ایل کلهر
ایل کلهر
در محدوده کرمانشاه ، زبانهای کوردی و لری(لکی و ملکی) مانند طیف های نور رنگین کمان ، آنچنان در هم آمیخته شده اند که عملاً مرز بین این زبانها را نمی توان پیدا کرد. به ناچار به استناد منابع تاریخی قدیم ، تقسیم بندی صورت داده می شود.
نظریه کردی تبار :
ایل کَلهُر یکی از شعب اصلی ایلهای کرد ایران و از کهنترین طوایف غرب ایران است.[۱][۲][۳][۴]
نظریه لری تبار
ایل کلهر یکی از بزرگ ترین ایلات لُر ایران است ، ولی منابع تاریخی متعددی که در دهه جدید نوشته شده است ، آشکارا بر لر بودن كلهرها صحه گذاشته است و آنها را کورد نامیده اند . البته مهمترین نکته اینجاست که کلهرها را نمی توان از نظر زبانی، فرهنگی و سبک زندگی و... از مردم لر تفکیک کرد و باید گفت ، کورد خواندن آنها دلیلی بر نفی هویت لری آنها نیست همچنانکه کورد خواندن آنها دلیلی بر نفی ایرانی بودنشان نیست . در این نوشتار برخی از منابع قدیمی تر را به اختصار مورد اشاره قرار می دهم :
۱–میزا خانلر خان اعتصام الملك، نایب اول وزارت امور خارجه در كتابش (صفحه 71 [سفرنامه میرزا خانلرخان اعتصام الملك]، كلهرها را با هویت لر ثبت كرده و می نویسد «محمد حسن خان سرتیپ، حاكم كلهر در آن ایام از كرمانشاهان مرخص و روانه به محال خود گردید. بعد از ورود او بر ایل و الوار كلهر خبر رسید كه ..» [۵]
۲–ناصرالدین شاه در سفرنامه اش [سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار] ، اهالی اطراف سرپل ذهاب را لر ثبت می كند او در صفحه ی 82 كتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید كه لرها – كه اهالی آن منطقه می باشند - برای این سنگ حكایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان كتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می كند. [۶]
۳–بارون دوبد در صفحه 429 كتابش [سفرنامه لرستان و خوزستان]، ایل كلهر را جزء طوایف پشتكوه لرستان آورده است و چنین می نویسد "طایفه های پشتكوه كه به نام فیلی منسوبند از طوایف پیشكوه بسیار كمترند؛ سرگرد رالینسن عده ی آنان را دوازده هزار خانوار تخمین زده است كه شامل كورد و دیناروند و شاون و كلهر و بدرایی و ملكی می شوند ، البته باید یاد آوری كرد كه بارون دوبد در كتابش همواره پشتكوه را بخشی از لرستان دانسته است به طوری كه درست دو صفحه قبل از معرفی طوایف پشتكوه یعنی در صفحه 427 می نویسد: «چنانكه گفتیم لرستان كوچك به دو بخش پیشكوه و پشتكوه تقسیم می شود».[۷]
۴–اسكار فن نیدر مایر در كتاب [زیر آفتاب سوزان ایران ] در صفحه 59 هویت كلهرها را به قوم لر نسبت می دهد و می نویسد: قنسول ایرانی برایمان تعریف كرد كه حاكم كرمانشاه، امیرمفخم در حال حاضر با قوای بسیار در سر پل به سر می برد و با لرهای كلهر كه از پرداخت عوارض خود استنكاف كرده اند در حال جنگ است...[۸]
۵–در كتاب كردان گودان كه تحقیقات مفصل تری در مورد طوایف كرمانشاه دارد در چند صفحه از قول پژوهشگرانی نقل كرده كه گورانها [به معنی همه طوایف كرمانشاه ] اصالت لری دارند به طور مختصر در صفحه 92 در مورد كلهرها چنین مینویسد: « پس از گذشت نیم سده، دكتر فریچ ـ خاورشناس آلمانی ـ « كلهرها ـ لرها » را یكی كرد و اندكی پیش از وی ، ژ.دو.مورگان گواهی داده بود كه كردان كلهر به لكی سخن می گویند. در پژوهش علمی، بر اساس داده هایی از این دست، این باور پدید آمد كه كلهرها،...شاخه ای از لران اند، زیرا گوران ها و دیگر گروه های باشندگان جنوب كردستان، به گواهی روسو، دارای « نام عمومی لك» هستند و لك ها را چون یكی از گروه های لران می شناسند.[۹]
6-علی اکبر وقایع نگار نویسنده کورد ، تاریخ نویس بزرگ قرن سیزدهم ، کرمانشاهان را داخل سرزمین لر می داند و در صفحه 23 کتابش چنین می نویسد:« جماعت لر ، جماعتی هستند که محل و مسکن آنها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج م یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همه از طوایف لر منشعب شده اند : بختیاری ، بیستیاروند ، سنجابی و جلیلوند و ...»[۱۰]
به هرحال از این دست مطالب - در حكایت لر بودن كلهرها - در تاریخ موجود می باشد و خوب است بدانیم كه خود سالمندان كلهر، هنوز خود را "كه لر" می نامند.
