پرش به محتوا

امارت اسلامی افغانستان (۱۹۹۶–۲۰۰۱)

مختصات: ۳۳°۵۶′ شمالی ۶۶°۱۱′ شرقی / ۳۳٫۹۳۳°شمالی ۶۶٫۱۸۳°شرقی / 33.933; 66.183
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
امارت اسلامی افغانستان

دِ افغانستان اسلامی امارت
افغانستان
۱۹۹۶–۲۰۰۱
سرود: موسیقی غیرقانونی بود[۱]
موقعیت افغانستان
وضعیترسمیت محدود
پایتخت
بزرگترین شهرکابل
زبان(های) رسمی
دین(ها)
اسلام سنی
نام(های) اهلیتافغان
حکومتحکومت اسلامی، تمامیت‌خواهی، حاکمیت دینی، اداره شده توسط شورا[۴]
امیرالمؤمنین[۵][۶][۷]
رئیس شورای عالی[۸][۹][۱۰]
 
• ۱۹۹۶–۲۰۰۱
ملا عمر
رئیس‌الوزرا 
• ۱۹۹۶–۲۰۰۱
محمد ربانی
• ۲۰۰۱
عبدالکبیر (موقت)
قوه مقننههیچ
دوره تاریخیجنگ داخلی افغانستان (۲۰۰۱–۱۹۹۶) / جنگ با تروریسم
• محمد عمر امیرالمؤمنین اعلام شد
۳ آوریل ۱۹۹۶
۲۷ سپتامبر[۱۱] ۱۹۹۶
• تغییر نام به «امارت»
۲۹ اکتبر ۱۹۹۷
۷ اکتبر ۲۰۰۱
۱۳ نوامبر ۲۰۰۱
۱۷ دسامبر ۲۰۰۱
مساحت
۲۰۰۰۵۸۷٬۵۷۸ کیلومتر مربع (۲۲۶٬۸۶۵ مایل مربع)
جمعیت
• ۲۰۰۱
۲۶٬۸۱۳٬۰۵۷
واحد پولافغانی
پیش‌شماره تلفنی+۹۳
کد ایزو ۳۱۶۶AF
پیشین
پسین
دولت اسلامی افغانستان
دولت موقت افغانستان
امروز بخشی ازافغانستان

امارت اسلامی افغانستان[۱۲] (پشتو: دِ افغانستان اسلامی امارت) یک حکومت اسلامی با رسمیت محدود بود، که در سپتامبر ۱۹۹۶ پس از سقوط کابل به دست طالبان ایجاد شد و تا سال ۲۰۰۱ در افغانستان حکومت کرد. امارت اسلامی افغانستان در اوج خود ۹۰ درصد از کشور را تحت کنترل داشت؛ مناطق باقیمانده در شمال شرقی تحت کنترل ائتلاف شمال بود، که به عنوان ادامهٔ دولت اسلامی افغانستان به رسمیت شناخته شد.[۱۳] پس از حملات ۱۱ سپتامبر و متعاقباً اعلام «جنگ علیه تروریسم» از سوی ایالات متحده، مخالفت بین‌المللی با رژیم به شدت افزایش یافت و به رسمیت شناختن دیپلماتیک این حکومت توسط امارات متحده عربی و پاکستان لغو شد.

این حکومت در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۱ توسط ائتلاف شمال، که دو ماه قبل از سوی آیساف پس از حمله آمریکا تقویت شده بود، سرنگون شد. طالبان در ارتباطات رسمی‌اش در بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ از امارت اسلامی افغانستان استفاده می‌کرد.[۱۴]

تاریخ

[ویرایش]

ظهور طالبان و امارت اسلامی افغانستان معلول هرج و مرج و جنگ‌های داخلی در افغانستان پس از تهاجم شوروی بود. این جنبش به عنوان یک جنبش سیاسی-مذهبی اسلامی و پشتون‌گرایی متشکل از طلبه‌هایی در جنوب افغانستان آغاز شد. طالبان با پشتوانه قریب به اتفاق پشتون‌ها، رسوم قبیلوی پشتونوالی را با عناصری از آموزه‌های سلفی در هم آمیختند تا یک ایدئولوژی اسلام گرایانه ضد غربی و ضد مدرن را شکل دهند و با آن در افغانستان حکومت کنند.[۱۵] این سازمان از همسایه خود، پاکستان، و همچنین از عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت دریافت می‌کرد.

