدیگر یا با استخوان‌های دیگر جوش می‌خورند و در طول زمان کارکرد خود را تغییر داده‌اند.

استخوان تارسومتاتارسوس (استخوان مچی‌کفی؛ قلم پا)

[ویرایش]

برخی از استخوان‌های پایینی پا به هم می‌پیوندند تا استخوان مچی‌کفی را تشکیل دهند - بخش سوم پا که مخصوص پرندگان است.[۸] از دیستال‌ها و استخوان‌های کف پا ادغام‌شده II, III و IV تشکیل شده‌است.[۶] متاتارسوس I به عنوان پایه اولین انگشت پا جدا می‌ماند.[۴] تارسومتارسوس ناحیه کشیده پا است که به ساق پا طول بیشتری می‌دهد.[۷]

استخوان تیبیوتارسوس (ساق پا)

[ویرایش]

استخوان‌های بالایی پا (پرگزیمال) با استخوان درشت‌نی ترکیب‌شده و تیبیوتارسوس را تشکیل می‌دهند، در حالی که سانترالیا وجود ندارد.[۵][۶] سمت جلویی (پیشانی) انتهای پشتی تیبیوتارسوس (در زانو) دارای بزرگ‌شدگی بیرون‌زده‌است که تاج دمی نامیده می‌شود.[۲]

کشکک

[ویرایش]

در زانو بالای تاج cnemial، کشکک (کاسه زانو) قرار دارد.[۴] برخی از گونه‌ها کشکک ندارند، گاهی تنها یک تاج زانو دارند. در کشیم‌ها هم کشکک طبیعی و هم یک امتداد تاج دمی وجود دارد.[۲]

نازک‌نی

[ویرایش]

نازک‌نی کوچک شده و به شدت به استخوان درشت نی می‌چسبد و معمولاً به دو سوم طول آن می‌رسد.[۲][۷][۸] تنها پنگوئن‌ها نازک‌نی تمام قد دارند.[۴]

زانو و مچ پا

[ویرایش]
جوجه Pelargopsis capensis با پد پاشنه

مفصل زانوی پرنده بین استخوان ران و استخوان درشت نی (یا بهتر است بگوییم تیبیوتارسوس) به سمت جلو است، اما در داخل پرها پنهان است. " پاشنه " رو به عقب (مچ پا) که به راحتی قابل دیدن است، مفصلی بین تیبیوتارسوس و تارسوماتارسوس است.[۳][۴] مفصل درون تارسوس در برخی از خزندگان نیز وجود دارد. در اینجا شایان ذکر است که نام «زانوی کلفت» در اعضای خانواده چاخ‌لقان به دلیل بزرگ بودن پاشنه آنها اشتباه است.[۲][۸]

جوجه‌های راسته‌های سبزقباسانان و دارکوب‌سانان دارای قوزک‌هایی هستند که با پوسته‌ای سخت با غده‌هایی به نام پد پاشنه پوشیده شده‌اند. آنها از پد پاشنه برای به هم زدن داخل کاوآشیان‌ها یا سوراخ‌های لانه استفاده می‌کنند.[۱۱][۱۲]

انگشتان پا و کف‌پای جوش‌نخورده

[ویرایش]
شترمرغ تنها پرنده‌ای است که دارای پای دوانگشتی (دیداکتیل) است.[۲]

بیشتر پرندگان دارای چهار انگشت هستند که معمولاً سه انگشت آن رو به جلو و یکی به سمت عقب است.[۷][۱۰][۸] در یک پرنده معمولی، آنها به ترتیب از ۳٬۴، ۵ و ۲ بند انگشت تشکیل شده‌اند.[۲] برخی از پرندگان، مانند تلیله سفید، تنها انگشتان پای رو به جلو دارند. به این پاها سه‌انگشتی (تری‌داکتیل) می‌گویند. دیگران، مانند شترمرغ، تنها دو انگشت دارند (پاهای دیداکتیل).[۲][۴] اولین انگشت که انگشت پشتی نامیده می‌شود، هم‌ساخت با انگشت شست پا در انسان است.[۷][۱۰]

پنجهها روی بند انتهایی هر انگشت قرار دارند.[۴] آنها از یک پودوتکای کراتینی یا غلاف کراتینه شاخی تشکیل شده[۲] و بخشی از اسکلت نیستند.