7- کتاب دایره المعارف سرزمین و مردم ایران چنین نوشته است: « در عصر مغول قسمت شمالی جاده قصر شیرین به کنگاور جزء کردستان و قسمت جنوبی این جاده جزء لرستان بوده و کرمانشاه به صورت ده کوچکی در آمده است و... »پس می توان این جاده را حد مرز بین کوردها و لرها مشخص کرد.[۱۱]
مسکن آنان در غرب ایران در شهرستان ایوان غرب در استان ایلام و در استان کرمانشاه در شهرستانهای گیلان غرب، اسلامآباد غرب، بخشی از کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصر شیرین و بخشی از شهرستانهای چرداول، دره شهر و سیروان در استان ایلام میباشدو بیجار و قروه در کردستان و جغاتو شاهین دژ (چهاردولیها)، و از طرف مغرب به خاک کردستان عراق (مندلی و خانقین)، محدود میشود.[۱۲][۱]
مسکن اولیهٔ لرهای کلهر همراه با گوران بزرگ در نواحی دامنههای شاهو قلعهٔ پلنگان و دیگر نواحی این منطقه حضور داشتهاند و در کردستان عراق نیز به طور سنتی در اطراف شهر زور خانقین کلار و دیگر نواحی گرمسیری جنوب کردستان عراق حضور داشتهاند سپس طی یک سری حوادث و اتفاقات به جنوب شاهراه کرماشان ـ خانقین نقل مکان کرده و ساکن شدهاند و مرکز اصلی ایل امروز در این جا میباشد ولی طوایف کلهر امروزه در تمام کردستان ایران و عراق به طور پراکنده و گاه متمرکز در تمام شهرهای ایران و عراق از جمله سقز، بوکان، شاهین دژ (چهاردولی)، مهاباد، ارومیه، ماکو، سنندج، ایلام، دره شهر، مهران و در عراق در سلیمانیه، کرکوک، کلار، حلبچه، نواحی گرمیان زندگی میکنند. اکنون قسمت اعظم ایل در استان کرماشان ساکن است.
حال با ذکر این نکته که مناطق کلهر نشین» گیلانغرب غرب، اسلامآباد، ایوانغرب، بخشهایی از سرپل ذهاب، سومار، نفت شهر، مایدشت، برخی نواحی کرماشان، قصرشیرین «بخشی از مناطق گویش کلهری دارند که از شاهین دژ (چهاردولیها) و بیجار در شمال تا مهران و چرداول در جنوب و در شرق از کرماشان ماهیدشت تا خانقین در غرب را شامل میشود.بزرگترین شهرکلهرنشین ایران اسلام آبادغرب می باشد. زبان ایل کلهر لری با گویش کلهری است که خود به لهجههایی تقسیم میشود. لرهای کلهر در طول تاریخ خود مورد اقدامات سیاسی ـ نظامی قرار گرفته:
۱- تجزیه ایل کلهر و تبعید طوایف مختلف آن که از زمان ترکمنان و صفویه شروع شده و تا زمان قاجار ادامه داشته و طوایف زیادی از این ایل به همدان، قزوین، قم، سیستان، کرمان، شمال خراسان تایباد نواحی شمالی افغانستان، خوزستان، فارس، لرستان، گیلان، مازندران، گرگان و... تبعید شدهاند.
۲- اقدامات نظامی: که بارها و بارها توسط ارتش صفویه و عثمانی مورد هجوم قرار گرفته و حکومتهای خودمختار و مستقل مانند (حکومت ذوالفقارخان کلهر در بغداد در زمان صفویه) سرنگون شده و از بین رفتهاست.
