اوحدی مراغهای
ظاهر
اوحدی مراغهای، شاعر نامدار ایرانی. زادروز: (۶۷۳ هجری قمری) در مراغه. وی به سال (۷۳۸ هجری قمری) در زادگاه خود درگذشت.
دارای منبع
[ویرایش]دیوان جام جم
[ویرایش]- «پایداری به عدل و داد بود// ظلم و شاهی، چراغ و باد بود»
- «خاک از ایشان چگونه مشک شود// گر به دریا روند خشک شـود»
- «خواب را گفتهای برادر مرگ// چو بخسبی همی زنی درِ مرگ»
- «دزد را شحنه راه و رخت نمود// کشتن دزد بیگناه چه سود؟// دزد با شحنه چون شریک بود// کوچهها را عسس چریک بود»
- «نفس خود را بکش نبرد این است// منتهای کمال مرد این است»
دهنامه
[ویرایش]- «مشو در تاب اگر زلفم تورا کشت// درفش است این، چرا بر وی زنی مشت»
بدون منبع
[ویرایش]- «آنچه در علم بیش میباید// دانش ذات خویش میباید»
- «آن که عیب تو گفت، یار تو است// وانکه پوشیده داشت، مار تو است»
- «اگر در خانه، خودرا قید سازی// کجا مرغ حرم را صید سازی»
- «بر جفا دل منه که چست شود// آنچه بشکست، کم درست شود»
- «چو زین سر هست زان سر نیز باید// که مهر از یک طرف دیری نپاید»
- «درضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس// هردو عالم دشمن ما باد و ما را دوست بس»
- «روزه دار و به دیگران بخوران// نه مخور روز و شب شکم بدران»
- «طلبت چون درست باشد و راست// خود به اول قدم مراد توراست»
- «عشق و مستوری زهم دورند و راه پاکبازی// آنکسی آسان رود کین شیشه در بارش نباشد»