قرلغها
دودمان قرلغها قرلقیان | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۲۳۸–۱۲۲۶ | |||||||||||||
مسکوکات سیفالدین الحسن (۱۲۳۹–۱۲۴۹)، حاکم قرلوغها. سند منت. به نام الظاهربالله خلیفه عباسی. ضرب شده در ۱۲۲۵–۱۲۲۶ م.
| |||||||||||||
پایتخت | غزنی، بینبان (بامیان) | ||||||||||||
زبان(های) رایج | خط نگری (نوشتاری) | ||||||||||||
دین(ها) | اسلام | ||||||||||||
حکومت | سلطنت | ||||||||||||
ملک، خان | |||||||||||||
• ۱۲۳۸–۱۲۴۹ | سیفالدسن حسن قرلغ | ||||||||||||
• ۱۲۴۹–۱۲۵۹ | نصرالدین محمد قرلغ | ||||||||||||
تاریخ | |||||||||||||
• بنیانگذاری | ۱۲۳۸ | ||||||||||||
• فروپاشی | ۱۲۲۶ | ||||||||||||
واحد پول | جیتال | ||||||||||||
| |||||||||||||
امروز بخشی از | افغانستان پاکستان |
قَرلُغها یکی از قبایل ترک بودند که مناطق غزنی، اراضی بامیان و دره کورم (غزنه، بنبان و کرمان) را تحت کنترل خود داشتند و یک سلسله و قلمرو مسلمان امیر نشین را برای مدت کوتاه از ۱۲۲۴ تا ۱۲۲۶ میلادی تأسیس نمودند. قرلغها (ترکهای قرلغ) از سمت شمال آمدند تا همراه با ارتشهای علاء الدین محمد خوارزمشاه که پادشاه خوارزم بود در مناطق هزارهجات ساکن شدند.
پادشاهی قرلغها در طول حیات خود بهعنوان یک حکومت حائل میان دو همسایه قدرتمند خود عمل نمود، سلطان نشین دهلی در شرق و جنوب و امپراطوری مغول در شمال و غرب.[۱] قرلغها با داشتن یک مَلِک در تخت پادشاهی، همواره وفاداری خود را نسبت به همسایگان قدرتمند تغییر میدادند و با بهکارگیری یک سیاست متوازن توانستند به یک رابطه مهم تجاری میان مغولهای آسیایی مرکزی و اراضی شبهقاره هند مبدل شوند. یکی از شواهد مبنی بر شکوفایی قرلغها عبارت از ضرب سکههای قابل-توجه منتسب به دودمان آنها است، که یافت شدهاند.[۲]
تاریخچه
[ویرایش]تأسیس پادشاهی
[ویرایش]تأسیس پادشاهی قرلغ ناشی از مشکلات متلاطم قدرت در دهه دوازدهم و سیزدهم میلادی در خراسان بزرگ بود، که در نتیجه آن امپراطوری غوری به سلطنت دهلی و مغول راه داده بودند. مناطق پیشاور و دره کرم به سرعت تحت حاکمیت معزالدین محمد غوری، تاج الدین ییلدز، ناصرالدین قباچه، ایلتتمش، چنگیز خان، جلالالدین خوارزمشاه و سپس دوباره التتمش دست به دست شده و در نهایت التتمش آن را به بخشی از سلطان نشین دهلی ضمیمه کرد. سلطان دهلی که رضیه سلطانه نام داشت سیف الدین الحسن قرلغ را بهعنوان حاکم غزنی انتخاب کرد، اما وی در ۱۲۳۸ میلادی از سلطنت دهلی جدا شد و استقلال پادشاهی قرلغها که بر غزنی، بامیان و کرمان حکومت میکرد، را اعلام نمود.
پس از یورش مغول
[ویرایش]قرلغها پس از یورش مغولها و در نتیجه خلأ قدرت دهه قبل به سرعت دوباره رشد نمودند. آنها مناطق به خاک یکسان شده را دوباره پُر از جمعیت نمودند و بازسازی و اداره کردند، بهویژه شهر بامیان را که در اثر محاصره ۱۲۲۱ بامیان توسط چنگیز خان کاملاً ویران شده بود، دوباره بازسازی نموده و آن را به یک دژ مستحکم مبدل کردند.
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ André Wink (1997). Al-Hind the Making of the Indo-Islamic World: The Slave Kings and the Islamic Conquest: 11Th-13th Centuries. BRILL. ISBN 978-90-04-10236-1.
- ↑ Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1908). Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland. Cambridge University Press for the Royal Asiatic Society. pp. 389–408. JSTOR 25210587. Retrieved 2016-06-13.