۳- تبعید و کشتن بزرگان ایل مانند کشته شدن ذوالفقار خان... یا تبعید چندساله و زندانی شدن بزرگان مانند زندانی شدن خان منصور ایوانی یا عباس خان که باعث فروپاشی قدرت ایل در زمانهای خاصی شدهاست.[۱۳]
پیشینه
راولینسون دربارهٔ قدمت و موقعیت ایل کلهر میدارد: (کلهرها اگر قدیمیترین ایل کردستان نباشند، به عنوان یکی از طوایف قدیمی منطقه شناخته شدهاند) عمادالدین دولتشاهی با آموختن الفبای اوستایی و ترجمه تازهای از یشتها نکات جالبی از زوایای تاریک منطقه غریب ایران را روشن میکند. وی با ترجمه متنهایی از اوستا منطقه غرب ایران از قصر شیرین تا ایلام بویژه "ایوان غرب" و "اسلامآباد" که مرکز ایل کلهر هستند محل زنگی اقوام اسطورهای ایران معرفی میکند. همچنین با توجه به قبور حکاکی شده که اسم گیلانی کلهر 1200 سال قبل بر روی قبور اجداد کلهر کشف شده است قدمت ایل بزرگ کلهر را به دوران ساسانی و قبل اسلام بر می گرداند.[۱۴]
کتب قدیمی و سفرنامههای جهانگردان و روایتهای سنتی رایج در میان ایل کلهر این مدعا را به اثبات میرساند که، ایل کلهر در غرب ایران از جایگاه کهن و اصیلی برخوردار بودهاست این قوم زمانی بر سرزمین بابل و روزگاری نیز بر بغداد مقر خلافت عباسیان و با نام سرزمین کلهرستان حاکمیت داشتهاند.[۱۵]
بر خی مردمان کلهرها میگویند که از شیراز آمدهاند و این امر ناشی از حضور چندین ساله آنان در آن سرزمین میباشد که در زمان زندیه همزمان با حکومت علیخان بر ایل کلهر برای تصرف شیراز همراه کریم خان زند (وکیل الرعایا) به شیراز رفته و تا انقراض زندیه همراه آنان بوده و در جنگها حضوری پر رنگ داشتهاند؛ پس از شکست زندیه توسط آقامحمدخان قاجار برای جلوگیری از شورش دوباره و تضعیف سازمان ایلی در دستههای کوچک و جداجدا به نقاط مختلف کشور ایران از جمله، قم، قزوین، کرمان، گیلان، ری، شمیرانات و شهریار و... کوچانده میشوند اما عدهای از آنان دستور حاکم قاجار را بر نتافته و به سرزمین اصلی خود باز میگردند و از همین روست که آنها اظهار میدارند که از شیراز آمدهاند. ایل کلهر در طول تاریخ نقش مهمی در تحولات ایران داشتهاست.
ریشه نام
گودرزی در کتاب ایل کلهر در دوره مشروطیت چنین آوردهاست:در علت نامگذاری این ایل اصیل با نام کلهر، باید در ساخت، ریشه و معنی آن دقیق شد لفظ کلهر با فتح کاف و ضم هاء از دو بخش «کل» و «هور» یا «هُر» تشکیل شدهاست. این کلمه که با تلفظهای متعدد در منابع آمدهاست از قبیل کلهور، کلهر و کلِر. در زبان محلی تلفظ سوم بیشتر رایج است. از همه آنها یک معنی به ذهن متبادر میشود. کَل به معنای آهوی کوهی نر میباشد واز خصوصیات آهوی کوهستان، همانا شجاعت و جنگندگی و جست وخیز فراوان آن است. قسمت دوم کلمه، هور یا هُر میباشد که در واژه نامهها به معنای خورشید وآفتاب آمدهاست. از ویژگیهای خورشید درخشندگی و سرعت و جذابیت میباشد. حال اگر به دنبال وجه شبه این دو کلمه کل و هور با مردمان ایل کلهر بگردیم باید نظری داشته باشیم به زیستگاه وقلمرو آنها یعنی دامنهها و ارتفاعات پر فراز و نشیب زاگرس. مردمان این ایل در طول تاریخ با ناملایمات طبیعی دست و پنجه نرم کرده با شجاعت و جنگندگی همانند آهو و کل، کوهها و صخرهها را در نوردیده ورام خواستههای خویش کردهاند ومهاجمانی که از صفحات غربی ایران قصد سوئی نسبت به کشورمان را داشتهاند عقب رانده و آنها را به خاک مذلت نشاندهاند. از طرفی اینها را به خاطرچهرههای بشاش و جذاب و همچنین سرعت برق آسایی که درپیمودن کوهها و گردنههای سختگذر داشتهاند، به خورشید که مظهر جذابیت است تشبیه کردهاند. قسمت دوم نام کلهر یعنی هر (هور) نیز احتمالاً از نام قوم هوریها گرفته شدهاست.[۱۶]
برخی از منابع قوم کلهر را یهودی معرفی مینمایند. با توجه به اینکه کتابهای قدیمی و سفرنامههای جهانگردان و روایتهای سنتی رایج در میان ایل کلهر این ادعا را به اثبات میرساند که، ایل کلهر در غرب ایران از جایگاه کهن و اصیلی برخوردار بودهاست این قوم زمانی بر بابل و روزگاری نیز بر بغداد مقر خلافت عباسیان و با نام سرزمین کلهرستان حاکمیت داشتهاند.