پای پرنده همچنین دارای یک یا دو استخوان کف‌پایی است که در استخوان مچی‌کفی به هم جوش‌خورده نیستند.[۸]

کمربند لگنی و مهره‌های کمر

[ویرایش]

پاها به یک مجموعه بسیار قوی و سبک وصل شده‌اند که شامل کمربند لگنی است که به‌طور گسترده با استخوان یکنواخت ستون فقرات به نام سینساکروم ترکیب شده‌است،[۷][۱۰] که مخصوص پرندگان است. سینساکروم از بخش کمری که با ساکرال، برخی از اولین بخش‌های دمی، و گاهی یکی دو بخش آخر مهره‌های سینه‌ای، بسته به گونه‌ها ترکیب می‌شود، ساخته می‌شود (پرندگان در مجموع بین ۱۰ تا ۲۲ مهره دارند).[۹] به جز استخوان‌های شترمرغ و شترمرغ آمریکایی، استخوان‌های شرمگاهی به یکدیگر متصل نمی‌شوند و تخم‌گذاری را آسان می‌کنند.[۸]

سفتی و کاهش جرم

[ویرایش]

همجوشی تک‌تک استخوان‌ها به ساختارهای محکم و سفت و سخت مشخص است.[۱][۷][۱۰]

بیشتر استخوان‌های اصلی پرندگان به‌طور گسترده‌ای هوادار می‌شوند. آنها دارای تعداد زیادی کیسه هوا هستند که به کیسه‌های هوای ریوی دستگاه تنفسی متصل هستند.[۱۳] فضای داخلی اسفنجی آنها نسبت به جرمشان قوی است.[۲][۷] تعداد استخوان‌های هوادار (پنوماتیک) به گونه بستگی دارد. هوادار بودن استخوان در پرندگان شیرجه‌رو اندک است یا وجود ندارد.[۱۴] برای نمونه، در اردک دم‌دراز، استخوان‌های پا و بال‌ها برخلاف برخی از استخوان‌های دیگر، هوادار نیستند، در حالی که غواص‌ها و طوطی دریایی اسکلت‌های حجیم‌تری دارند که استخوان‌های هوادهی ندارند.[۱۵][۱۶] شترمرغ بی‌پرواز و شترمرغ استرالیایی دارای استخوان ران هوادار هستند و تا کنون این تنها استخوان هوادار شناخته‌شده در این پرندگان[۱۷] به جز مهره‌های گردنی شترمرغ است.[۱۳]

جوش‌خوردگی (فیوژن؛ که سبب سفتی می‌شود) و استخوان‌های توخالی (پنوماتیک؛ که سبب کاهش جرم می‌شود) برخی از سازگاری‌های پرندگان برای پرواز هستند.[۱][۷]

پیمایش کف‌رو

[ویرایش]

بیشتر پرندگان، به جز غواص و کشیم، پنجه‌رو هستند، نه کف‌رو.[۲] همچنین جوجههای داخل لانه می‌توانند از کل پا (انگشت پا و استخوان مچی‌کفی) با پاشنه روی زمین استفاده کنند.[۴]

غواص‌ها تمایل دارند به این طریق راه بروند زیرا پاها و لگن آنها برای شنا بسیار تخصصی است. آنها لگن باریکی دارند که نقطه اتصال استخوان ران را به عقب حرکت می‌دهد و استخوان تیبیوتارسوس آنها بسیار بلندتر از استخوان ران است. این کار پاها (انگشتان) را به پشت مرکز جرم بدن غواص منتقل می‌کند. آنها معمولاً با فشار دادن خود به سینه راه می‌روند. غواص‌های بزرگ‌تر نمی‌توانند از زمین بلند شوند.[۱۰] با این حال، این موقعیت برای شنا بسیار مناسب است زیرا پاهای آنها مانند پروانه قایق موتوری در عقب قرار دارد.[۲]

کشیم‌ها و بسیاری دیگر از پرندگان آبزی استخوان ران کوتاه‌تری دارند و لگن کم و بیش باریکی نیز دارند، که این تصور را ایجاد می‌کند که پاهای آن‌ها مانند غواص‌ها به عقب چسبیده‌است.[۲]

طوطی خاکستری با پاهای نامتقارن (زیگوداکتیل)، نشیمنگاه را می‌گیرد.
پاهای پرده‌دار – فلامینگوی شیلی.
پاهای سراسرپرده‌دار – بوبی پاآبی
کشیم کاکلی بزرگ. پاها در غواص‌ها[۲] و کشیم‌ها[۲][۷] در بخش عقبی بدن قرار می‌گیرند - یک محل نیرومند برای شنا در زیر آب،[۷] اما یک نقص برای راه رفتن.
پای برفی مانند باقرقره پرپای بیدی، سازگاری برای راه رفتن روی برف است.[۱]