درگیری‌های قومی

[ویرایش]

طالبان بسیاری از دیگر جوامع قومی افغانستان را بیگانه می‌دانستند. مردم پشتون بزرگترین گروه قومی در افغانستان هستند و اکثریت قریب به اتفاق اعضای طالبان را تشکیل می‌دادند. با پیشرویی طالبان از مناطق جنوبی و جنوب شرقی، پیشرویی آنها کندتر و با مقاومت بیشتری روبرو شدند. ایدئولوژی آنها اسلام دیوبندی، که با اصول قبیلوی پشتونالی ادغام شده بود، توسط سایر اقوام افغانستان به عنوان بیگانه تلقی شد.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] جنگ‌های طالبان با شبه نظامیان هزاره در مزارشریف نمونه‌ای از این تنش‌های قومی بود.[۲۰][۲۱]

حکومت

[ویرایش]
یک نقشه آلمانی که اوضاع سیاسی افغانستان در پاییز سال ۱۹۹۶، پس از سقوط کابل بدست طالبان، را نشان می‌دهد.
نقشه سیاسی افغانستان در اکتبر سال ۲۰۰۱، کمی قبل از تهاجم آمریکا

پس از گسترش قلمروی طالبان از قندهار، سرانجام کابل در سال ۱۹۹۶ توسط این گروه تصرف شد. در پایان سال ۲۰۰۰، طالبان ۹۰ درصد از کشور را در کنترل خود داشتند، به غیر از سنگرهای مخالفان (اتحاد شمالی) که عمدتاً در گوشه شمال شرقی ولایت بدخشان متشکل می‌شدند. مناطق تحت کنترل مستقیم طالبان عمدتاً شهرها و شاهراه‌های مهم افغانستان بودند. خانها و جنگ سالاران قبیله عملاً بر شهرهای کوچک مختلف، روستاها و مناطق روستایی کنترل مستقیم داشتند.[۲۲] طالبان در صدد برقراری قانون و نظم و اعمال تفسیر دقیق از شریعت اسلامی و احکام شرعی ملا محمد عمر بر کل کشور افغانستان بودند.[۱]

در طول تاریخ پنج ساله امارت اسلامی، رژیم طالبان شریعت را مطابق مکتب فقهی حنفی و احکام شرعی ملاعمر تفسیر کرد.[۱] طالبان گوشت خوک و مشروبات الکلی، بسیاری از فناوری‌های مصرف‌کننده مانند موسیقی،[۱] تلویزیون،[۱] و فیلم،[۱] و همچنین بیشتر انواع هنر مانند نقاشی یا عکاسی،[۱] مشارکت زنان و مردان در ورزش‌ها،[۱] از جمله فوتبال و شطرنج؛[۱] ممنوع شد. فعالیتهای تفریحی مانند بادبادک بازی و نگهداری کبوتر یا سایر حیوانات خانگی نیز ممنوع شد و طبق حکم طالبان این پرندگان کشته می‌شدند.[۱] سالن‌های سینما تعطیل شدند و به عنوان مساجد مورد استفاده قرار گرفتند.[۱] جشن سال نو کریسمس و نوروز ممنوع بود.[۱] گرفتن عکس و نمایش تصاویر یا پرتره ممنوع بود، زیرا طالبان آن را نوعی بت‌پرستی می‌دانستند.[۱] زنان از کار کردن منع شدند،[۱] حضور دختران در مدارس یا دانشگاه‌ها ممنوع شد،[۱] برقع و چادر هم برای زنان اجباری شد و باید با همراهی یک مرد، از خانه خارج می‌شدند. کسانی هم که این محدودیت‌ها را نقض می‌کردند مجازات می‌شدند.[۱] تراشیدن ریش مردان ممنوع شد و مردان باید ریش خود را بر اساس میل طالبان رشد می‌دادند و آنها را بلند نگه دارند و در بیرون از خانه عمامه می‌پوشیدند.[۱][۲۳] کمونیست‌ها به‌طور سیستماتیک اعدام می‌شدند. نماز اجباری شد و کسانی که بعد از اذان به وظیفه شرعی احترام نمی‌گذاشتند، دستگیر می‌شدند.[۱] قمار ممنوع شد،[۱] و سارقان با قطع دست یا پای خود مجازات می‌شدند.[۱] در سال ۲۰۰۰، ملا عمر رهبر طالبان رسماً کشت تریاک و قاچاق مواد مخدر را در افغانستان ممنوع کرد.[۱][۲۴][۲۵] طالبان تا سال ۲۰۰۱ تقریباً باعث از بین رفتن اکثریت تولید تریاک جهانی (۹۹٪) شدند.[۲۴][۲۵][۲۶] تحت حکومت طالبان در افغانستان، هم مصرف‌کنندگان و هم فروشندگان مواد مخدر تحت تعقیب شدید بودند.[۱]

