پرش به محتوا

سال‌شمار بهرام بیضایی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سال‌شمار بهرام بیضایی
تهران
۱۳۱۷زایش
اصفهان
۱۳۴۷مهاجرت
تهران
۱۳۴۷بازگشت
سوئد
۱۳۶۷مهاجرت
تهران
۱۳۶۸بازگشت
استراسبورگ
۱۳۷۵مهاجرت
تهران
۱۳۷۶بازگشت
پالو آلتو، کالیفرنیا
۱۳۸۹مهاجرت
سرگذشت

بهرام بیضایی در ۵ دیِ ۱۳۱۷ در تهران در خانواده‌ای اهلِ فرهنگ و ادب و جدااُفتاده از عوام به دنیا آمد. پدرش شاعری آرانی بود.

بهرام از مدرسه می‌گریخت و در سینه کلوب فیلم تماشا می‌کرد. همین زمان با کار و زندگی صادق هدایت آشنا شد، و از او تأثیر گرفت. سپس‌تر از رشته ادبی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران کناره گرفت؛ ولی حاصل پژوهش‌هایش را به صورتِ کتابِ نمایش در ایران (۱۳۴۴) چاپ کرد، که یگانه تاریخنامهٔ مهمِّ نمایش ایرانی شد.[۱]

هم‌زمان به نمایشنامه‌نویسی گرایید، آن هم با بهره گرفتن از شیوه‌های تعزیه که نیاکانش در آران برپا می‌کردند. بیشترِ نمایشنامه‌های آغازینش – مانند پهلوان اکبر می‌میرد – با نمایشِ گروهِ هنر ملّی کامیابی یافت؛ هرچند گاه جلال آل احمد کارش را سخت نکوهید، و گاه نمایشش از صحنه پایین کشیده شد.

سالِ ۱۳۴۴ با منیراعظم رامین‌فر ازدواج کرد. بیضایی در اوایل دههٔ ۱۳۴۰ عضو گروهِ طرفه و از هنگامِ تشکیلِ کانون نویسندگان ایران از بنیان‌گذارانش و به همین خاطر آماج بدگمانی ساواک بود. وی سالِ ۱۳۵۷ از کانون کناره گرفت. دههٔ ۱۳۵۰ را به استادی در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و نیز فیلم‌سازی گذرانید. سالِ ۱۳۵۸، پس از ده سالی که نمایشی اجرا نکرده بود، مرگ یزدگرد را بر صحنه برد، که در ۱۳۶۰، سال اخراج دوباره‌اش این بار از کرسی استادی دانشگاه تهران، فیلم هم شد.

پس از نمایش مرگ یزدگرد تا هجده سال امکان کار تئاتری نیافت، هرچند با پیگیری فراوان توانست چند فیلم بسازد: شاید وقتی دیگر، باشو، غریبه‌ی کوچک، مسافران. در این اثنی از همسرش هم جدا شد.

سالِ ۱۳۷۱ با مژده شمسایی ازدواج کرد.[۲] از ۱۳۷۶ دوباره کارِ تئاتر دست داد و بیضایی به شوق نمایش از اقامت کوتاهش در استراسبورگ دست شست و تا ۱۳۸۶ به تفاریق توانست برای چند نمایش و فیلم و کتاب پروانه بگیرد، هرچند گاه نمایشی از صحنه پایین کشیده شد، فیلمی دچار سانسور شد یا کتابی در محاق توقیف ماند.

سالِ ۱۳۸۹ به استادیِ بخشِ ایران‌شناسیِ دانشگاه استنفورد به آمریکا رفت.[۳] این مهاجرت بیضایی دیرانجام‌ترین اقامتش دور از ایران بوده. او در آمریکا نیز پرکار بوده و غیر از تدریس، به نوشتن و نمایش پرداخته‌است.

چهارراه جدیدترین کارِ نمایشی بیضایی بوده است که فروردینِ ۱۳۹۷ در استنفورد به نمایش درآمد.

بیضایی از ۱۳۸۹ به بعد، غیر از ماهی (۱۳۹۹) و مجلس شبیه؛ در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین (۱۴۰۲)، دو کتابِ بیضایی (از شصت‌وهشت کتابِ منتشرشده‌اش تا اوایلِ قرنِ پانزدهمِ هجریِ خورشیدی) که از نظرِ دولتِ ایران در این زمان ممنوع بوده است، کتابی در آمریکا منتشر نکرده است؛ هرچند دیگران ترجمه‌هایی از کارهایش منتشر کرده‌اند.

از زایش تا . . .