کلهرها از زمان باستان تا کنون نامشان موجود بودهاست ولی تا به حال کسی تاریخی جامع و منسجم و علمی دربارهٔ این قوم ننگاشتهاست. این قوم از روزگار شاه اسماعیل اول بنیانگذار دولت صفوی تاکنون با حکومتهای مرکزی ایران و برخی از دولتهای دیگر ارتباط داشتهاست و همواره سختترین حوادث را تجربه نمودهاند.
ایل کلهر در فتح مصر، شام، فلسطین و دفع تجاوز افغانهای هراتی و جلوگیری از تجاوزات پی در پی دولت عثمانی و اعراب به مرزهای غربی ایران و تأمین نیروهای مسلح نقش بسزایی داشتهاست. با شروع جنگهای ایران و عثمانی از زمان صفویان تا روزگار قاجاری عملکرد این ایل با سران آن در تاریخ جنگها و فتوحات ثبت و ضبط گردیدهاست.
عمادالدین دولتشاهی با آموختن الفبای اوستایی و ترجمه تازهای از یشتها نکات جالبی از زوایای تاریک منطقه غریب ایران را روشن میکند. وی با ترجمه متنهایی از اوستا منطقه غرب ایران از قصر شیرین تا ایلام بویژه «ایوان غرب» و «اسلامآباد» که مرکز ایل کلهر هستند محل زنگی اقوام اسطورهای ایران معرفی میکند. او با ریشهیابی واژههای اوستایی و تطبیق آنها با نام جایها در این منطقه به این نتیجه میرسد که جای ایران اسطورهای که در شاهنامه مطرح است غرب ایران امروزی است. دولتشاهی در کتاب جغرافیای غرب ایران یا کوههای ناشناخته اوستا، نام جایهایی مانند زوارهکوه، هفت آشیان، زویری، مرِگ (Merg)، مانِشت، گواور، تجر، سروناو و غیره را که هم اکنون نیز به همان نامها نامیده میشوند به اقوام اسطورهای ایران (پیشدادیان و کیانیان) منتسب میکند. چون تمامی این جایها در حوزه حضور گویش کلهری قرار دارند، بی ربط نیست اگر بگوییم ایل کلهر که از زمانهای دور در همین منطقه میزیستهاست.[۱۷] ایل کلهر به زیرمجموعههایی تقسیم میشود.
کلهرها از کهنترین طوایف ایرانی هستند که در غرب ایران سکونت داشتهاند که با انتساب نژاد خود به پهلوانان شاهنامه این پیوند را پاسدار بوده و اصولاً ادامه این نسبت تداوم مییابد.[۱۸]
ایل کلهر همانطوری که امروزه هست، در گذشته نیز زادگاه بسیاری از دانشمندان و هنرمندان غرب ایران بودهاست. در گذشتههای دور فرهاد کوهکن مشهور به «فرای» را از خود دانستهاند. چنانکه صاحب شرفنامه مینویسد: نهنگ دریای محنت و پلنگ کوهسار مشقت، فرهاد که در زمان خسرو پرویز ظهور کرده از طایفه کلهر است این سخن روایت سینه به سینه آگاهان ایل را که جوانان کلهر بر قلههای زاگرس آتشافروز جشنهای باستانی و حامل تندیسهای هنری و مذهبی بر صخرههای سختگذر بودهاند را قوت میبخشد.