وزیران و معاونان کابینه ملاهایی با «تحصیلات مدرسه» بودند. تعدادی از آنها، مانند وزیر بهداشت و رئیس بانک دولتی، در درجه اول فرماندهان نظامی بودند که آماده بودند در مواقع لزوم پست‌های اداری خود را برای جنگ ترک کنند. عقب‌نشینی‌های نظامی که آنها را در پشت خطوط حبس یا منجر به مرگ آنها می‌شد، هرج و مرج را در دولت ملی افزایش می‌داد.[۲۷] در سطح ملی، "همه بوروکرات‌های ارشد تاجیک، ازبک و هزاره " "با پشتون‌ها، اعم از واجد شرایط یا غیر واجد شرایط" جایگزین شدند. در نتیجه، وزارتخانه‌ها "عملا فعالیت خود را متوقف کردند".[۲۸] رشید حکومت طالبان را "یک جامعه مخفی مرموز و دیکتاتور با رهبری قندهاری هاً توصیف می‌کند. "[۲۹] همان‌طور که سخنگوی آنها توضیح داد، آنها انتخابات برگزار نمی‌کردند:

اصول شریعت اجازه فعالیت‌های سیاسی و احزاب سیاسی را نمی‌دهد. به همین دلیل است که ما هیچ حقوق و دستمزدی به مقامات دولتی و سربازان نمی‌دهیم، فقط غذا، لباس، کفش و سلاح داریم. ما می‌خواهیم زندگی‌ایی مانند زندگی پیامبر در ۱۴۰۰ سال کنیم و جهاد حق ماست. ما می‌خواهیم زمان پیامبر را بازآفرینی کنیم و ما فقط آنچه را که مردم افغانستان در ۱۴ سال گذشته می‌خواستند انجام می‌دهیم.[۳۰]

آنها فرایند تصمیم‌گیری خود را بر اساس شورای قبیلوی پشتونی (جرگه)، همراه با الگوی اولیه اسلامی، اتخاذ کردند. پس از بحث، اجماع «مؤمنان» ایجاد شد.[۳۱]

با افزایش قدرت طالبان، تصمیمات ملاعمر بدون مشورت با جرگه و بدون مشورت با دیگر نقاط کشور اتخاذ می‌شد. یکی از این موارد رد تصمیم لویه جرگه در مورد اخراج اسامه بن لادن است. ملاعمر تنها دو بار در زمان قدرت، از پایتخت کابل دیدن کرد. به جای انتخابات، مشروعیت رهبر آنها با بیعت گرفتن، با الهام از دوران پیامبر و چهار خلیفه اول، ناشی می‌شد. در ۴ آوریل ۱۹۹۶، ملا عمر، برای اولین بار در ۶۰ سال گذشته، عبایی منسوب به محمد به نام «خرقهٔ مبارک» را از حرم خرقه شریف برداشت و در حالی که آن را پوشیده بود بر پشت بام ساختمانی در مرکز قندهار ظاهر شد.هم‌زمان صدها آخوند پشتون در پایین، به عنوان بیعت و به رسمیت شناختن رهبری او، فریاد می‌زدند "امیر المومنین!". ملا وکیل، سخنگوی طالبان توضیح داد:

تصمیمات بر اساس توصیه امیرالمؤمنین است. برای ما مشورت لازم نیست. ما معتقدیم که این با شرع مطابقت دارد. ما به نظر امیر پایبندیم حتی اگر او به تنهایی این نظر را داشته باشد. رئیس دولت نخواهد بود. در عوض یک امیرالمؤمنین وجود خواهد داشت. ملاعمر بالاترین مقام خواهد بود و دولت قادر نخواهد بود هر تصمیمی را که او با آن موافق نیست اجرا کند. انتخابات عمومی با شریعت ناسازگار است و بنابراین ما آن را قبول نداریم.[۳۲]

طالبان چندان مایل به تقسیم قدرت نبودند و از آنجا که اعضای عمده آنها پشتون بودند، قوم آنها بر ۶۰ درصد اقوام دیگر افغانستان، به عنوان قوم حاکم، حکومت می‌کردند. بر تشکیلات محلی، مانند شورای شهر کابل[۲۹] یا هرات،[۳۳] وفاداران طالبان، و نه نخبگان محلی، تسلط داشتند، حتی زمانی که پشتو زبانان طالب نمی‌توانستند تقریباً با نیمی از جمعیت افغانستان، که به زبان فارسی یا سایر زبان‌های غیر پشتون صحبت می‌کردند، ارتباط برقرار کنند.[۳۳] منتقدان شکایت کردند که «عدم حضور نمایندگان محلی در مدیریت شهری باعث شد که طالبان به عنوان یک نیروی اشغالگر ظاهر و انگاشته شود».[۲۸]

روابط بین‌الملل

[ویرایش]

امارت اسلامی افغانستان در مورد روابط خود با بقیه جهان، سیاست انزواطلبی را در پیش گرفت: «طالبان به عدم دخالت در امور دیگر کشورها اعتقاد دارند و به‌طور مشابه هیچ مداخله خارجی در امور داخلی کشورشان را نمی‌خواهند».[۱] تنها پاکستان، ترکمنستان،[۳۴][۳۵] عربستان سعودی و امارات متحده عربی دولت طالبان را به رسمیت شناختند.[۳۶] سازمان ملل متحد حاضر به رسمیت شناختن طالبان نشد و همچنان دولت اسلامی افغانستان را به عنوان دولت قانونی افغانستان به رسمیت می‌شناخت.

روابط بین امارت اسلامی افغانستان و ایران در سال ۱۹۸۸، پس از تصرف کنسولگری ایران در مزارشریف و کشتار دیپلمات‌های ایرانی، بدتر شد. در پی این حادثه، ایران تهدید کرد که با تجمع نیروهای نظامی در نزدیکی مرز افغانستان به افغانستان حمله خواهد کرد.

طالبان همچنین در زمینه نفت، برق و گاز با ترکمنستان به عنوان بخشی از خط لولهٔ ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند وارد توافق شد.

تخریب تندیس‌های بودا در بامیان

[ویرایش]
تندیس بزرگ ۵۵ متری بودا «صلصال» پیش از تخریب

در سال ۱۹۹۹، ملا عمر فرمان حفاظت از تندیس‌های بودا در بامیان، که در قرن ۶ میلادی بر صخره‌ای در دره بامیان هزاره جات حک شده بودند، را صادر کرد.

