پرش به محتوا

میرزای شیرازی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
میرزای شیرازی
عنوان(ها)میرزای بزرگ (میرزای مجدد)
اطلاعات شخصی
زاده
سید محمدحسن حسینی شیرازی

۴ اردیبهشت ۱۱۹۴
درگذشته۱ اسفند ۱۲۷۳ (۷۹ سال)[۱]
محل دفنصحن حرم علی بن ابی‌طالب
دیناسلام
محل اقامتسامرا
مذهبشیعه دوازده‌امامی
تحصیلاتاصفهان، نجف، کربلا
استادانمرتضی انصاری
محمدتقی اصفهانی
سید حسن بیدآبادی
محمدابراهیم کلباسی
حسن کاشف‌الغطاء
محمد حسن نجفی
متن فتوای میرزای شیرازی دربارهٔ تحریم تنباکو

سید محمدحسن حسینی شیرازی مشهور به میرزای شیرازی و میرزای مجدد (۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ – ۱ اسفند ۱۲۷۳)، مرجع تقلید شیعه ایرانی (مرجعیت عام شیعیان در سال ۱۲۴۳) و صاحب حکم تحریم تنباکو بود.[۲]

پس از فوت مرتضی انصاری شوشتری در سال ۱۲۴۳، مرجعیت عامه شیعه به او منتقل شد و نزدیک به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزه‌های علمیه مشغول بود. سید محمدحسن حسینی شیرازی مرجع عام شیعه در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت.[۳] آرامگاه او در یکی از حجرات صحن حرم علی بن ابی‌طالب در شهر نجف قرار دارد.

سال‌های آغازین

[ویرایش]

تولد

[ویرایش]

او ۱۵ جمادی‌الاول ۱۲۳۰ در محله «درب شاهزاده» شیراز متولد. پدرش میرزا سید محمود شیرازی خطاطی برجسته بود و در نوشتن نستعلیق مهارت داشت. میرزا حسن در دوران طفولیت پدرش را از دست داد و سرپرستی او و برادرش اسدالله، به عهده دائی‌اش میرزا سید حسین موسوی افتاد.[۴][۵]

تحصیلات اولیه

[ویرایش]

میرزا حسن از سن چهار سالگی زیر نظر استادی که دایی‌اش میرزا سید حسین شیرازی، برای تعلیم او فراخوانده بود، مشغول یادگیری کتابت شد. بعد از یادگیری قرائت و کتابت فارسی، از تاریخ ۱۲۳۶ قمری به آموختن زبان عربی پرداخت و در سن هشت سالگی تحصیل مقدمات را به پایان رساند.[۵]

از آنجا که میرزا سید حسین می‌خواست خواهرزاده‌اش در آینده به وعظ و خطابت بپردازد، او را به میرزا ابراهیم، نام‌آورترین خطیب شیراز سپرد. زیرنظر این استاد میرزا حسن مأمور تا روزی یک صفحه از ابواب‌الجنان قزوینی را از روی کتاب حفظ کند و فردا در مسجد وکیل برای مردم بخواند.[۵]

او سپس به فراگرفتن فقه و اصول مشغول شد. وی در دوازده سالگی پای درس شیخ محمدتقی، بزرگترین مدرس شرح لمعه در شیراز نشست. وی تا ۱۸ سالگی در درس‌های شیخ محمدتقی شرکت می‌کرد، تا آنکه به توصیه استادش برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت.[۵]

تحصیل در اصفهان

[ویرایش]

سید محمدحسن حسینی شیرازی به نوشته خود در تاریخ ۱۷ صفر ۱۲۴۸ قمری (۱۲۰۵ خورشیدی) وارد اصفهان شد. سپس در مدرسه صدر بازار حجره‌ای گرفت[۵] و به حلقه درس محمدتقی رازی پیوست.[۶] اما در ابتدا به دلیل کثرت شاگردان، امکان صحبت با استاد و پرسیدن سوالات برای او فراهم نمی‌شد. به همین دلیل به همراه چندتن از طلاب علاقه‌مند از استاد خواهش کردند که وقت معینی برای پرسش سوالات در اختیار آنان گذاشته شود. شیخ رازی از این پیشنهاد استقبال کرد و به دنبال آن در کنار جلسه عمومی درس، چندین جلسه خصوصی با حضور میرزا حسن و دوستانش برگزار شد که تا زمان فوت شیخ ادامه داشت.[۵]

