leben
ظاهر
آلمانی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]- آیپا: ˈleːbn̩
خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.بادن-وورتمبرگ (پرونده)
خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد. (ˈleːbn̩)برلین (پرونده)
خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.هامبورگ (پرونده)
خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد. (ˈleːbm̩)برلین (پرونده)
فعل
[ویرایش]leben
- زندگی کردن
- Shirin ist Iranerin, aber sie lebt in Frankreich.
- شیرین ایرانی است اما او در فرانسه زندگی می کند.
- Shirin ist Iranerin, aber sie lebt in Frankreich.