[ویرایش]
سالِ هجریِ خورشیدی کوتاهِ کار و سرگذشت
۱۳۱۷ ۵ دی، تولّد در تهران
۱۳۱۸
۱۳۱۹
۱۳۲۰
۱۳۲۱
۱۳۲۲
۱۳۲۳
۱۳۲۴
۱۳۲۵
۱۳۲۶
۱۳۲۷
۱۳۲۸
۱۳۲۹
۱۳۳۰
۱۳۳۱
۱۳۳۲
۱۳۳۳
۱۳۳۴ یک تجربه در فیلم‌سازی (۸ میلی‌متری، گم‌شده)
۱۳۳۵
۱۳۳۶
۱۳۳۷
۱۳۳۸ ترکِ تحصیلاتِ رسمی در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران
۱۳۳۹
۱۳۴۰
۱۳۴۱
۱۳۴۲ دنبالهٔ انتشار سلسله مقالات «نمایش در ایران» در مجلّه موسیقی، که سپس‌تر کتابِ نمایش در ایران را تشکیل داد
نگارش «قصّه‌ی ماه پنهان»
چاپ سه نمایشنامه‌ی عروسکی
نگارشِ نمایشنامهٔ پهلوان اکبر می‌میرد
نگارشِ نمایشنامهٔ رگبار (گم شده)
توقیف کتاب ماه کیهان ۳ که «آرش» در او چاپ شد بود
۱۳۴۳
۱۳۴۴
۱۳۴۵
  • برگشت از رادیو به ادارهٔ برنامه‌های تئاتر
  • مأموریت یک‌ماههٔ شهرستان برای مشاهدهٔ زندگی مردم: نگارشِ نمایشنامهٔ گزارش به بالانشینان
  • دی، تولّدِ نخستین فرزند: نیلوفر
  • اسفند، کارگردانیِ عروسکها برای ضبطِ تلویزیونی
۱۳۴۶
۱۳۴۷
۱۳۴۸
۱۳۴۹
۱۳۵۰ پایانِ کارگردانیِ رگبار
۱۳۵۱
  • تولّدِ سوّمین فرزند: نگار
  • نگارشِ فیلم‌نامهٔ غریبه و مه
۱۳۵۲ انتقال از ادارهٔ برنامه‌های تئاتر به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران همچون استادیارِ تمام‌وقتِ نمایش و مدیرِ دپارتمان هنرهای نمایشی
۱۳۵۳ نگارشِ طرحِ فیلم‌نامه‌های کوتاهِ «شغل دو» و «شغل سه» و «شغل چهار» (این سه سپس‌تر شد فیلم‌نامهٔ چشم‌انداز.)
۱۳۵۴
۱۳۵۵ نگارشِ فیلم‌نامهٔ کلاغ[۴]
۱۳۵۶
۱۳۵۷ مرداد، آغازِ کارگردانیِ چریکه‌ی تارا
۱۳۵۸
۱۳۵۹
۱۳۶۰
۱۳۶۱
۱۳۶۲
۱۳۶۳
۱۳۶۴
۱۳۶۵
۱۳۶۶
۱۳۶۷
۱۳۶۸
۱۳۶۹
۱۳۷۰
۱۳۷۱
۱۳۷۲
۱۳۷۳
۱۳۷۴
  • تولّدِ چهارمین فرزند: نیاسان
  • تدوینِ فیلمِ برج مینو
۱۳۷۵ اقامت در استراسبورگ به دعوتِ پارلمان بین‌المللی نویسندگان
۱۳۷۶
۱۳۷۷ نگارشِ نمایشنامهٔ مجلس قربانی سِنِمّار
۱۳۷۸
  • نگارشِ فیلم‌نامه‌های کوتاهِ گفت‌وگو با آب و گفت‌وگو با خاک و گفت‌وگو با آتش
  • پاییز و زمستان، کارگردانیِ فیلمِ سگ‌کُشی
۱۳۷۹
۱۳۸۰
۱۳۸۱
۱۳۸۲
۱۳۸۳
۱۳۸۴
۱۳۸۵
۱۳۸۶
۱۳۸۷
۱۳۸۸ نگارشِ نمایشنامهٔ چهارراه
۱۳۸۹ شهریور، ترکِ ایران همراهِ مژده شمسایی و پسرشان (نیاسان) به مقصدِ آمریکا برای کار و تدریس در مرکزِ مطالعاتِ ایرانیِ دانشگاهِ استنفورد
مهر، اقامتِ کوتاهی میانِ راهِ آمریکا در فرانکفورت با دخترش، نیلوفر
۱۳۹۰ دی، پذیرفتنِ جایزهٔ بیتا
۱۳۹۱
۱۳۹۲
۱۳۹۳ بهمن، کارگردانیِ نمایشنامه‌خوانیِ گزارش ارداویراف در سالنِ کابرلیِ دانشگاه استنفورد
۱۳۹۴
۱۳۹۵
۱۳۹۶
۱۳۹۷
۱۳۹۸
۱۳۹۹ ادامهٔ تمرینِ داش آکُل به گُفته‌ی مرجان
۱۴۰۰ شهریور، نمایشِ همگانیِ فیلمِ چهارراه در اینترنت
۱۴۰۱ سرایش و انتشارِ مثنویِ اعتراضی با مطلعِ «مردمِ خُوشباورِ پنجاه‌وهفت»
۱۴۰۲ مرداد، انتشارِ نمایشنامهٔ مجلس شبیه؛ در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین
۱۴۰۳ نمایشِ داش آکُل به گُفته‌ی مرجان

پانویس

[ویرایش]
  1. Encyclopaedia Iranica. "Drama". M. R. Ghanoonparvar.
  2. خبرگزاری ایلنا. ۱۳۹۵
  3. خبرگزاری ایبنا. ۱۳۹۱
  4. «دور و بر استودیوهای ایرانی، «کلاغ» فیلم تازه بهرام بیضایی. روزنامه اطلاعات. یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۵۵. صفحه ۷». وبگاه دانش‌سرای مشروطه.
  5. − (۱ اسفند ۱۳۸۰). «احضار روزنامه‌نگاران توسط اداره اماکن متوقف شد». بُنیان (۸): ۱۲.
  6. فهرستِ فارغ‌التّحصیلانِ افتخاریِ دانشگاهِ سنت اندروز.

منابع

[ویرایش]