او پس از درگذشت محمدتقی رازی، در درس میر سید حسن بیدآبادی، معروف به مدرس، حاضر شد و پیش از آغاز بیست سالگی از وی اجازه اجتهاد گرفت. او ده سال در اصفهان اقامت داشت و علاوه بر بیدآبادی از محضر محمدابراهیم کلباسی نیز استفاده کرد.[۵]

در نجف

[ویرایش]

سید محمدحسن حسینی شیرازی در سال ۱۲۵۹ قمری (۱۲۲۱ خورشیدی) به کربلا رفت. سپس راه نجف را در پیش گرفت و در حوزه درس اساتیدی چون محمد حسن نجفی، حسن کاشف‌الغطا (فرزند شیخ جعفر کاشف‌الغطا) و سید احمد قزوینی شرکت جست. با فوت صاحب جواهر، او که هنوز خود را نیازمند تحقیق و مطالعه بیشتر روی مسائل فقه و اصول می‌دید، قصد بازگشت به شیراز را داشت؛ ولی پیش از عزیمت به پیشنهاد یکی از دوستانش در مجلس درس شیخ انصاری حضور یافت و با مشاهده احاطه علمی انصاری، شرکت در این جلسات را ادامه داد و در نجف ماندگار شد.[۵] معروف است که انصاری بارها می‌گفت من درسم را برای سه نفر می‌گویم: "محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب‌الله رشتی و حسن نجم‌آبادی"[۷] او در درس شیخ انصاری کم سخن می‌گفت و معروف است که هنگام سخن گفتن صدایش به قدری آرام بود که شیخ برای شنیدن آن ناچار به سمت او خم می‌شد و شاگردان را امر به سکوت کرده و می‌گفت: «جناب میرزا سخن می‌گوید.»[۵]

روش تدریس

[ویرایش]

سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید می‌گوید:

وقتی با شیخ مرتضی حائری که دارای فکر جوان بود و من اوائل بیع مکاسب را پیش ایشان خوانده‌ام مذاکره علمی می‌کردیم، مذاکره ما طول می‌کشید. ایشان می‌فرمود: برای تو درس میرزای شیرازی خوب است، چون بحث میرزا هفت ساعت طول می‌کشید!

شنیدم وقتی میرزا درس می‌گفته ابتدا مطلبی طرح و سپس از یک یک شاگردان نظرخواهی می‌کرد و هر یک نظر خود را مطرح می‌کردند. گاهی به میرزا خُرده می‌گرفتند که فلانی از نظر علمی در مرتبه‌ای نیست که از او نظرخواهی می‌کنید. میرزا می‌گفت: گاهی در همین صحبت‌های علمی جرقّه‌هایی به ذهن اشخاص می‌زند، من از آن جرقّه‌ها استفاده می‌کنم. وقتی میرزا همة انظار شاگردان را می‌شنید، خودش داوری و محاکمه می‌کرد.[۸]

مرجعیت

[ویرایش]

مقلدین مرتضی انصاری پس از فوت او در سال ۱۲۸۱ قمری، به شاگردان متعددش رجوع می‌کردند. به این دلیل شاگردان برجسته وی، از جمله میرزا حسن آشتیانی، حسن نجم‌آبادی و میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا حبیب‌الله رشتی برای معرفی یکی از شاگردان انصاری به عنوان مرجع تقلید، شورایی تشکیل دادند و به پیشنهاد میرزای آشتیانی همگی بر صلاحیت میرزا محمدحسن شیرازی صحه نهادند.

در زمان مرجعیت میرزای شیرازی، میرزا سید محمدهاشم خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر) در اصفهان زعامت و مرجعیت داشت و در سفر کوتاه و مهمی که جهت زیارت عتبات به عراق داشت، مدتی در سامرا ماند و در کنار میرزای شیرازی به تدریس خارج فقه و اصول، برای علما و روحانیون حوزه علمیه سامرا مشغول شد و به امور مردم رسیدگی می‌کرد.[۵]

سفر حج

[ویرایش]

سید محمدحسن حسینی شیرازی در سال ۱۲۸۷ قمری برای انجام اعمال حج به مکه رفت. در این سفر شریف مکه به دیدار میرزا آمد و او را به خانه خود برد. میرزا حسن در این سفر قصد اقامت دائمی در مدینه داشت و زمانی که این امر ممکن نشد تصمیم به مجاورت در مشهد گرفت. اما در نهایت به سامرا رفت و تا پایان عمر در آن شهر سکونت داشت.[۵]