اما در مارس ۲۰۰۱، مجسمه‌ها توسط طالبان، با حکم شخص ملا عمر، تخریب شد. ملا عمر، رهبر عالی طالبان، علت دستور تخریب مجسمه‌ها را در مصاحبه ای توضیح داد:

من نمی‌خواستم دو مجسمه بودای بامیان را نابود کنم. در واقع، برخی از خارجی‌ها به من مراجعه کردند و گفتند که مایلند کارهای تعمیر بودای بامیان را که بر اثر بارندگی کمی آسیب دیده بود، انجام دهند. این مرا شوکه کرد. من فکر کردم، این افراد بی‌احساس به هزاران انسان زنده-افغان‌هایی که از گرسنگی می‌میرند-توجهی ندارند، اما نگران اشیاء غیر زنده مانند بودا هستند. این بسیار اسفناک بود. به همین دلیل من دستور تخریب آن را دادم. اگر آنها برای کارهای بشردوستانه آمده بودند، من هرگز دستور تخریب بودا را نمی‌دادم.[۳۷]

سپس سید رحمت‌الله هاشمی، سفیر سیار طالبان، نیز گفت که تخریب مجسمه‌ها پس از پیشنهاد یک متخصص سوئدی ترمیم بناهای تاریخی برای بازسازی سر مجسمه‌ها توسط شورای دانشمندان انجام شد. گزارش شده‌است که هاشمی می‌گوید:"هنگامی که شورای مرکزی افغانستان از آنها خواست تا به جای تعمیر مجسمه‌ها پول تغذیه کودکان را تأمین کنند، آنها نپذیرفتند و گفتند، "نه، این پول فقط برای مجسمه‌ها است، نه برای کودکان". در نتیجه، تصمیم به تخریب مجسمه‌ها گرفته شد".[۳۸]

این امر موجب اعتراض بین‌المللی کشورهای مختلفی چون ژاپن، هند، سریلانکا، کره جنوبی، نپال، ایران، قطر و روسیه شد. حتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی که هر دو جزء سه کشوری بودند که امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناختند، این عمل طالبان را محکوم کردند. شاخه عربی یونسکو، این تخریب را «وحشیانه» نامید.[۳۹][۴۰]