مسکن و وضعیت اجتماعی ایل کلهر
ایل کلهر از شمال به محدوده ایلهای کرند، گوران و گوران بان زرده، از ناحیه جنوب به حوزه حکومتی والی پشتکوه (استان ایلام کنونی)، از طرف مغرب به خاک کردستان عراق (مندلی و خانقین)، همچنین به قشلاق ایل سنجابی و قشلاق ایل کرند، از جانب مشرق به ییلاق ایل زنگنه و قسمتی از ییلاق ایل سنجابی (مایدشت) و در واقع جنوب شهر کرمانشاه، محدود میشود.[۱۹] بزرگان این ایل که در واقع بزرگترین ایل در غرب کشور محسوب میگردد در شهرستانهای ایوانغرب، اسلامآباد غرب، گیلانغرب و بخشهایی دیگر مانند: کرند، نفت شهر (نفت شاه سابق)، سومار،حمیل،شباب، گهواره، ماهیدشت، چرداول، سیروان و در دهستان قلعه شاهین ودشت دیره سرپل ذهاب و نصرآباد قصرشیرین و سایر مناطق استانهای کرمانشاه و ایلام و استان آذربایجان غربی (چهاردولیهای شاهین دژ) ساکن هستند.البته پراکندگی مردمان ایل کلهر از مکانهای نامبرده فراتر است به طوری که تعداد زیادی از مردم شهر کرمانشاه از کلهرها هستند. مردمان این ایل در محدودههای نامبرده با توجه به این که اکثریت از طریق دامپروری امرار معاش میکردهاند جهت به دست آوردن علف چرا برای احشام و گوسفندان خود در فصول مختلف سال دست به کوچ وتغییر مکان میزدهاند که این امر در بروز اختلاف بین آنها وسایر ایلات تأثیر مهمی داشتهاست. در تعیین حدود گرمسیر وسردسیر ایل کوههای قلاجه در شرق گیلانغرب و سرکش در شمال این شهر و حومه آن را میتوان مرز به حساب آورد. یعنی جنوب این کوهها گرمسیر وشمال آنها سردسیر کلهرها بودهاست. در این مناطق (سردسیر و گرمسیر) گروهی از افراد ایل به صورت یکجانشین که معیشت آنها به طریق اقتصاد کشاورزی و دامپروری (به صورت محدود) تأمین میگردد.
با توجه به درگیریهای منطقهای، نا امنی راهها و دخالتهای گاهوبیگاه حکمرانان کرمانشاه، و مشکلات طبعی این مردمان، کوچ به صورت دسته جمعی وگروهی صورت گرفته و در مکانهای سردسیر و گرمسیر در یک محل نزدیک به هم سکونت اختیار میکردهاند. البته طوایف تابعه ایل هر کدام دارای محدودهای مشخص بودهاند که به همان نام طوایف نامگذاری شدهاند. به گفته معمرین جایگاه هر ایل بیشتر با توافق ایلخان و کلانتر طایفه تعیین میشدهاست.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ KALHOR
- ↑ کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
- ↑ ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. ناشر نسل دانش. ایران. ۱۳۶۸.
- ↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- ↑ سفرنامه میرزا خانلرخان اعتصام الملک نوشته منوچهر منصوری
- ↑ کتاب سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به کوشش محمدرضا عباسی
- ↑ کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان نوشته بارون دوبد
- ↑ کتاب زیر آفتاب سوزان ایران نوشته اسکار فن نیدر مایر
- ↑ کتاب کردان گوران
- ↑ علی اکبر وقایع نگار-قرن سیزدهم-کتاب بدايع اللغه، فرهنگ کردي – فارسي
- ↑ کتاب دایره المعارف سرزمین و مردم ایران-صفحه401
- ↑ اردشیر کشاورز، مقالهٔ واقعیت تاریخ و ایل کلهر ـ هفته نامهٔ سیروان، شماره ۳۶۷، سال هشتم، ۸۴/۱۱/۱ ـ
- ↑ اردشیر کشاورز، مقالهٔ واقعیت تاریخ و ایل کلهر ـ هفته نامهٔ سیروان، شماره ۳۶۷، سال هشتم، ۸۴/۱۱/۱ ـ
- ↑ هنری کرزیک راولینسون سفرنامه راولینسون، گذر از زهاب به خوزستان، تهران ۱۳۶۲
- ↑ ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱
- ↑ ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱ صفحهٔ ۲۳
- ↑ ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱
- ↑ ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱
- ↑ ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱ صفحهٔ ۲۴
منابع
- ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی، انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱، مصور، ۲۲۰ صفحه
- راویلسون،هنری-سفرنامه راویلسون-گذر از ذهاب به خوزستان-ترجمه سکندر امان الهی -1362
- نطنزی ،معین الدین-منتخب التواریخ معین-1363
- اعتصام الملک-سفرنامه میرزا خانلرخان-به کوشش منوچهر محمودی-1351
- دوبد بارون-سفرنامه لرستان و خوزستان-ترجمه محمد حسین آریا-1371
- سعیدیان،عبدالحسین-دایره المعارف سرزمین و مردم ایران-1360
- ضیاء پور،جلیل-پوشاک ایل ها،چادرنشینان-1346
- گروته،هوگو-سفرنامه گروته-ترجمه مجید جلیلوند-1369
- لسان الملک سپهر،محمدتقی-ناسخ التواریخ-1344
پیوند به بیرون
قدمت و تاریخپه مستند گیلانغرب مهد بزرگ ایل کلهر