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

[ویرایش]
جنبش مشروطه
شاهان قاجار
نام

دورهٔ پادشاهی

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۷–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۷
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸

یکی از مهم‌ترین حوادثی که در ایام زعامت او رخ داد، نهضت تحریم تنباکو بود. پس از اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به کمپانی رژی در چهار شهر ایران، مردم به پیشتازی چهار نفر از شاگردان میرزای شیرازی دست به اعتراضات گسترده‌ای زدند. در تهران شیخ فضل‌الله نوری، در اصفهان آقانجفی اصفهانی، در شیراز سید علی‌اکبر فال اسیری (داماد و مشاور مرحوم میرزا) و در تبریز میرزا جواد از رهبران این جریان بودند.[۹] حکم تاریخی او در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گردید.[۱۰] با صدور این حکم، مردم مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری مذکور را یک وظیفهٔ شرعی دانسته و به مخالفت شدید پرداختند. به‌طوری که ناصرالدین شاه مجبور شد با پرداخت غرامت، این قرارداد ننگین را فسخ کند.[۱۱] سرانجام حکم تاریخی تحریم از سوی میرزای شیرازی از سامرا صادر شد. متن حکم بدین شرح است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.»[۱۲][۱۳]

سید روح‌الله خمینی از این اقدام این‌گونه تعبیر کرده‌است:

«همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی‌ها بیرون کشید».[۱۴]

  • دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان در سال ۱۳۰۹ هجری قمری[۱۵] در زمان عبدالرحمن خان که مردمان هزاره مورد ستم این امیر قرار گرفتند، تعداد زیادی از آنها به سوی خراسان و بلوچستان فرار کردند و نزد میرزا سید حسن شیرازی شکایت کردند. وی تلگرافی به ناصرالدین شاه فرستاد و شاه هم به ملکه انگلیس تلگرافی فرستاد و ملکه ویکتوریا را از ستم امیر عبدالرحمن علیه هزاره‌ها آگاه کرد.[۱۶]
  • ایجاد وحدت تشیع در سال ۱۳۱۱ قمری[۱۷]
  • تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه نظیر هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز، … و عراق
  • جلوگیری از تجاوز به حقوق مسلمان
  • جلوگیری از خرید زمین‌های شهر طوس توسط سرسپردگان
  • فرستادن نماینده خود به مناطق حساس ایران همانند سید مصطفی موسوی خمینی
  • حامی، مدافع و راهنمای استاد استناد علامه حسین محدث نوری بنیانگذار عقل‌گرایی شیعه در فرهنگ اسلامی ایران
  • آموزش نسل بنیانگذاران و رهبران «مشروطه مشروعه» شیخ فضل‌الله نوری، آقا نجفی اصفهانی، ...
  • استاد اصلی استادانی همانند عبدالکریم حائری یزدی (بنیان‌گذار حوزهٔ علمیهٔ قم) و میرزا جواد ملکی تبریزی که دو نسل از رهبران انقلاب اسلامی ایران را آموزش دادند.

برخوردهای متناسب در موقعیت‌های مختلف

[ویرایش]

سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید می‌گوید: حاج آقا رضا زنجانی از والدشان سید محمد موسوی زنجانی نقل کرد که می‌گفت یکی از آقایان می‌گفت که من سه برخورد با میرزای شیرازی داشتم: یک دفعه با یکی از همشهری‌ها نزد میرزای شیرازی رفتیم. در آن برخورد میرزا تمام قد برای ما بلند شد. یک مرتبه خصوصی نزد میرزا رفتم. ایشان یک «یا الله» گفت و نشستیم. یک بار هم در درس شرکت کردم و ایشان اصلاً متوجّه من نشد. میرزا به تناسب سه موقعیت سه برخورد مختلف داشت. ایشان برای حفظ احترام ما پیش همشهری‌ها تمام قد بلند شد، ولی در درس هیچ گونه توجّهی نکرد. خلاصه، ایشان فوق‌العاده عاقل بود و هر جا در وقت خودش و در جای خودش رفتار متناسبی داشت.[۱۸]

درگذشت

[ویرایش]

سید محمدحسن حسینی شیرازی در روز دوشنبه ۱ اسفند ۱۲۷۳ (۲۴ شعبان ۱۳۱۲) در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و پس از تشییع در سامرا و انتقال پیکرش به نجف در حرم علی بن ابیطالب دفن شد.