یادداشت‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ ۱٫۱۷ ۱٫۱۸ ۱٫۱۹ ۱٫۲۰ ۱٫۲۱ ۱٫۲۲ Matinuddin, Kamal (1999). "The Taliban's Religious Attitude". The Taliban Phenomenon: Afghanistan 1994–1997. کراچی: انتشارات دانشگاه آکسفورد. pp. 34–43. ISBN 0-19-579274-2. Retrieved 8 July 2020.
  2. "FACTBOX: Five Facts on Taliban Leader Mullah Mohammad Omar". 17 November 2008. Retrieved 29 September 2014.
  3. "Role of the Taliban's religious police". 27 آوریل 2013. Archived from the original on 9 August 2014. Retrieved 29 September 2014.
  4. Gunaratna, Rohan; Woodall, Douglas (2015). Afghanistan After the Western Drawdown. p. 117.
  5. Carlotta Gall (30 July 2015). "Mullah Muhammad Omar, Enigmatic Leader of Afghan Taliban, Is Dead". The New York Times. Retrieved 15 February 2016.
  6. "Mohammad Omar". Encyclopædia Britannica. Retrieved 15 February 2016. Emir of Afghanistan
  7. "Profile: Mullah Mohammed Omar". BBC. 29 July 2015. Retrieved 15 February 2016.
  8. "Mullah Mohammed Omar". The Independent. 31 July 2015. Retrieved 13 February 2016.
  9. "Where Will the New Taliban Leader Lead His People?". Moscow Carnegie Center. 11 August 2015. Archived from the original on 17 اكتبر 2018. Retrieved 13 February 2016. {{cite news}}: Check date values in: |archive-date= (help)
  10. "Mullah Omar: Life chapter of Taliban's supreme leader comes to end". CNN. 29 July 2015. Retrieved 13 February 2016.
  11. Marcin, Gary (1998). "The Taliban". King's College. Retrieved 26 September 2011.
  12. Directorate of Intelligence (2001). "CIA – The World Factbook – Afghanistan". Archived from the original (mirror) on 19 اكتبر 2012. Retrieved 7 March 2008. note – the self-proclaimed Taliban government refers to the country as Islamic Emirate of Afghanistan {{cite web}}: Check date values in: |archive-date= (help)
  13. "Map of areas controlled in Afghanistan '96".
  14. Nordland, Rod; Rubin, Alissa J. (2013-06-24). "Taliban Flag Is Gone in Qatar, but Talks Remain in Doubt". The New York Times (به انگلیسی). ISSN 0362-4331. Retrieved 2021-07-02.
  15. Rashid, Taliban (2000)
  16. "Why are Customary Pashtun Laws and Ethics Causes for Concern?". Archived from the original on 21 October 2014. Retrieved 15 February 2015.
  17. Administrator. "CF2R". Archived from the original on 10 August 2014. Retrieved 15 February 2015.
  18. "Wandering Kuchis pay for their Taliban links". The Age. 27 August 2005.
  19. "lhvnews.com - Diese Website steht zum Verkauf! - Informationen zum Thema lhvnews". lhvnews.com. Archived from the original on 4 March 2016. Retrieved 16 September 2019.
  20. "Massacre in Mazar Sharif – 2 - Hazara.net".
  21. Genocide, Ethnonationalism, and the United Nations: Exploring the Causes of Mass Killing Since 1945 by Hannibal Travis, pg.115 "The massacres in Mazar-i-Sharif alone in 1998 claimed 8,000–10,000 lives"
  22. Griffiths 226.
  23. "US Country Report on Human Rights Practices – Afghanistan 2001". State.gov. 4 March 2002. Retrieved 4 March 2020.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Farrell, Graham; Thorne, John (March 2005). "Where Have All the Flowers Gone?: Evaluation of the Taliban Crackdown Against Opium Poppy Cultivation in Afghanistan". International Journal of Drug Policy. الزویر. 16 (2): 81–91. doi:10.1016/j.drugpo.2004.07.007. Retrieved 8 July 2020 – via ریسرچ‌گیت.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Ghiabi, Maziyar (2019). "Crisis as an Idiom for Reforms". Drugs Politics: Managing Disorder in the Islamic Republic of Iran. کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج. pp. 101–102. ISBN 978-1-108-47545-7. LCCN 2019001098. Retrieved 8 July 2020.
  26. "Afghanistan, Opium and the Taliban". Archived from the original on 8 November 2001. Retrieved 4 March 2020.
  27. (Rashid 2000، ص. 100).
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ (Rashid 2000، صص. 101–102).
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ (Rashid 2000، ص. 98).
  30. (Rashid 2000، ص. 43) Interview with Mullah Wakil, March 1996
  31. (Rashid 2000، ص. 95).
  32. Interview with Taliban spokesman Mullah Wakil in Arabic magazine Al-Majallah, 1996-10-23.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ (Rashid 2000، صص. 39–40).
  34. "Turkmenistan-Foreign Relations". Globalsecurity. Archived from the original on 1 September 2017.
  35. "Turkmenistan Takes a Chance on the Taliban". Stratfor. Archived from the original on 8 December 2019.
  36. Guelke, Adrian (25 August 2006). Terrorism and Global Disorder – Adrian Guelke – Google Libros. ISBN 978-1-85043-803-8. Retrieved 15 August 2012.
  37. Mohammad Shehzad (3 March 2001). "The Rediff Interview/Mullah Omar". The Rediff. Kabul. Retrieved 27 October 2010.
  38. Kassaimah, Sahar (12 January 2001). "Afghani Ambassador Speaks At USC". IslamOnline. Archived from the original on 3 April 2008. Retrieved 6 January 2008.
  39. "Over World Protests, Taliban Are Destroying Ancient Buddhas". 4 March 2001. Retrieved 23 December 2016.
  40. "Bamiyan statues: World reaction". 5 March 2001. Retrieved 23 December 2016.

پیوند به بیرون

[ویرایش]
پیشین:
دولت اسلامی افغانستان
امارت اسلامی افغانستان
۱۹۹۶ – ۲۰۰۱
پسین:
دولت موقت افغانستان