از آنجایی که اندام‌های جلویی پرندگان بال هستند، بسیاری از عملکردهای اندام جلویی توسط ماهیچه و اندام عقبی انجام می‌شود.[۱۰] پیشنهاد شده‌است که اندام‌های عقبی در پرواز به عنوان شتاب‌دهنده هنگام برخاستن از زمین مهم هستند.[۱۸][۱۹] برخی از عملکردهای پا و انگشتان، از جمله عملکردهای معمولی و خاص پرندگان، عبارتند از:

چینش انگشتان پا

[ویرایش]
چینش انگشتان پا در پای راست پرنده

چینش انگشتان پا در پرندگان عبارتند از:

رایج‌ترین چینش پا جلوسه‌انگشتی است و دومین چینش در میان پرندگان شاخه‌نشین، چینش ناهمسان‌انگشتی است.[۳][۷][۲۱]

پرده و پره داشتن در پای راست پرنده

برخی از پرندگان مانند کاکایی، حواصیل، مرغابی یا غاز می‌توانند دمای خود را از طریق پاهای خود تنظیم کنند.[۱][۲]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ Gill, Frank B. (2001). Ornithology (2md ed.). New York: W.H. Freeman and Company. ISBN 978-0-7167-2415-5. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Gill01» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ ۲٫۱۱ ۲٫۱۲ ۲٫۱۳ ۲٫۱۴ ۲٫۱۵ ۲٫۱۶ ۲٫۱۷ ۲٫۱۸ ۲٫۱۹ ۲٫۲۰ ۲٫۲۱ ۲٫۲۲ Kochan, Jack B. (1994). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Kochan94» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  3. ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ Kochan (1994); Proctor & Lynch (1993); Elphick et al (2001)
  4. ۴٫۰۰ ۴٫۰۱ ۴٫۰۲ ۴٫۰۳ ۴٫۰۴ ۴٫۰۵ ۴٫۰۶ ۴٫۰۷ ۴٫۰۸ ۴٫۰۹ ۴٫۱۰ Kowalska-Dyrcz, Alina (1990). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Dict90_1» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Proctor & Lynch (1993); Kowalska-Dyrcz (1990); Dobrowolski et al (1981)
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Romer, Alfred Sherwood; Parsons, Thomas S. (1977). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Romer77» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  7. ۷٫۰۰ ۷٫۰۱ ۷٫۰۲ ۷٫۰۳ ۷٫۰۴ ۷٫۰۵ ۷٫۰۶ ۷٫۰۷ ۷٫۰۸ ۷٫۰۹ ۷٫۱۰ ۷٫۱۱ ۷٫۱۲ ۷٫۱۳ Proctor, Noble S. ; Lynch, Patrick J. (1993). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Proctor93» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ Dobrowolski, Kazimierz A. ; Klimaszewski, Sędzimir M. ; Szelęgiewicz, Henryk (1981). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Dobrowolski81» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ Kowalska-Dyrcz, Alina (1990). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Dict90_2» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  10. ۱۰٫۰۰ ۱۰٫۰۱ ۱۰٫۰۲ ۱۰٫۰۳ ۱۰٫۰۴ ۱۰٫۰۵ ۱۰٫۰۶ ۱۰٫۰۷ ۱۰٫۰۸ ۱۰٫۰۹ ۱۰٫۱۰ Elphick, John B. ; Dunning, Jack B. Jr. ; Sibley, David Allen (2001). خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «SibleyBeh01» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  11. Munn, Philip W. (1 January 1894). "On the Birds of the Calcutta District". Ibis. 36 (1): 39–77. doi:10.1111/j.1474-919x.1894.tb01250.x. ISSN 1474-919X.
  12. Chasen, F. N. (1923). "On The Heel-Pad in certain Malaysian Birds". Journal of the Malayan Branch of the Royal Asiatic Society. 1 (87): 237–246. JSTOR 41559544.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Wedel, Mathew J. (2003).
  14. Schorger, A. W. (September 1947).
  15. Fastovsky, David E. ; Weishampel, David B. (2005).
  16. Gier, H. T. (1952).
  17. Bezuidenhout, A.J. ; Groenewald, H.B. ; Soley, J.T. (1999).
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Earls, Kathleen D. (Feb 2000).
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ Whitfield, John (10 March 2000).
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ ۲۰٫۴ Gill (2001); Kochan (1994); Proctor & Lynch (1993); Elphick et al (2001)
  21. Kalbe, Lothar (1983).