در نگاه دیگران

[ویرایش]

سید محسن امین از علما و فقهای شیعه در کتاب اعیان الشیعه می‌نویسد:[۱۹] او یکی از بزرگان و مشاهیر مدرسین در علم اصول و مربی علما بود. از حوزهٔ درس ایشان اکثر فقهای عصر که شاگرد او بودند، فارغ‌التحصیل شدند. علاوه بر این، ایشان از علمای مجدد اسلام به حساب می‌آید. وی از نبوغ سیاسی ویژه‌ای برخوردار بود. علامه سید حسن صدر که خود یکی از مجتهدین بزرگ کاظمین و از شاگردان بزرگ میرزا بوده‌است در کتاب خود «تکملة امل الآمل» در بارهٔ سید حسن شیرازی می‌نویسد: او مجدد احکام (اسلامی) بود و تدبیر و اندیشهٔ سیاسی او سیاستمداران را متحیر می‌کرد و علما و سلاطین در امور سیاسی به او رجوع می‌کردند.»

سید روح‌الله خمینی در مورد میرزای شیرازی می‌نویسد: «نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی‌ها بیرون کشید».[۱۴]

تألیفات

[ویرایش]

برخلاف نظر مرتضی مطهری، میرزا، نوشته‌ها و تحریراتی در فقه و اصول داشته، ولی به دلیل اینکه خود آن‌ها را ناچیز می‌دانسته حاضر به انتشارشان درمیان مردم نبوده‌است با این حال بعضی از آن‌ها مشاهده شده‌است سید محمد تقی اصفهانی، یکی از شاگردان میرزا نقل می‌کند که میرزا در هنگام درس اشاره داشت که این مطلب را در رساله طهارت و صلوة به‌طور مفصل آورده‌ام هم ایشان می‌گفت که میرزا اسماعیل شیرازی پسر عموی میرزا، نسخه‌ای از رساله اجتماع الامر والنهی به خط خود میرزا در اختیار دارد سید محمد تقی باز یادآوری می‌کند که یادداشتهایی را که دیده‌است، در آن سؤالات میرزا و جوابهای شیخ انصاری بوده، ونیز حاشیه‌ای را که بر نجاة العباد و دیگر رساله‌ها زده‌است، همگی را مشاهده کرده‌است تألیفات وی عبارتند از:

  • کلمه الامام الحسن

رساله فقهی:

  • کتاب الطهاره تا مبحث وضو
  • کتاب الصلوه تا بحث
  • رساله‌ای در رضای (اعیان الشیعه ج ۵٫۳۰۸)
  • رساله‌ای در مشتق.
  • کتاب المکاسب تا پایان معاملات
  • حاشیه بر نجاه العباد
  • تعلیقه بر کتاب معاملات وحید بهبهانی
  • تعلیقه بر کتاب شرح لمعه

رساله‌های اصول:

  • رساله‌ای دراجتماع امر و نهی
  • تقریرات درس اصول مرتضی انصاری (دوره کامل)
  • تعلیقات بر فرائدالاصول مرتضی انصاری

شاگردان

[ویرایش]

میرزای شیرازی شیخ را به منزله «نفس خویش» می‌شمرد و معروف است در پاسخ این سؤال که آیا اجازه می‌دهید به عنوان ارجاع احتیاطات فتوا به «غیر»، به شیخ رجوع کنیم؟ فرموده بود: میان من و شیخ فضل‌الله نوری، غیریتی نیست؛ او «خود من» و «نفس من» است![۲۰][عدم مطابقت با منبع] سخن میرزای شیرازی در جواب یکی از اهالی تهران که برای حل مسائل شرعی به ایشان مراجعه کرده بود، دال بر عظمت علمی ایشان است که فرموده بود: «مگر شیخ فضل‌الله در تهران نیست که به من مراجعه می‌کنید؟[۲۱]

سید احمد زنجانی، مرجع فقید قم، نیز داوری چون بزرگان یاد شده دارد: «شیخ فضل‌الله نوری از شاگردان حاج میرزا حسن شیرازی بود. در مرکز، استخوان علمیش محکم بود. تقریباً آن روز از جهت ریاست، شخص اوّل بود».[۲۲] آخوند ملا قربانعلی زنجانی هم همین را تکرار می‌کند.

سه رساله از هفت رساله نوشته شده توسط شیخ فضل‌الله نوری (فضل‌الله آل کیا کجوری طبرسی مازندرانی) از خاندان رستمدار دربارهٔ نظرات میرزای شیرازی است:

  • رساله فی المشتق که تقریرات درس میرزای شیرازی است (در تهران به تاریخ ۱۳۰۵ منتشر شد).
  • رساله سؤال و پاسخ، حاوی ۲۳۶ پرسش از میرزای شیرازی (در تهران به تاریخ ۱۳۰۵ منتشر شد).
  • رساله سؤال و پاسخ، حاوی ۶۰ پرسش از میرزای شیرازی[۲۳] (در تهران به تاریخ ۱۳۰۶ منتشر شد).

که مهم‌ترین و معتبرترین سندهای تاریخی در شناخت میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی بشمار می‌روند.

تهرانی‌ها از میرزای شیرازی می‌پرسند که آیا اجازه می‌دهید در احتیاطات شما، به حاج شیخ فضل‌الله نوری مراجعه کنیم. شیخ فضل‌الله از شاگردان میرزا بود و میرزا هم به وی عنایت داشت؛ ولی با وجود میرزا حبیب‌الله رشتی و محمد حسین کاظمینی و زین العابدین مازندرانی که همسطح میرزا بودند، میرزا نمی‌خواست به شیخ فضل‌الله ارجاع بدهد و خلاف شرع مرتکب شود و از طرفی هم می‌خواست حیثیت و احترام شیخ فضل‌الله حفظ شود، لذا ایشان در جواب نوشته بود: ما گفته‌ایم احتیاطات ما را به غیر مراجعه کنید، ایشان خود ما هستند.[۲۴][۲۵][۲۶]

حسین محدث نوری در نجف اشرف در درس میرزای بزرگ، شرکت می‌جست و زمانی که میرزا به سامرا هجرت کرد وی به همراه ملا فتحعلی سلطان‌آبادی و دامادش شیخ فضل‌الله نوری، نخستین کسانی بودند که به دنبال میرزا به سامرا هجرت کردند و در آنجا به او پیوستند. محدث نوری به تدریج به یکی از شاگردان مبرز میرزای شیرازی تبدیل شد به‌طوری که آقا بزرگ تهرانی دربارهٔ او چنین می‌گوید: «علامه نوری از بزرگترین و قدیمی‌ترین و بزرگوارترین اصحاب مجدد شیرازی بود. میرزا کارهای با اهمیت را به او ارجاع می‌داد و رای از او صادر می‌شد! در بین شاگردان میرزا، از آن معدود مردانی بود که در آفاق و اکناف عالم برجسته و شناخته شده بود. نامه‌هایی که از شهرها و نقاط مختلف جهان به خانه مرجعیت سرازیر شد غالباً توسط نوری به دست میرزا می‌رسید و بیشتر جواب نامه‌ها به وسیله او و به قلم او نوشته می‌شد. خواسته‌های مهاجرین و پناهندگان به خانه مرجعیت به سعی و تلاش او برآورده می‌شد»[۲۷]سید علی اکبر فال اسیری داماد و مشاور میرزای شیرازی است که در نامه‌های خود از وی تمجید می‌کرد. وی در شیراز فتوا می‌داده ورساله عملیه اش در حال حاضر در کتابخانهٔ شهید آیت‌الله دستغیب شیراز است از جمله دارای مسایلی در مورد تعیین قبله، مصارف زکات، حق فقرا و مساکین، و توضیحاتی در بارهٔ اصول دین دارد که می‌گویند قبلاً به آن پرداخته نشده‌است.

میرزای شیرازی شاگردان برجسته‌ای تربیت کرد که نام‌های برخی از آنان عبارت است از:

  1. اسماعیل کوه‌سرخی
  2. شیخ فضل‌الله نوری
  3. حسین بن محمد تقی نوری
  4. سید اسماعیل صدر
  5. عبدالکریم حائری یزدی
  6. سید محمدکاظم طباطبایی یزدی
  7. میرزا موسی فقیه سبزواری[۲۸]
  8. میرزا محمدتقی شیرازی
  9. آقا نجفی اصفهانی
  10. سیدعبدالحسین نجفی لاری
  11. میرزا حسین نائینی
  12. سید علی اکبر فال اسیری
  13. محمدکاظم خراسانی
  14. سید حسین علوی سبزواری
  15. سید محمدباقر درچه‌ای[۲۹]
  16. سید حسین طباطبایی قمی[۳۰][۳۱]
  17. سید عبدالباقی موسوی شیرازی[۳۲]
  18. عدنان شبر غریفی
  19. محمد جعفر شبر

پانویس

[ویرایش]
  1. https://iqna.ir/fa/news/1578648/24-شعبان-سالروز-درگذشت-ميرزای-شيرازی-
  2. در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، صفحهٔ ۶۳۳
  3. 2521 (۲۰۲۱-۰۲-۰۴). «دربارهٔ آیت الله میرزای شیرازی». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۶-۰۵.
  4. فارسنامه ناصری، ج۲، ص۹۷۴
  5. ۵٫۰۰ ۵٫۰۱ ۵٫۰۲ ۵٫۰۳ ۵٫۰۴ ۵٫۰۵ ۵٫۰۶ ۵٫۰۷ ۵٫۰۸ ۵٫۰۹ ۵٫۱۰ مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  6. آقابزرگ تهرانی، هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی، صفحهٔ ۱۷
  7. در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، صفحهٔ ۶۳۴
  8. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۳ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۳۰ مه ۲۰۱۶.
  9. شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صفحه۱۰۴ تا ۱۰۸
  10. شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۳۳۸
  11. شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صفحه۱۷۲–۱۷۳
  12. شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صفحه۱۱۷–۱۱۸
  13. سید مصلح الدین مهدوی، بیان سبل الهدایه فی ذکراعقاب صاحب الهدایه (این کتاب با نام زندگی‌نامه آیت‌الله العظمی آقانجفی اصفهانی در سال ۱۳۹۰ تجدید چاپ شده‌است)، صفحهٔ ۹۲
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۱۹.
  15. در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، صفحهٔ ۶۳۸
  16. «تاریخ هزاره». www.cgie.org.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۹.
  17. در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، صفحهٔ ۶۳۷
  18. سایت آیت‌الله شبیری زنجانیhttp://zanjani.net/index.aspx?pid=99&articleid=87673&itemid=70536 بایگانی‌شده در ۳ اوت ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine
  19. اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت 1960، چاپ چهارم، ص 111 – 90.
  20. از اظهارات مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی، مورخ، رجال‌شناس، و متخصص بزرگ کتابشناسی در دوران معاصر؛ البته این برداشت توسط یزدی و ابوالحسنی منذر ترویج می‌شود و الا در حقیقت جواب میرزای شیرازی، ارجاع احتیاط به شیخ فضل‌الله نبود؛ زیرا در آن زمان افرادی که از لحاظ علمی برتر از شیخ فضل‌الله بودند و ساکن تهران بودند (مثل میرزای آشتیانی) وجود داشتند. از این جهت میرزای شیرازی بدون اینکه وجهه نوری را خراب کند، به وی هم ارجاع نمی‌دهد. (این مطلب سخن سید موسی شبیری زنجانی در کتاب جرعه‌ای از دریا می‌باشد)
  21. قاعده ضمان الید، شیخ فضل‌الله نوری کتابخانه آستان قدس رضوی، شماره ۹۶۳۲.
  22. میراث اسلامی ایران، مجموعه مقالات، به کوشش رسول جعفریان، 596/9
  23. موسی نجفی (پاییز ۱۳۹۵اندیشه تحریم و خودباوری در تاریخ سیاسی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص. ۲۰ و ۲۱، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۸۳۴-۹۱-۴
  24. پیوست شماره ۸ کتاب تنهای شکیبا
  25. سیزدهم رجب یکصد و دهمین سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری - پایگاه اطلاع‌رسانی کتابشناسی شیعه - تاریخ درج مطلب: سه شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵ - سیزدهم رجب یکصد و دهمین سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری
  26. مقاله "سخنان حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی دربارهٔ شیخ فضل الله نوری" در کتاب: تنهای شکیبا
  27. کشف الاستار (1318 ق) پرتوی است از حسن دل‌انگیز حضرت مهدی. (12)
  28. دانشنامه اسلامی: فقیه سبزواری
  29. سیاحت شرق، ص ۱۶۳.
  30. «سید حسین طباطبایی قمی». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ مه ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۷ آوریل ۲۰۱۷.
  31. آیت‌الله سید حسین طباطبایی قمی
  32. میراث اسلامی ایران دفتر اول ص605.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج ۱، چ ۳، نشر معروف، قم: ۱۳۸۵.